عصر خودرو- ۸ مارس ۲۰۱۶ (۱۸ اسفند ۱۳۹۴) طبق مناسبتهای تعیینشده جهانی، یکصدوپنجمین سالگرد روز بینالمللی زنان بود.
به گزاش پایگاه خبری«عصرخودرو» به نقل از صمت، بهعنوان موضوعی فراگیر و جهانی، به طور معمول در بسیاری از موضوعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظایر اینها به دو گروه مردان و زنان به یک اندازه توجه نمیشود و همواره کفه ترازوی مقایسه در تمامی موارد اینچنینی و سایر زمینههای قابلتصور، بهسوی جنس مذکر سنگینی کرده و میکند. این امر در بیشتر مناسبات و روابط اجتماعی و تجاری روزمره نیز صدق میکند.
برای نمونه بعید است هیچیک از ما بانویی را مشاهده کرده باشیم که بهتنهایی قصد خرید اتومبیل داشته و به یک نمایشگاه فروش خودرو مراجعه کند، مگر مواردی انگشتشمار که باید آنها را جزو استثناها قلمداد کرد. اما از زاویهای دیگر، آیا صنعت خودروسازی کمترین توجهی به گروه خریداران مونث داشته است؟ پاسخ این سوال براساس پژوهش یک موسسه پژوهشی یک کلمه است: خیر.
موسسه پژوهشی «DIFFERENT Spin» از پاییز گذشته با هدف اجرای یک طرح پژوهشی گسترده اقدام به گفتوگو با هزاران زن بریتانیایی کرد(به طور دقیق تعداد این بانوان 48 هزار و 345 نفر بود) و این طرح، بزرگترین پروژه نظرسنجی در صنعت خودرو (در بریتانیا) محسوب میشود که تا امروز به اجرا درآمده است. هدف اصلی (و در واقع سوال اصلی) در این طرح نظرسنجی، مطرح کردن یک سوال ساده اما مهم و دریافت پاسخ بانوان اشاره شده به این سوال بود که: «عقیده و دیدگاه شما درباره خریدن اتومبیل و تملک آن چیست؟» و نتایجی که در نهایت به عنوان برآیند کلی نظرات و پاسخهای این جمعیت پرشمار زنان حاصل شد، به هیچوجه خودروسازان را در مقابل یک چشمانداز روشن و امیدوارکننده قرار نداد. به عنوان یکی از تاملبرانگیزترین نتایج این نظرسنجی که بیشتر جمعیت زنان را شامل میشود (در این مطلب بهطور مشخص شامل زنان بریتانیایی میشود) به طور کلی نوعی باور منفی در ذهن عموم آنها ریشه دوانده است، بهگونهای که خودشان را محروم از حق انتخاب (بهتنهایی) دانسته و بر همین اساس از اعتماد به نفس لازم برخوردار نیستند، ( البته باید در نظر داشت همه مواردی که در این گزارش به آنها اشاره میشود فقط مربوط به ارتباط و دیدگاه زنان با مقوله اتومبیل و صنعت خودروسازی است و نه تمامی جنبههای زندگی شخصی و حرفهای آنها و حس محروم بودن از حق انتخاب هم که به آن اشاره شد در رابطه با دیدگاه آنها نسبت به همین صنعت و وسیلهای به نام اتومبیل میشود. )با جمعبندی نظرات این گروه بانوان، برخی نتایج سرگیجهآور و متحیرکننده بهدست آمده است که بیتردید نیاز به واکاوی و بررسیهای دقیق کارشناسی برای ریشهیابی علل این باورها دارد. از جمله این نتایج آن است که افزونبر 90 درصد از زنانی که در این نظرسنجی مشارکت داشتهاند متفقالقول و بهصراحت گفتهاند هرگز بهتنهایی و بدون همراهی یک مرد ـ که میتواند همسر، پدر، برادر، فرزند پسر یا یکی از اقوام و آشنایان قابل اعتماد باشد ـ به یک نمایندگی فروش یا نمایشگاه اتومبیل مراجعه نکرده و نمیکنند. این موضوع به هیچوجه نکته خوب و قابل قبولی نیست. علاوه بر این، بیش از 50 درصد از زنان (56 درصد آنها) احساس میکنند که بیشتر تبلیغات و آگهیهای بازرگانی ویژه خودروها که آنها را تشویق به خرید خودرو میکنند در واقع به نوعی آنها را گول زده و فریبشان میدهند و البته در همین راستا، 34 درصد بانوان حاضر در طرح نظرسنجی نیز بر این عقیدهاند که هیچ یک از خودروسازان و نشان(برند)های تجاری اتومبیلهایی که تبلیغات آنها پیوسته از رسانهها پخش و منتشر میشود هیچ درک درستی از خصوصیات و ویژگیهای زنان نداشته و آنها را نمیفهمند. این ناآشنایی با شخصیت زنان مختص یک خودروساز یا یک نشان(برند) شناخته شده نیست و در سراسر بریتانیا تعداد آنها بیش از 40 مورد است. همه این نکات و نتایج در شرایطی بهدست آمده است که در عالم حقیقی و براساس واقعیتهای موجود، کارشناسان برآورد کردهاند تا سال 2025 میلادی، جمعیت زنان بریتانیایی 60 درصد از مجموع داراییهای شخصی افراد و ثروت کل جمعیت این سرزمین را، اعم از مرد و زن در اختیار داشته و به عبارت دیگر 60 درصد از کل ثروت شخصی جمعیت کشور متعلق به زنان خواهد بود. اما با این وجود مشاهده میشود 93 درصد زنانی که بهعنوان شرکتکننده در طرح نظرسنجی حضور داشته و در عین حال اقدام به خرید اتومبیل برای خود کردهاند، همراه با شوهرانشان به این کار اقدام کردهاند. البته از یک زاویه نگاه متفاوت باید گفت بخشی از این مشکلات و کاستیها متوجه تولیدکنندگان خودرو است و همه تقصیرها به گردن گروه بانوان بهعنوان یک شخصیت حقیقی خریدار خودرو نبوده و نیست. دلیل این مسئله چیست؟ باید گفت علت آن است که به طور عام نشان(برند)های تجاری به وسیله مشتریانشان که این محصولات را استفاده و تجربه میکنند، شناخته و شناسانده میشوند. این گزارش در بخش پایانی خود تاکید میکند: «داستان مشتریان خودروسازها و مسیری که طی میکنند به هیچوجه شبیه یک مسیر قیفشکل نبوده و نباید باشد. این ماجرا حتی شبیه سفر در یک مدار بسته و دایرهوار حد فاصل کسب آگاهی و شناخت محصول تا سنجش و انتخاب نهایی که با هدف خریداری یا دفاع و طرفداری کردن از آن محصول انجام شود هم نیست. در حال حاضر این چالش مشابه یک فرآیند شلوغ و آشفته است که در آن تجربه کردن و کسب شناخت و آگاهی از نشان(برند)ها در هر لحظه و حتی به وسیله یک اشاره یا تماس جزئی، تحتتاثیر قرار گرفته و تغییر میکنند و در بیشتر موارد البته این نقاط تماس کوچک و جزئی در اختیار نشان(برند)ها نبوده و به وسیله آنها کنترل نمیشوند، بلکه ناشی از عوامل بیرونی و حاشیهای هستند. به همین دلایل است که بیشتر زنان در بیان تجربههای خودشان از حضور در یک نمایندگی فروش خودرو از کلمات و عباراتی کلیدی نظیر «ناراحتکننده، ناخوشایند، بسیار ناراحتکننده، وحشتناک، پرپیچ و خم، تحقیرآمیز، ریاکارانه، رنگ پریده و مشمئزکننده» استفاده میکنند.
بقیه یافتهها نیز در این طرح نظرسنجی بهتر از مواردی که اشاره شد، نبوده است. پس بهتر است از آنها عبور کرده و به برخی انوار روشناییبخش هم اشاره کنیم. فورد، آئودی و فولکسواگن نزد بیشتر زنان در جایگاه اتومبیلهای مورد علاقه آنها قرار دارند. چه چیزی یک نشان(برند) تجاری را (نزد زنان) دوستداشتنی و موردپسند میکند؟ در رأس همه دلایل، «قابلیت اطمینانبخشی» و البته پس از آن «شیک بودن» مدنظر بیشتر بانوان است. همچنین در میان نشان(برند)های تجاری که زنان را جذب خود کرده و آنها را وادار به خریدنشان میکنند، خودرو «مینی» در بالاترین جایگاه قرار داشته و فولکسواگن و فورد نیز به دنبال آن هستند. در نهایت آنکه، زمان برای تجدیدنظر اساسی فرار رسیده است، البته نه برای آنکه فرآیند خرید خودرو توسط بانوان را تکامل بخشیم بلکه برای سر و شکل دادن یک انقلاب واقعی در فروش عمده و ساختار و نحوه عملکرد بازارهای خودرو.