عصرخودرو: فرم کلی و ظاهر خودروها به مرور زمان تغییر کرده و امروزه دیگر چیزی که تحت عنوان خودرو میشناسیم، دارای تفاوتهایی شگرف با آن چیزی است که در دهههای اول ظهور خودروها در خیابانها رفت و آمد داشته است. علاوه بر مباحث فنی و ساختاری، ظاهر خودروها نیز دچار دگرگونی اساسی شده است.
به گزارش پایگاه خبری «عصرخودرو»، برخی کلیات و باید و نبایدها برای مدت زمانی زیادی بر جهان خودرو حاکم است؛ با این حال هر دوره و بازه زمانی معینی دارای المانهای خاصی بوده که با آنکه ممکن است در دورههای قبل و بعد نیز در طراحی و ساخت خودروها به کار رفته باشد، اما تقریبا با آن دهه شناخته میشود. با آنکه برخی از این المانهای خاص به دلایل متعددی همانند مشکلات آیرودینامیکی، فنی، ایمنی و هزینه بالا به تدریج کنار گذاشته شدهاند، اما ممکن است این جزئیات هنوز هم برای هر بینندهای جذاب و قابل توجه به نظر برسند. در این مطلب به طور خلاصه به معرفی مهمترین جزئیات خیرهکننده هر دهه پس از جنگ جهانی دوم میپردازیم.
دهه 50: کرومکاری گسترده
پس از پایان جنگ جهانی دوم، خودروسازان آمریکایی وضعیت بسیار باثباتتری نسبت به رقبای اروپایی خود داشتند. اقتصاد رو به رشد آمریکا در کنار رواج مصرفگرایی در این کشور سبب شد تا کم کم تیراژهای چندمیلیونی محصولات این خودروسازان در دهههای 50 و 60 میلادی عادی به نظر برسد. آمریکاییها از همان ابتدا به خودروهای بزرگ و مجلل علاقه داشتند؛ به طوری که کوچکترین محصولات این خودروسازان بزرگتر از بزرگترین محصولات خودروسازان اروپایی بود! اما در دهه 50 میلادی رفته رفته کرومکاری به یکی از مهمترین شاخصههای خودروسازان آمریکایی بدل شد.
رقابت در افزودن بخشهای کرومی از بزرگ کردن سپرها آغاز شده، به ازدیاد زهها، تزئینات و تجملات و نشانهای موجود روی بدنه انجامید. پس از آنکه خودروسازان آمریکایی چنین روندی را در پیش گرفتند، اروپاییها برای عقب نمادن از قافله و هماهنگی با بازار آمریکا (بزرگترین بازار فروش خودرو) سادگی طرحهای خود را تا حدودی کنار گذاشتند و به سمت طرحهای آمریکایی رفتند. با آنکه زهها و سپرهای کرومی تقریبا در دهه 80 میلادی منقرض شدند، اما هنوز هم یکی از عوامل لوکس نشان دادن خودروها افزودن جزئیات کرومی یا آلومینیومی به بدنه و فضای داخلی است.
دهه 60: غربیلک فرمان سهشاخه
خودروهای اسپرت کوچک در دهه 50 میلادی در بازار آمریکا خوش درخشیدند و پس از بهبود وضع اقتصادی در اروپا، کم کم در تمامی جهان مورد توجه قرار گرفتند. خودروهای اسپرت ایتالیایی و انگلیسی بخش مهمی از این بازار رو به رشد را در اختیار داشتند. به همین جهت تعیینکننده بسیاری از المانهای ضروری در ظاهر خودروها همین محصولات دوستداشتنی بودند. یکی از این عوامل حیاتی در کابین خودروها فرمانهای سهشاخهای بود معمولا با حلقه چوبی و پرههای فلزی شناخته میشود. با آنکه چنین فرمانهایی بعدها و در اواسط دهه 60 دیگر تقریبا روی تمامی خودروهای اسپرت نصب میشدند، اما این طراحان خودروهای ایتالیایی بودند که برای ایجاد حس اسپرت بودن در اکثر خودروهای خود از این المان استفاده میکردند. همین امر سبب شد تا حتی خودروسازان آلمانی همانند پورشه و مرسدس بنز و خودروسازان آمریکایی هم دست از فرمانهای دو و چهارشاخه بردارند و برای جذابیت هرچه بیشتر کابین از فرمانهای اسپرت استفاده کنند. هنوز هم غربیلکهای سهشاخه، البته با ظاهری مدرن، بخشی از ضروریات یک خودرو اسپرت هستند.
دهه 70: سقف تارگا
در ابتدای دهه 60 برخی خودروسازان نوعی سقف جدید را ابداع کردند که در آن تنها بخش میانی پنل سقف قابل برداشتن بود. در اواخر این دهه پورشه این نوع سقف را تارگا نامید و به طور گسترده از آن استفاده کرد. همین امر سبب شد تا محبوبیت آن روزافزون شود. همهگیر شدن سقف تارگا اما تحت عناوین مختلف (تیتاپ، تارگا و ...) در دهه 70 میلادی رخ داد. علاوه بر جذابیت ظاهری و جدید بودن ایده، سادگی عملکرد سقف یکی از مهمترین دلایلی بود که سقف تارگا را جهانی کرد. قوانین ایالتی آمریکا در دهه 70 تغییر کرد و شمارهگذاری خودروهای کانورتیبل غیرقانونی اعلام شد. همین امر سبب شد تا تمامی خودروسازان به ناچار هم که شده به سمت تولید خودروهای تارگا بروند. این روند به یک اپیدمی جهانی منجر شد و به حدی رسید که تقریبا سقف تارگا جانشین سقفهای تاشو سنتی شد. تقریبا تمامی خودروسازان جهان یک نمونه تارگا در خط تولید خود داشتند و حتی خودروهای غیراسپرت هم به این نوع سقفها مجهز شدند. با وجود ادامه تولید خودروهای کانورتیبل در دهه 80 و کمرنگشدن تارگاها در اواخر دهه 90، هنوز هم بسیاری از ابرخودروها و خودروهای اسپرت به این نوع سقف مجهزند.
دهه 80: چراغ مخفیشونده
چراغهای مخفیشونده در دهه 30 متولد شده، در دهه 60 گسترش پیدا کردند. علاوه بر جذابیت ظاهری، باریک شدن دماغه و بهبود وضعیت آیرودینامیکی نیز از دلایل اصلی استفاده از این چراغها بودند. در دهه 70 تعداد خودروهایی که از این نوع چراغها استفاده میکردند بسیار زیاد شد. به طوری که دیگر فقط خودروهای اسپرت خاص به این چراغها مجهز نبودند و بسیاری از خودروهای ارزانقیمت نیز به این سیستم روی آورده بودند. اما در دهه 80 بود که رفته رفته پای چراغهای مخفیشونده به خودروهای سدان، اقتصادی و هاچبکها نیز باز شد و دیگر برای سوار شدن بر چنین خودرویی لازم نبود مبالغ هنگفتی از جیبتان خرج کنید. اما این روند کم کم و با ورود به دهه 90 کنار گذاشته شد. علل اصلی این امر تغییر کلیت خطوط بدنه خودروها به نمونههای نرم و پرقوس (عدم هماهنگی با این نوع چراغها) و مشکل به هم ریختن آیرودینامیک خودرو هنگام باز شدن چراغها بود. در نهایت با اتمام تولید فراری 456، نسل پنجم کوروت و لوتوس اسپریت این چراغها منقرض شدند.
دهه 90: باله عقب و اسپویلر
بالههای عقب در دهه 70 ظهور کردند و رفته رفته به عنصر جداییناپذیر سوپراسپرتها بدل شدند. حتی در بسیاری از موارد همانند لامبورگینی کونتاش و دتوماسو پنترا بالههای عقب صرفا جنبه تزئینی داشتند و تاثیری در عملکرد خودرو نداشتند. با پایان دهه 80 رفتهرفته بالههای عقب به سایر ردهها و کلاسها نیز سرایت کردند و حتی سدانهای اقتصادی و شهری و خودروهای لوکس هم برای جنبههای تزئینی از آنها استفاده میکردند. این روند خصوصا با ظهور امثال فراری F40 و پورشه 959 شدت یافت؛ چراکه این دو خودرو در میان ژاپنیها بسیار پرطرفدار بودند و به همین جهت خودروسازان ژاپنی به سراغ استفاده از بالههایی مشابه فراری و پورشه رفتند و پس از اقبال ژاپنیها، اروپاییها هم رفته رفته در مقیاسی گستردهتر از این بالهها استفاده کردند. با آنکه بالههای عقب امروز هم در بسیاری از خودروها استفاده میشوند، اما در دهه 90 بود که حضور بالهها ضروری بود و تب اسپویلر در تمامی جهان احساس میشد.
دهه اول قرن بیست و یکم: فیبرکربن
فیبرکربن از اواسط دهه 80 وارد صنعت خودرو شد و به دلیل سبکی و مقاومت مناسبی که داشت، توانست جایگزین خوبی برای متریالهایی شود که تا آن زمان در خودروهای مسابقهای استفاده میشدند اما به دلیل قیمت بالا و دشواری پروسه تولید، فیبرکربن به خودروهای گرانقیمت و مسابقهای محدود شد. در ابتدای قرن بیست و یکم و با کاهش قیمت این ماده، استفاده از آن بیش از پیش رونق یافت. همین امر سبب شد تا خودروهای بیشتری از این متریال استفاده کنند و رفته رفته استفاده از فیبرکربن جنبههای تزئینی نیز پیدا کند. استفاده از پلاستیک با طرح فیبرکربن حتی به کابین و جزئیات بدنه سدانها و خودروهای شهری نیز سرایت کرده، فیبرکربن به نحوی در کنار کروم، آلومینیوم و چوب به عنوان یکی از عناصر تزئینی خودرو شناخته شد. امروزه حتی در ارزانقیمتترین سدانهای اقتصادی هم ممکن است طرح فیبرکربن را در کنار چرم مصنوعی و طرح چوب در کابین و در بخشهایی از بدنه خودرو بیابید.
دهه دوم قرن بیست و یکم: چراغهای LED و Daylight
آئودی در دهه قبل یکی از اولین خودروسازانی بود که چراغهای LED را به دنیای خودرو بازگرداند و برای چراغهای اصلی خودرو از این تکنولوژی بهره برد.
موفقیت آئودی سبب شد تا سایر خودروسازان هم رفته رفته به سراغ این تکنولوژی بروند. نوارهای LED در اشکال گوناگون در چراغهای جلو و عقب خودروها به کار رفته، جانشین چراغهایهالوژن، زنون و انواع دیگر لامپهای سنتی شدهاند. در کنار این چراغهای DRL یا Daytime Running Light نیز که در ابتدا بیشتر به عنوان عنصر زیباییبخشی به خودرو به کار میرفتند، به خاطر عملکرد مناسبی که در کاهش آمار تصادفات از خود به نمایش گذاشتند در بسیاری از مناطق جهان اجباری شدند.
همه این عوامل دست به دست هم دادند تا چراغهای LED و به تبع آنها DRL به عنصری جداییناپذیر در تمامی خودروهای ارزان و گرانقیمت جهان بدل شوند.