عصرخودرو: بعضیها آنقدر پرانرژیاند که یک جا بند نمیشوند و پر از شوق و انگیزه برای کارهای جدیدند. مهمان ما، مثل یک بمبانرژی است و مانند یک کوه آتشفشانی پرهیاهو است. او متولد ۱۳۶۱ در تهران است، حرفهاش بدلکاری و مدیر یک گروه بدلکاری است که این روزها حسابی سروصدا بهراه انداخته است. مهمان ما در سینمای ایران، هالیوود و حتی بالیوود به ایفای نقش پرداخته است و بسیاری از صحنههای تصادف و پرش جذابی که در فیلمهای ایرانی و حتی خارجی میبینید و بهوجد میآیید، حاصل زحمات و ریسک او و گروه معروفش است که بدلکاری در آخرین فیلم سری جیمزباند (بانام سقوط آسمان) و مرگ روشنایی (با بازی نیکلاس کیج) از نمونههای بارز آن هستند! همینها بهانهای شدند تا ما قرار ملاقاتی را با ارشا اقدسی (یعنی همین اعجوبهای که اشاره کوتاهی به کارهایش کردیم) ترتیب دهیم. همانطور که انتظارداشتیم، ارشا فردی بسیار مصمم و باانگیزه بود و خاطراتش را که تعریف میکرد ما را هم به هیجان میآورد . جالب است بدانید که ارشا نام گروه خود را ۱۳ گذاشته تا به همه نشان دهد که ۱۳ بههیچ وجه عدد نحسی نیست که البته تا همین الان هم با موفقیتهایش و بالا بردن اسم کشورمان در میان غولهای بدلکاری دنیا این را به همه ثابت کرده است.
به گزارش پایگاه خبری «عصرخودرو»، ارشا اقدسی راننده بسیار خوبی است و در زمینه کارهای بدلکاری با خودرو جوایز جهانی دارد؛ اصلا بهتر است برویم و باقی جزئیات را از زبان خودش بشنویم.
آقای اقدسی، چرا بدلکاری؟ چطور شد که به این حرفه علاقمند و وارد آن شدید؟
(ارشا اقدسی): من از کودکی و دوران طفولیت بچه بازیگوشی بودم و بعدها هم سعی میکردم با هر رشته ورزشی آشنا شوم، خصوصا اگر رشته جدیدی بود که خیلی بیشتر علاقمند میشدم. آیکیدو رشته اصلیام بود که مربی آن هم بودم و درکنار آن پینتبال، تیروکمان، کارتینگ (اتومبیلرانی)، سنگ نوردی و پاراگلایدر هم کار میکردم که بطور اتفاقی با آقای پیمان ابدی آشنا شدم و به باشگاهشان رفتم و به کارشان علاقمند شدم. درهمین حین برای تربیت بدنی یکی از دانشگاههای ایتالیا بورسیه شده بودم؛ با آقای ابدی برای رفتن یا ماندن مشورت کردم. آقای ابدی گفت که اگر در ایران بمانم میتوانم موفق شوم، بعد اینکه من در آن زمان خیلی به این حرفه علاقمند شده بودم و اینطور شد که از دوسال زحمتی که برای تربیت بدنی ایتالیا کشیده بودم گذشتم و در ایران ماندم. بعدتر هم سکوی بانجی جامپینگ احداث کردیم و مدرک مربیگری بانجی را گرفتم و باعث شدیم که کار بانجی جامپینگ در ایران قوی پایه گذاری شود.
اولین فیلم یا برنامهای که در ایران کار کردید چه بود؟
اولین کار مربوط به سریالی با آقای رامبد جوان بود و خاطره جالبی هم شد. برای آنکار رامبد به من گفت که ارشا ما میخواهیم که یک موتور دوترک به یک سانتافه برخورد کند و البته سانتافه هم کاملا سالم بماند! من هم گفتم:«مثل این میماند که بگویی بپر توی استخر اما خیس نشو!». و رامبد هم گفت:«آیا میتوانی بپری توی استخر و خیس نشوی؟» و اینگونه کار ما شروع شد و تصادفی ساختیم که بدون برخورد با خودرو صحنه جالبی بوجود بیاید.
چهجالب! باتوجه به اینکه مخاطبان ما علاقمندان خودروهستند و زمینه بحث ما خودرویی است، لطفا از کارهایی که با خودرو انجام دادهاید بیشتر بگویید. اصلا یک گروه بدلکاری چه صحنههایی را میتوانید با خودرو ایجاد کند؟
یکی از مهمترین کارهایی که با ماشین انجام میدهیم، حرکات نمایشی است که دریفت کردن از مثالهای بارز آن است. انواع تصادف کردنهاست، چپ کردنها و پرشهاست. برای فیلم "دخترشاهپریون" حرکت دوچرخ را هم انجام دادیم اما درمورد کارهای مهم خودمان با خودرو باید بگوییم که ما برای اولین بار در ایران با یک خودرو چهار بار معلق زدیم که هنوزهم کسی نمونه آنرا نتوانسته است انجام دهد. البته در اینجا ممکن است بگویید خب چهارتا که چیزی نیست، مشکل اینجاست که یکی از اشتباهات همکاران ما در بحث وارونه کردن خودرو این است که دوستان هر حرکت ماشین را یک معلق حساب میکنندT در صورتی که هردوران 360 درجه یعنی از کف ماشین به کف ماشین تنها یک معلق حساب میشود. کار دیگر ما در بحث رکوردهای ماشین چرخش در هواست که ما دو دور با خودرو در هوا یعنی 720 درجه چرخیدیم که در دنیا پنج نفر آن را انجام دادهاند و البته دو نفر هم سه دور زدهاند. اصلا برای همین بود که گروه hotwheels ازما برای کارهای stuntshow (حرکات نمایشی) دعوت کرد. چند وقت پیش فرد دیگری هم برای سه دور چرخش درهوا اقدام کرد که پس از دو و نیم دورتصادف بدی کرد و متاسفانه جابهجا کشته شد. رکورد دیگری هم که داریم پرش 35 متری با 7 متر ارتفاع است. در آنجا من برای اولین بار از سیستم پایپرمپ (PIPE RAMP) استفاده میکردم که در سینمای هالیوود زیاد از آن استفاده میشد اما در ایران انجام نشده بود و درنهایت با موفقیت ثبت شد که البته نمونه دیگر آن را هم در ترکیه انجام دادیم.
شما و گروهتان در آخرین پروژه مجموعه فیلمهای جیمزباند که سقوط آسمان (SKYFALL) نام گرفت و فیلم موفقی هم بود حضور داشتید و برای آن برنده جایزه S.A.G شدید اما اسم شما داخل لیست دستاندرکاران که در انتهای فیلم میآمد دیده نشد. این موضوع برای بسیاری از افراد علاقمند این حوزه سوالهایی را ایجاد کرد و بعضی هم شمارا به دروغگویی متهم کردند؛ اگر امکان دارد در این مورد توضیح بدهید.
ممنونم که این موضوع را مطرح کردید. ببینید هنگامی که حدود یک ماه از کار قبلی ما در ترکیه گذشته بود ایمیلی بدست ما رسید و کار بدلکاری در فیلم جدید 007 به ما پیشنهاد شد، تقریبا از تعجب شاخ درآوردیم و تصور میکردیم این مسئله یک شوخی بیشتر نیست اما بلاخره متوجه شدیم که کار کاملا جدی است و به ترکیه (که بخش استانبول فیلم در آنجا گرفته شده است) رفتیم. داستانش خیلی مفصل است اما خلاصه اینکه دو گروه بدلکاری درآنجا حضور داشت، یکی گروه انگلیسیها، یکی هم بدلکاران تُرک که ما در گروه آنها قرار داشتیم. از همانجا ما با نوع رفتار، و همچنین تسلط نسبیمان به زبان انگلیسی حسابمان از بدلکاران ترکیهای جدا شد و درنهایت هم با گروه انگلیسیها کار را به پایان بردیم. با این همه درمیانه کار مدیر بدلکاران تُرک کارشکنیهای متعددی را بر ضد ما انجام داد و کام ما را بسیار تلخ کرد و نام ما را در لیستی که قرار بود به مجموعه سازندگان اعلام کند قرار نداد و نام ما هم نیامد اما همانطور که اشاره کردید ما بهخاطر کار درهمین فیلم جایزه S.A.G (که اسکاری برای بدلکاران حساب میشود) را گرفتیم. هرچند که کار در این فیلم و همچنین برنده شدن این جایزه مایه افتخار و مباهات ما بود اما مسئولین داخلی بشدت به آن بیتوجه بودند. بطوریکه در جریان جشنواره فیلم فجر و هنگامی که ما بهتازگی از سر 007 و دریافت جایزه SAG آمده بودیم و به یکی از مسئولین، جریان کار در فیلم جیمزباند و بعد هم دریافت یکی از معتبرترین جوایزبدلکاری را بازگو کردیم تنها این جمله را از وی شنیدیم :«چقدر بامزه!».
از صفرتاصد یک کار بدلکاری با خودرو بگویید. چگونه شرایط مهیا میشود تا اینکه در آخر یک صحنه کوتاه و هیجانانگیز برای مخاطب بوجود میآید؟
_قبل از هرچیزی پیشنهاد نحوه انجام کار از بدلکار و طراح صحنه میگیرند. طراح صحنه از لحاظ زیبایی شناسی محیط را بررسی میکند. سپس بعضی تصمیمات گرفته میشود؛ مثلا اینکه خودرو چه کاری را قرار است انجام دهد؟ آیا بازیگر در خودروهم باید حضور پیدا کند یا نه؟ در اینجا اگر قرار باشد که بازیگر در ماشین باشد نیاز به "پاد" احساس میشود. پاد هم یک وسیلهای است که بازیگر در ماشین مینشیند و بدلکار از روی سقف خودرو را هدایت میکند. تمام فیلمهایی که بازیگر درخودرو حضور دارد (مثلا تمام فیلمهای سریع و آتشین) از این وسیله در آنجا استفاده میشود. بعد از پاسخ این سوالات، نوبت به انتخاب یک ماشین میرسد و حیطه این انتخاب را کاری که قرار است با ماشین انجام دهیم مشخص میکند و پس از آمادهسازی خودرو انجام تمرینات و اصلاح اشکالات، بقیه هماهنگیها صورت میگیرد و کار انجام میشود.
کمی درمورد صحنههای برخورد بازیگر با خودرو بگویید. واقعا چگونه برخورد انجام میشود اما شما صحیح و سالم میمانید؟ اگر این اتفاق واقعی است، درصورتی که در خیابان چنین برخوردی رخ دهد آیا میتوانید جان سالم بهدرببرید؟!
خیلی مهم است که راننده این ماشین خود یک بدلکار باشد، همچنین نوع پوشش و لباسهای محافظ و مخصوص بدلکاری هم بسیار اهمیت دارد و مهمتر از آن آمادگی بدنیاست. بهعنوان مثال مهسا احمدی (اولین بدلکار زن و ازاعضای گروه بدلکاران 13) برای برخوردی در فیلم "عملیات پایتخت"، دوماه تمرینات سخت را پشتسر گذاشته بود و درهنگام فیلمبرداری هم 9 بار با خودرویی که من رانندگی میکردم برخورد کرد تا بلاخره صحنه دلخواه گرفته شود! برخوردی که سرعت، زاویه و نوع خودرو حسابشده بود و هماهنگ شده بود یعنی چیزی که دقیقا در خیابانهای ما مشخص نیست و مهمتر اینکه شما از برخورد آگاه نیستید!
یکی از حرفها و حاشیههایی که پشت سر شما و گروهتان وجود دارد بحث حقوق درخواستی شما برای کارهاست که باعث شده شما را پولپرستی متهم کنند. دراینمورد کمی توضیح دهید و اگر امکان دارد مبلغ دریافتی که برای یک صحنه انجام میدهید را ذکر کنید.
دقیقا! ببینید اگر بهشکل ظاهری ببینید همینطور هست و ما پول زیادی طلب میکنیم اما چیزی که دیده نمیشود بحث پیشینه همان صحنههای ساده است. مثلا برای یک صحنه سقوط من 3.5 میلیون تومان میگیرم که شاید کسی پیدا شود که 500 با پانصد هزار تومان هم راضی شود. پس ظاهرا مبلغ دریافتی بالاست اما باطن این است که من برای همان صحنه سالها تمرین کردهام، هزینه کردهام و وقت و عرق ریختهام. بحث دوم گروه پشتیبان من است. برای یک صحنه ساده پرش با خودرو یک تیم قوی پشت سر من است که هزینه آنها از همان مبلغ دریافتی من تامین میشود. من هزینه صندلی، لباس مخصوص و دهها چیز دیگر را هم خودم میکنم و تقریبا هر چیزی که دریافت میکنم را خرج تجهیزاتم میکنم. تجهیزاتی که در ایران نمونهاش پیدا نمیشود اما در مقایسه با بدلکاران خارجی بسیار کم و سطحی است که گاها یک بار مصرفاند. برای همین است که تنها وسیله حمل و نقلم یک پراید و یک موتورسیکلت است و باید هزینه تیم و کوردیناتورها (هماهنگکنندهها) خود را هم بدهم.
از تفاوت کار در ایران و کشورهای خارجی بگویید. نوع رفتار، نوع پرداخت و دیگر مسائل را توضیح دهید.
رفتاری که درخارج از ایران با ما میشود زمین تا آسمان با اینجا فرق دارد در کارهای خارجی به شما اهمیت داده میشود چون سازندگان میدانند که بدون شما کار انجام نمیشود و نگران جان شما هستند نه مثل داخل که بیشتر نگران دوربین هستند تا جان یک انسان! بهترین لغتی که رفتار فیلمسازان ایرانی با بدلکاران را خلاصه میکند کلمه “کتکخور” است! البته استثناییهم وجود دارد، مثلا در کارهای آقای سام قریبیان نزدیکترین نمونه به نوع خارجی را حداقل در حیطه بدلکاری میتوان دید. درضمن در کشورهای دیگر، حقوق اعضای تیم و هزینههای کار، جداگانه حساب میشود اما در ایران فقط یک پرداختی برای تمامی هزینههای شما و تیمتان وجود دارد. متاسفانه بسیاری از فیلمسازان ایرانی ما میخواهند صحنههای خوبی داشتهباشند مثل فیلم “نجاتسرباز رایان”؛ به تیم پشت صحنه و بدلکار غذا بدهند مثل فیلم “داشآکل”، پشت صحنه اینطرفی داشته باشند اما خروجی آنطرفی بخواهند!
گفتید که با رانندگی مسابقات آشنایی نسبی دارید و در فیلمها دریفت هم میزنید. اگر درمسابقات کشوری شرکت کنید (برای مثال در رشته دریف) میتوانید مقامی کسب کنید؟
فکر نمیکنم! شما خبرنگار این حوزه هستید و از مشکلات کار مطلعید اما شاید هم در دریفت بتوانم مقامی کسب کنم. ببینید در دریفت 60 تا 70 درصد کار را خودرو تعیین میکند، حداقل در ایران که اینطور است. من اگر شش ماه یا حتی فشرده در دو ماه و درصورتی که مکان و خودروام مناسب باشد و تمرین کنم میتوانم مقام بیاورم و بین سه نفر اول باشم. البته کار بچههای داخل خیلی خوب است، شهاب پیشانیدار، نادر جعفری همه خوبند، مثلا همین امیر پوربهی شاگرد دریفتر خوب کشور ما یعنی رضا فهیم تا دوسال دیگر بهراحتی میتواند رضا فهیم را پشت سر بگذارد؛ البته درهمین حین هم رضا فهیم باتجربهتر میشود، چون تجربه در رانندگی حرف اول را میزند.
درپایان اگر حرفی یا سخنی با خوانندگان نشریه خودروامروز، مسئولین و دیگر افراد این حوزه دارید بفرمایید.
ممنونم، ببینید حرفهما از جهات بسیاری دچار مشکل است، ما عملا بیمه نداریم. یک بار هم که برای بیمه عمر اقدام کردیم متوجه شدیم تمام چیزهایی که در کار ما وجود دارد (مثل پرواز با گلایدر، سقوط آزاد و...) جزو بندهایی است که بیمه به آن تعلق نمیگیرد! پس از از لحاظ سازوکار قانونی دچار چالشهای زیادی هستیم. برای دریافت ویزا و گذرنامه دچار مشکلیم و در بعضی از پروژهها نتوانستیم به این علت حضور پیدا کنیم. مشکل بعدی هم تعداد افراد بدلکار است که بسیار کم است. تعداد در این حرفه کمیت مهمی است و من آرزو دارم که صدها بدلکار درکنارم فعالیت کنند، پس نیاز به حضور افراد بسیاری خصوصا خانمها شدیدا حس میشود و من از آنها میخواهم که اگر علاقمندند حضور پیدا کنند و حداقل شانس خود را امتحان کنند.
از شما و زمانی که برای هفتهنامه خودروامروز اختصاص دادید سپاس گذاریم و برای شما و گروهتان آرزوی موفقیت میکنیم.
من از طرف خودم و گروه بدلکاران 13، از شما و هفتهنامه خودروامروز برای این مصاحبه تشکر میکنم.