عصر خودرو- وقتی کار ما در کارواش مشهد رونق گرفت و در همان اوقات به کار خرید و فروش اتومبیل مشغول شدم تصمیم گرفتم به جذامیان مشهد که در قلعهای نزدیک خواجه ربیع ساکن بودند و هیچ گونه وسیله زندگی و آب و غذا نداشتند کمک کنم پس از مهاجرت به تهران همچنان به کمکهای خود با واسطه برادرم ادامه میدادم و برای جذامیان مشهد اتاقهای خواب و محلهای مناسبی، چون سالن غذاخوری و آشپزخانه و حمام و دوش ساختیم انجام این گونه کارها را بهترین سرگرمیهای زندگی میدانستیم.
عصر خودرو- من ایران ناسیونال را مانند فرزندی که مادری به دنیا بیاورد به وجود آورده بودم و از جان و دل عاشقش بودم و به پاره پاره کردنش راضی نبودم. به یاد دارم در یکی از کوچه های کنار کاخ سعد آباد در حدود زعفرانیه قدم میزدیم با چشمانی پر از اشک به او گفتم محمود جان تمام موفقیت ما به خاطر روحانیت دوستی و همکاری ما برادران به دست آمده و جدا شدن ما اثر بسیار نامطلوبی در احوال تمام کسانی که میشناسندمان و صمیمیت ما را تحسین می کردند، داشت.
عصر خودرو- در مورد سهیم شدن کارگران در سود کارخانجات ابتدا نظر شاه بر این بود که نمایندگان اداره کار از طرف کارگران ناظر بر درآمد و مخارج کارخانجات باشند، ولی با مذاکراتی که گویا جعفر شریف امامی و امیر اسدالله علم و سایر دست اندرکاران با ایشان کرده بودند قرار بر این شد که هر سال هر کارخانه نسبت به درآمدش مبلغی معادل چند ماه حقوق به کارگران پرداخت کند. نوروز سال ۱۳۴۸ بود که پس از برگزاری مراسم سلام نوروزی، علینقی عالیخانی در همین سال (۱۳۴۸) چون مساحت زمین کارخانجات ایران ناسیونال برای توسعه تولید و ساختن قطعات بیشتر کافی نبود قطعه زمینی در پایین زمینهای کارخانه به مساحت دو میلیون متر مربع از قرار هر متر مربع ۱۳۰ ریال از دکتر حسابی خریدیم.
عصر خودرو- ما تا آنجا که میتوانستیم وسایل رفاه کارگران و سرکارگران و باقی کارکنان را با کمال میل فراهم میکردیم که شرح آن بعداً خواهد آمد. اکثر کارگران اولیه را از میان کارگران ساختمانی که برای ساختن سالنها آمده بودند و کارگران جوشکاری نجاری یا کسانی که در کار بنایی بودند انتخاب کردیم البته عده زیادی را هم محمود از مشهد انتخاب کرده و فرستاده بود اغلب کسانی که بار اول به کارخانه مانهایم فرستادیم از گروهی انتخاب شدند که محمود معرفی کرده بود زیرا او از سابقه کاری آنها به خوبی خبر داشت.
عصر خودرو- صلاح نبود این جوانان با آنها هم اتاق بشوند تعداد ما در یک اتاق به بیشتر از پنجاه نفر رسید و چون نام ما در فهرست زندانیها، نبود از خوراک و غذا هم خبری نبود. آن روز هم گذشت و تا شب بعد هم از غذا خبری نشد. فضای اتاق تنگ و نسبتاً تاریک بود و حتی جای کافی برای چمباتمه زدن آن عده وجود نداشت. آن شب به راستی قدر و ارزش و معنی سیگار را دانستم از میان توقیف شدگان فقط یک نفر توانسته بود مقداری سیگار با خودش به داخل بیاورد. یک نخ سیگار روشن میکرد و رد میکرد و هرکس یکی به آن میزد و به دیگری میداد و آن یک نخ را نزدیک به سی نفر میکشیدند.
عصر خودرو- شبی که اجازه ساخت اتوبوس را گرفتم به اتفاق ایشان در هتل و تک پشت بار نشسته بودیم آقای سودآور پرسید فکر میکنی بتوانی اتوبوسی مثل اتوبوسهای کارخانه مانهایم بسازی؟ گفتم صد درصد، گفت ماهی یکی هم نمیتوانی بسازی، گفتم حداقل با ساختن روزانه یک دستگاه اتومبیل شروع میکنم گفت این کار بچه بازی نیست؛ اگر توانستی ماهی دو تا اتوبوس بسازی دو تا مرسدس کوپه ۳۰۰ بهت میدهم؛ گفتم اگر نتوانستم بسازم دستهایم را قطع میکنم.
عصر خودرو- آقای سودآور فروش این شاسیها را به من پیشنهاد کرد و من حاضر شدم بیست دستگاه شاسی بخرم مشروط بر این که شرکت مریخ سفارش شاسیهای مخصوص اتوبوسهای مرسدس بنز را انحصاراً به من واگذار کند و به کارخانه نیز بنویسند که شاسیهای اتوبوس را به قیمت صادراتی بدون هیچ گونه حق نمایندگی هر مقدار که من احتیاج داشتم سفارش بدهم. فقط من در ازای هر دستگاه شاسی مبلغ ۲۵۰۰ تومان به شرکت مریخ میپرداختم.
عصر خودرو- افرادی که اداره بازرگانی شوروی به آنها جنس میفروخت همان کسانی بودند که بعدها در صف اول حزب توده و در هنگام تظاهرات در جمع اعضای اعضای آن حزب میدیدمشان کسانی، چون محمد پروین گنابادی (دبیر ادبیات دبیرستان فردوسی)، شهاب فردوس رئیس فرهنگ خراسان و... کار خریدوفروش به جایی رسیده بود که بازار قند و شکر خراسان را در دست گرفتم و من بودم که قیمتها را در بورس تعیین میکردم.
عصر خودرو- موقعی که متن تقاضای اجازه ساخت اتوبوس و مینیبوس را مینوشتیم، شرکتی به نام شرکت سهامی کارخانجات صنعتی ایرانناسیونال را به ثبت رساندیم، با سرمایه ده میلیون تومان که پنجاه درصد آن به نام خودم و پنجاه درصد منهای یک به نام محمود بود، بدون اینکه محمود یک شاهی بدهد و اصلا در کار تاسیس شرکت عملا کاری کرده باشد.
عصر خودرو- محمود خیامی، بنیانگذار ایرانناسیونال (ایرانخودرو فعلی) شامگاه پنجشنبه و در میان رگبار اخبار کرونایی درگذشت، کسی که بزرگترین خودروساز ایران از او و البته برادرش احمد به یادگار مانده است. در اوج روزهای داغ تابستان ۱۳۴۱ بود که با بنیان کارخانهای نسبتا کوچک، اولین فصل از رویای خیامیها برای تاسیس خودروسازی تعبیر شد. دو برادر که میل زیادی به توسعه صنعتی در ایران داشتند و شاهد رشد صنعت خودرو در دنیا بودند، با ۱۰۰ میلیون ریال، این شبه کارخانه را که بعدها از دل آن، ایرانخودرو ناسیونال پدید آمد، بنیان گذاشتند. ایرانناسیونالی که خیامیها بنا نهادند و با سرمایه چند برابری تحویل دادند، حالا زیان انباشتهای نزدیک به ۱۵ هزار میلیارد تومان دارد.
عصر خودرو- گروه صنعتی ایران خودرو درگذشت بنیانگذار این گروه صنعتی را تسلیت گفت.