عصر خودرو- در میان تمامی خودروهایی که امروزه در خط تولید خودروسازان وطنی قرار دارند، شاید بتوان پلتفرم پراید را موفقترین و در عین حال بحثبرانگیزترین دانست؛ خودرویی که در اوایل دهه ۷۰شمسی با نام کیا پراید وارد ایران شد و به لطف امکانات خوب و قیمت مناسب، به گزینه محبوب ایرانیان بدل شد و با خاتمه تولید پیکان، پرفروشترین خودرو مونتاژ داخل شد.
به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو»، با آنکه در یک دهه اخیر، به لطف طولانیشدن پروسه تولید، کهنگی ساختاری، کاهش کیفیت و بحث ایمنی خودرو، انتقادات زیادی به آن وارد شده، اما هنوز هم پلتفرم پراید موفقترین خودرو داخلی است. اما آیا با پایان تولید پراید در آینده نزدیک، این خودرو هم به سرنوشتی مشابه پیکان دچار شده، وارد بازار خودروهای کلاسیک خواهد شد؟
سرنوشت پیکان
برای بررسی کلاسیکشدن پراید، باید به نزدیکترین همزاد آن یعنی پیکان رجوع کنیم؛ خودرویی که همانند پراید پس از طی یک دوره اوج و محبوبیت و فروشی استثنایی، در اواخر عمرش به لطف کهنهشدن و قدیمیبودن پلتفرم، انتقادات زیادی را به خود جلب میکرد و بسیاری با پایان تولیدش، ابراز شادمانی کردند. پیکان در اوایل دهه 80 شمسی به نماد فرسودگی و کهنگی بدل شده بود و کمتر کسی از روی علاقه به دنبال خرید آن میرفت. با این حال با گذشت تنها 5 سال از پایان تولید پیکان و در اواخر دهه 80 شمسی بود که این خودرو به طور جدی وارد عرصه خودروهای کلاسیک شد. با آنکه از همان دهه 70 شمسی بودند کسانی که به طور سنتی به پیکانهای تولیدشده در دهههای 40 و 50 شمسی عشق میورزیدند، اما ورود رسمی پیکان به عرصه کلاسیکها از اواخر دهه قبل شروع شد و امروزه به طور جدی در میان علاقهمندان جا افتاده است. بنابراین میتوان انتظار داشت که پراید نیز پس از اتمام تولید در طی گذشت چند سال، جایگاه مناسبی بین علاقهمندان پیدا کند. البته باید اذعان داشت که امروزه خودروهای هم سن و سال پرایدهای دهه هفتادی همانند خودروهای وارداتی دهه نودی، اکثرا هنوز به عنوان کلاسیک شناخته نمیشوند، بلکه نمونههای خاص و تمیز آنها را بیشتر به عنوان کلاسیکهای جوان و یا دهه نودی میشناسیم. بنابراین انتظار کلاسیک محسوبشدن پرایدهای قدیمی را نیز نباید در دهه جاری داشت و باید تا رسیدن آنها به مرز 30 تا 35 سالگی صبر کرد. بسیار بعید است که پراید هرگز نتواند یک خودرو کلاسیک محسوب شود، هرچند از نظر کاریزما و اصالت کلی، پیکان در دوران طلایی خود در دهههای 40 و 50 شمسی، یک پله بالاتر از جایگاهی بود که پراید در دهه 70 شمسی داشت. المانهایی هماند ظاهر کلاسیک، زههای کرومی و ترکیببندی کلاسیک پیکان هنوز با سبک و سیاق اقتصادی و دهه نودی پراید تفاوتهای آشکاری دارد.
الزامات کلاسیک شدن
همانگونه که در بخش قبل گفتیم، به احتمال بسیار بالا پراید با رسیدن به پایان راه تولید و رسیدن به مرز 30 تا 35 سالگی، تقریبا به یک خودرو کلاسیک بدل خواهد شد. آثار این تغییر چهره را میتوان در بالا رفتن قیمت و محبوبیت پرایدهای وارداتی و سریهای اول مونتاژ که در کشور با نام کرهای شناخته میشوند، دنبال کرد. امروزه برخی علاقهمندان ممکن است مبالغی نزدیک به قیمت یک پراید نسبتا جدید با کارکرد بسیار کم را برای خرید یک نمونه کرهای با کارکرد معقول بپردازند. اما همانگونه که امروزه تمامی پیکانهای تولیدشده در کشور کلاسیک و ارزشمند محسوب نمیشوند، پراید نیز برای کلاسیکشدن نیازمند دارا بودن برخی ویژگیهاست. احتمالا یکی از اولین و مهمترین فاکتورها، وارداتیبودن و یا قدمت آن است که احتمالا پرایدهای تولیدی در سالهای اول دهه70 را زودتر از سایرین به یک گزینه کلاسیک بدل خواهد کرد. مورد بعدی اما فابریک و دستنخوردهبودن قطعات و تطابق آن با زمان تولید خودرو است. پرایدهای تولیدشده از میانه دهه 80 شمسی، دارای تغییراتی در کابین و پیشرانه هستند که احتمالا به لطف دورکردن خودرو از اصالت اولیه خود، کار برای کلاسیکشدن این نمونهها را دشوار خواهد کرد. دقیقا وضعیتی که امروزه برای پیکانهای تولیدی در دهههای 70 و 80 شمسی نیز وجود دارد و کمتر کسی ارزش کلاسیک برای آنها قائل است. علاوه بر این، نمونههای قدیمیتری که به لوازم و تزئینات جدیدتر مجهز شدهاند نیز از این امر مستثنی خواهند بود. نکته دیگر، سایر خودروهای تولیدشده براساس پلتفرم پراید همانند نمونه 141، سریهای فیسلیفت شده و وانت است که به احتمال زیاد در آینده نزدیک هرگز کلاسیک و کلکسیونی محسوب نخواهند شد و برای رسیدن به این وضعیت شاید نزدیک به 30 سال زمان نیاز باشد.
سرنوشت پس از کلاسیک شدن
اما اتفاقات جالبی برای خودروها پس از ورود به عرصه کلاسیک و کلاسیک جوان میافتد که شاید بد نباشد در مورد پراید نیز به مرور آنها بپردازیم. اولین مرحله، افزایش قیمت و کمیابشدن نمونههای سالم و دستنخورده است. پراید خودرویی است که در تیراژ میلیونی در ایران تولید شده، اما نمونههای قدیمی و دستنخورده آن همین الان نیز در بازار بسیار کمیاب هستند. علاوه بر این، با توجه به اینکه بسیاری از این نمونهها در سالهای میانی دهه 80 به عنوان خودرو روزمره مورد استفاده بودهاند، تصادفات شدید و سنگین در میان آنها بسیار شایع است. افزایش قیمت نیز همین حالا هم به سراغ برخی نمونهها آمده، هرچند هنوز از نظر بسیاری به هیچوجه منطقی و پذیرفتنی نیست. اما مورد دیگری که شاید تنها علاقهمندان واقعی به آن اهمیت دهند و از دید بسیاری پنهان باشد، کاهش قطعات فابریک و اصلی یک خودرو در بازار پس از مدتی و افزایش سرسامآور قیمت آنهاست؛ موردی که امروزه به بلای جان کلاسیک بازان ایران بدل شده و تمامی علاقهمندان همه خودروها، از خودروهای آمریکایی گرفته تا ایتالیایی، آلمانی و فرانسوی را درگیر خود کرده است. در مورد پراید هم امروزه یافتن سپر، چراغ عقب و جلو و جلوپنجره نمونههای قدیمی کرهای بسیار دشوار است و ممکن است بسیار هزینهبر باشد. علاوه بر این، بسیاری ممکن است علاقه داشته باشند تا آپشنهایی همانند آینه برقی و روکشهای پارچهای درها را که روی نمونههای کرهای بعضا نصب بوده، به پراید خود بیفزایند که خود ممکن است هزینههای زیادی درپی داشته باشد. بنابراین در صورت کلاسیکشدن پراید در آینده، پرایدبازی چندان هم ساده و کمهزینه نخواهد بود!
سری اول پرایدهای هاچبک تولید داخل را باید دقیقا پشت سر پرایدهای کرهای، اولین گزینه محتمل برای بدل شدن به یک خودرو کلاسیک دانست.
سری فیسلیفت شده پراید که از میانه دهه 70 شمسی وارد بازار شد، احتمالا کار سختتری برای کلاسیک شدن داشته باشد، خصوصا نمونههای تولید شده در دهه 80 که تغییرات زیادی دارند.
نمونههای اخیری که تحت عنوان پلتفرم X100 سایپا عرضه میشوند، در آینده نزدیک بعید است بتوانند جایگاهی کلاسیک و کلکسیونی پیدا کنند.