عصر خودرو- در کشور ما و در کنار عناوین و اسامی استاندارد و جهانی خودروها، مصرفکنندگان ذوق و سلیقه به خرج میدادند و گاه برای محصولی خاص نامی محلی و ایرانی در نظر میگرفتند.
به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از باشگاه خبرنگاران، از همان روزهای ابتدایی ساخت خودرو، یکی از اقداماتی که به سنتی ماندگار تبدیل شد، نامگذاری محصولات بود. هر کدام از تولیدکنندگان با توجه به معیارها و استانداردهایی که برای خود در نظر گرفته بودند نسبت به این کار اقدام کردند. نام حیوانات، اعداد، حروف ریاضی و حتی گروهها و قبایل انسانی کشورها را میتوان از مهمترین مواردی ذکر کرد که به کار برده شدند.
انتخاب نام از جهات مختلف مهم و حیاتی است. اول این که اهداف خودروسازان و ماهیت اصلی محصول را باید با خود به همراه داشته باشد و از سوی دیگر انتخاب نام باید به گونهای باشد که در بازارهای مصرف جهانی به بهترین شکل با استقبال مصرفکنندگان مواجه شود و بستری فراهم آورد برای توسعه جایگاه فروش محصولات به روزتر در سالهای بعد.
در کشور ما و در کنار عناوین و اسامی استاندارد و جهانی خودروها، مصرفکنندگان ذوق و سلیقه به خرج میدادند و گاه برای محصولی خاص نامی محلی و ایرانی در نظر میگرفتند. این اسامی با هیچ کدام از معیارها و استانداردهای جهانی صنعت خودرو ارتباطی نداشت و تنها تصور بصری مردم از قالب بدنه و طراحی ظاهر و گاه کاربرد آنها در کوچه و خیابان بود که الهامبخش خلق عناوین «ایرانی شده» برای این محصولات بود.
در ادامه با تعدادی از این خودروها که شانسیارشان بود و با اسامی ایرانی در خاطرهها ماندگار شدند، آشنا میشویم و همزمان با قدم زدن در گذشته، اندکی خاطراتمان را مرور میکنیم.
فولکس واگن 181 = فولکس هلال احمری
فولکس بیتل = فولکس قورباغهای
سالها پیش و اوایل دهه 50 یکی از شرکتهای خودروسازی که بازار ایران را محلی بسیار مناسب و مطمئن برای محصولاتش دیده بود و مردم هم از آن استقبال خوبی کرده بودند شرکت فولکس واگن آلمان بود. برجستهترین نمونهای که در بازار آن روزگار بسیار به چشم میآمد فولکس واگن بیتل بود. این خودرو به خاطر نوع طراحی و شکل انحنادار و چراغهای برجسته جلو به فولکس قورباغهای شهرت پیدا کرد. این شهرت به اندازهای بود که شاید کمتر کسی نام اصلی آن را میدانست. این خودرو اولین بار سال 1313/ 1934 به دستور هیتلر و توسط فردیناند پورشه طراحی و ساخته شد. نمونه ابتدایی آن هم به یک موتور چهار سیلندر 1584 سیسی مجهز بود که در قسمت عقب خودرو قرار گرفته بود و میتوانست 50 اسب بخار قدرت تولید کند. حداکثر سرعتی که فولکس قورباغهای میتوانست تجربه کند 130 کیلومتر بر ساعت بود.
محصول دیگر این خودروساز تیپ 181 یادآور نیروهای نظامی ارتش آلمان بود و همچنان با دیدن آن چهره فرماندهان نازی در خاطر مردم نقش میبست. در کنار طیف وسیعی از مردم عادی که از این خودرو استفاده میکردند تعداد زیادی نیز در مراکز هلال احمر به خدمت گرفته شده بودند و به همین دلیل مردم فولکس واگن تیپ 181 را فولکس هلال احمری نامگذاری کرده بودند. این فولکس هم اولین بار در دهه 60 میلادی و به منظور خدمت در ارتش دولتهای اروپایی طراحی و ساخته شد. برای این خودروی کاملا نظامی دو موتور 5/1 و 6/1 لیتری طراحی شده بود.
تویوتا کارینا = کارینا خرگوشی
یکی از نقاط قوت شرکت خودروسازی تویوتا خوشنامی محصولات آن به واسطه طول عمر بالا و استهلاک پایین قطعات به کار گرفته شده در آن است. این محصولات آنقدر دچار خرابی نمیشدند که تعمیرکارانش را به تعطیلی کسب و کار خود کشاند یا در مکانهای خود خودروهای دیگری را برای تعمیر و رفع عیب پذیرفتند. در میان انبوه محصولات متنوع تویوتا، مدل کارینا نمونهای بود که در نسلهای مختلف به کشور راه یافت و نمونههای آخر از نسل اول آن که دارای طراحی خاصی در قسمت صندوق بود و جلوپنجرهای داشت با چراغهای دوتایی در هر طرف که به صورت قرینه با یکدیگر همطراز شده بودند. همچنین اتاقی جمع و جور و کوچک داشت و این ویژگیها سبب شده بود مردم لقب خرگوش را به این خودرو بدهند و آن را کارینا خرگوشی میشناختند. تولید نسل تویوتا کارینا خرگوشی از سال 1349/ 1970 تا 1356/ 1977 ادامه داشت و این خودرو از ابتدا تا پایان راه تولید موتورهای 1407 سیسی تا 1968 سیسی را زیر کاپوت خود تجربه کرد.
برند مرسدس بنز همواره نهتنها در دنیا بلکه در ایران از موفقترینهای صنعت خودرو به حساب میآید، اما یکی از محبوبترین نمونههایی که حضور خود را با توجهات ویژه بنزسواران ایرانی همراه کرد سری W115 مرسدس در کلاس E بود.
این خودرو در دهه 50 شمسی توجه معماران و سازندگان مسکن را به طرز عجیبی به سمت خود جلب کرد. تعداد معمارانی که لذت بنزسواری را با این نسل از مرسدس تجربه میکردند به اندازهای زیاد بوده که حتی امروزه نیز اگر نمونهای از آن را در خیابان ببینیم آن را با نام بنز معماری به اطرافیان نشان خواهیم داد. نسل اولیه w115 از سال 1340/ 1961 پا به عرصه تولید گذاشت و به مرور زمان تغییرات زیادی، هم در ظاهر و هم در فناوری ساخت موتور و تجهیزات جانبی را تجربه کرد.
موتور نمونههای ابتدایی این خودرو دو لیتری و شش سیلندر بود و در نهایت نیز موفق شد به موتور 2778 سیسی دست پیدا کند. مرسدس این نسل را به دو صورت بنزین سوز و دیزل تولید و عرضه کرد.
گالانت نسل ششم = گالانت سوسماری
گالانت نسل هفتم = گالانت عینکی یا تلفنی
یکی دیگر از تولیدکنندگان خودروی ژاپنی که حضور خود در ایران را در دهه 50 آغاز کرد و با اقبال مردم مواجه شد شرکت میتسوبیشی بود. اولین نمونه آن روزگار خیابانها گالانت زیگما بود که به خاطر کوچکی و کمهزینه بودن طرفداران خاص خود را داشت. حضور این خودروساز با وقفهای 20 ساله در بازار روبهرو شد و شروع دهه 70 آغازی بود برای ورود دوباره این برند محبوب. نسل ششم گالانت با ظاهری کشیده و امکاناتی جدید بسرعت جای خود را باز کرد. تجربه دلنشین گذشته دوستداران گالانت در کنار امکانات مدرن نسل جدید این خودرو جایی برای شک و دودلی مصرفکنندگان باقی نمیگذاشت.
بزودی مردم این نسل گالانت را به دلیل کشیدگی بیش از حد اتاق و دماغه باریک شده و آرایش جلوپنجره خاص، سوسمار نامیدند و در صحبتهای عامه مردم، گالانت نسل ششم به گالانت سوسماری شهرت یافت. این نسل گالانت بین سالهای 1366/ 1987 تا 1372/ 1993 تولید شد و در طول این سالها به ترتیب موتورهای 1597 سیسی تا 1997 سیسی را تجربه کرد. نسل هفتم این خودرو هم که از لطف نامگذاری ایرانیان بینصیب نماند در سال 70 وارد کشور شد. این خودرو که چهار سال روی خط تولید شرکت میتسوبیشی قرار داشت به ظاهری مدرنتر و طراحی آیرودینامیکتر مجهز شده بود و در داخل نیز با تغییرات زیادی مواجه شده بود. چراغهای کوچکشده جلو از یک طرف و طراحی عجیب و منحصر به فرد پلتفرم عقب سبب شد ایرانیان عنوان گالانت عینکی را برای آن انتخاب کنند. این خودرو یک لقب دیگر نیز داشت. عدهای هم این نسل گالانت را به دلیل طراحی چراغهای عقب که شبیه گوشی تلفن بود، گالانت تلفنی مینامیدند.
مرسدس بنز W140 = بنز اتاق تانک
مرسدس بنز طرفداران پر و پا قرصی در بازار خودروی ایران داشته و دارد. یکی از محبوبترین تولیدات این خودروساز نسل W140 از کلاس S است که با ورود خود به بازار مصرف ایران چشم بسیاری از خودرودوستان را خیره کرد. علت آن نیز هیبت بیش از حد بزرگ آن بود که در آن زمان آنچنان در خیابانها متداول نبود.
نمونههای ابتدایی آن توسط رانندگان سفارتخانههای خارجی در جادههای شهرهای ایران رانده و به مرور واردات آن از سوی واردکنندگان نیز آغاز شد. این خودرو به دلیل داشتن امکانات و تجهیزات رفاهی بسیار زیاد و پیچیده و امکانات نامناسب تعمیر و نگهداری بار مالی زیادی را به مالکان خود وارد کرد. پیچیدگی تعمیر و نگهداری این خودرو تا امروز نیز همچنان پابرجاست. هیبت و بزرگی اتاق این مدل مرسدس بنزسبب شد ایرانیان عنوان اتاق تانک را برای آن در نظر بگیرند.
تولید بنز اتاق تانک از 1370/ 1991 آغاز و تا 1378/ 1999 ادامه داشت و در دو نوع بنزین سوز و دیزلی تولید شد. این خودرو موتورهای 8/2 لیتری تا 3/7 لیتری AMG را تجربه کرده است.
لند کروزر FJ40 = لندکروزر کالسکهای
حضور پررنگ محصولات تویوتا در ایران قبل از انقلاب مزیتی برای آن به شمار نمیآمد، چون فضای رقابت برای تمام خودروسازان آن روزگار به طور یکسان آماده بود و مردم میتوانستند با توجه به دوام و کیفیت نسبتا بالاتر به این برند آسیایی روی خوش نشان دهند، اما پس از انقلاب با آغاز جنگ تحمیلی حضور گسترده و بیمحابای تولیدات خودروسازی تویوتا در جبهههای نبرد و اثبات تواناییهای بالفعل در انجام ماموریتهای پشتیبانی نظر ایرانیان را نسبت به آن به طرز عجیبی پایدار و ماندگار کرد. اولین نمونه از این خودروها که پا به میدان نبرد گذاشتند سری لندکروزر FJ40 بود که بلافاصله به علت داشتن اتاق مستطیلشکل خود به تویوتا کالسکهای شهرت پیدا کرد. از آن روز تاکنون کمتر کسی ممکن است نام تجاری این خودرو را شنیده باشد و عموم مردم کماکان با همان نام مستعار مدل FJ40 را خواهند شناخت. این خودرو که سال 1339/ 1960 پا به عرصه گذاشت J40 نام گرفت و تولید این نسل در مدلهای جدیدتر تا سال 1378/ 1999 ادامه داشت. نمونههایی که در میادین جنگ پا به پای رزمندگان خدمت رسانی میکردند به موتور 8/3 لیتری مجهز بودند که 105 اسب بخار قدرت و در ادامه نسلهای به روزتر آن موتوری 2/4 لیتری داشتند و 135 اسب بخار تولید میکردند به کارزار وارد شدند.
اوایل دهه 50 همزمان با باز شدن دروازههای ایران و شوق گسترده جوانان برای تحصیل در خارج از کشور ذائقه خودروسواری ایرانیان بشدت تغییر کرد. اقدامات حمایتی دولت وقت برای اعزام جوانان به دانشگاههای خارج از کشور - علاوه بر اعطای بورسیه و وامهای کمبهره - تصویب قوانین و امتیازاتی بود که بیش از پیش جوانان را به خارج رفتن تشویق میکرد. یکی از مهمترین امتیازات آن دوران، امتیاز آوردن یک خودرو توسط دانشجویان بود. جوانان جویای علم نیز از این امتیاز حداکثر استفاده را کردند و طولی نکشید انواع مختلف خودروهای خارجی به سمت ایران سرازیر شد. از مهمترین نمونههایی که با این انگیزه پا به سرزمین ما گذاشتند بامو 2002 و مرسدس بنز نسل W123 از کلاس E بود. از آنجا که علاقه دانشجویان به سوار شدن بر خودروهای مرسدس بنز بیش از بامو بود، تعداد خودروهای بنز w123 که به ایران آمد نیز بسیار خیرهکننده بود. همین امتیاز واردات خودرو توسط دانشجویان سبب شد عموم مردم، این نسل از مرسدس بنز را با نام بنز دانشجویی به خاطر بیاورند. این خودرو که اولین بار هشتم تیر 1355رونمایی شد دارای یک موتور دو لیتری با قابلیت تولید 93 اسب بخار قدرت است.
شورولت کاپریس = کاپریس تخممرغی
خودروهای آمریکایی از همان روزهای آغازین ورودشان به ایران به دلیل بزرگی بیش از حد و داشتن راحتی و نرمی بینظیر، مشتریان خاص خود را داشتند. با همه خوبیهای این محصولات، خودروهای آمریکایی یک ایراد بزرگ هم داشتند: مصرف بیش از اندازه بنزین باعث شده بود بیشتر مالکان خودروهای آمریکایی را افراد مرفه و پردرآمد جامعه تشکیل دهند. شورولت کاپریس نسل چهارم که در سالهای 1370/ 1991 تا 1375/ 1996 تولید شد، ورود و محبوبیت خود را باید مدیون تغییرات سیاسی سالهای ابتدایی دهه 70 شمسی باشد؛ زمانی که به دلیل جنگ عراق و کویت سیل جنگ زدگان کویتی به سوی ایران سرازیر و چشم مردم نیز به جمال محصولات آمریکایی جدید بیش از پیش روشن شد. از این که این نمونه به طور قانونی نیز به کشور وارد شده است یا نه اطلاع دقیقی در دست نیست، اما هنوز هم پس از گذشت 50 سال از تولید نسلهای مختلف این خودرو هنوز هم میتوان نمونههای مختلف کاپریس متعلق به زمانهای مختلف را در خیابانها دید. طراحی سرشار از انحناهای جذاب و خطوط نرم در بدنه و بخصوص سقف این نسل از کاپریس باعث شد مردم آن را کاپریس تخممرغی نامگذاری کنند. به رغم مصرف بسیار بالای بنزین محصولات آمریکایی، کاپریس تخممرغی فقط به صورت بنزینسوز تولید شد و این نسل با موتورهای 3/4 لیتر تا 7/5 لیتری به بازار عرضه گردید.