به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از خبرورزشی، خانم هلیا سهیمی، همسر ایرانی جی‌لوید ساموئل، همان کسی است که دو روز بعد از درگذشت تلخ او در یک سانحه رانندگی، این اتفاق را مشکوک و غیر‌طبیعی خواند. او در این ماه‌ها تلاش کرد تا همراه با خانواده ساموئل، پرده از این تصادف مبهم بردارد. خانم سهیمی که طراح لباس است و با خوانندگان مختلف همخوانی دارد (زیر صدا)، در ایران با جی زندگی می‌کرد. دیروز از او سؤالات زیادی درباره نحوه آشنایی‌شان، ماجرای مسلمان شدن ساموئل و... داشتیم، اما او تأکید داشت دوست ندارد ماجرای تصادف مشکوک ساموئل، زیر سایه مسائل شخصی زندگی‌شان قرار بگیرد.
* خانم سهیمی ابتدا برایمان توضیح دهید چرا سان ناگهان گزارشی درباره شما و زندگی تان با جی‌لوید ساموئل منتشر کرد؟
واقعاً نمی‌دانم چه کسی من را به آن‌ها معرفی کرد، اما یک نکته جالب به شما بگویم. آقای همیلتون خبرنگار این روزنامه، قبل از انتشار گزارش‌شان به من در اینستاگرام مسیج داد (اینجا ببینید). چند ساعت مانده بود به انتشار خبرشان (اینجا بخوانید). ایشان به من گفت: چنین گزارشی منتشر خواهند کرد و من برای ایشان نوشتم حرف‌های زیادی برای گفتن دارم ولی برای الان نیست. تمرکزم را روی روشن شدن واقعیت تصادف جی‌لوید گذاشته‌ام. 6 روز از زمانی که من به ایشان پیغام دادم می‌گذرد ولی همیلتون هم پیغام من را ندیده است. کاملاً مشخص بود که پیغامش برای من فرمالیته بوده. قانونی در آن طرف هست که می‌گوید قبل از انتشار چنین چیز‌هایی به کسی که درباره اش نوشته اید، پیغام دهید یا ایمیلی بزنید. ایشان پیغام را داد ولی جواب من را ندید. یکجور‌هایی می‌خواسته فقط از سر باز کند. می‌خواست بگوید ما به شما پیغام داده‌ایم.
* حتی نوشته بودند زندگی پنهانی جی در ایران. البته شما تمام تصاویر و ویدئو‌های خود و جی را منتشر کردید و قاعدتاً چیزی برای پنهان‌کاری وجود نداشته است.
بله، آن‌ها فقط می‌خواستند یک داستانی بنویسند. افشاگری زمانی اتفاق می‌افتد که شما چیزی از من پیدا کنید، نه اینکه خود من همان چیز را منتشر کنم. این دیگر اسمش افشاگری نیست. من همه چیز را در پیجم گذاشتم. وقتی خودم شفاف همه چیز را اعلام کرده‌ام، افشاگری دیگر چه داستانی است؟ پیج من باز است و همه آن را دیده‌اند.
* برای ما توضیح دهید آخرین بار کی با جی صحبت کردید.
من و جی قرار بود در مراکش یکدیگر را ببینیم. من راهی این کشور شدم و قرار بود جی هم بیاید ولی هرگز نرسید. من در پرواز بودم که متأسفانه این اتفاق در انگلیس رخ داد. وقتی این خبر را شنیدم که دو ساعت بعدش جی باید به مراکش می‌رسید و ما یکدیگر را می‌دیدیم. وقتی پرواز من نشست و به اینترنت وصل شدم، دیدم در اینستاگرام خیلی‌ها برای من قلب آبی فرستاده‌اند و استوری‌هایم خیلی زیاد شده است. توجهی به آن‌ها نکردم. مثل همیشه چک کردم ببینم جی چه پیغامی داده است. او یک پیام کوچک به من داده بود. فکر کردم حتماً الان در پرواز است. دیدم مادر و خواهر جی به من پیغام داده‌اند به آفریقا نرو و به ایران برگرد. آنجا بود که تازه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است. باورتان نمی‌شود بیش از 400 نفر به من استوری داده و یا تگم کرده بودند. ما سه سال و نیم اینجا همیشه کنار هم بودیم. بعد از آن هم که جی ایران را ترک کرد، ما همدیگر را در خارج از ایران می‌دیدیم.
* شما در صفحه خود چیز‌هایی نوشته اید که نشان می‌دهد مرگ جی کاملاً مشکوک بوده است. برایمان توضیح دهید دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟
من روز اول حال و روز بسیار بدی داشتم. 13، 14 ساعت طول کشید به ایران برگردم. واقعاً شوکه بودم. حتی پلیس من را به ایران برگرداند. دو روز بعد از اینکه به ایران رسیدم سؤالات ما شروع شد. لزلی خواهر جی‌لوید از لندن به منچستر رفت تا سر صحنه حاضر شود. او می‌خواست جسد جی را ببیند ولی نگذاشتند. 21 روز طول کشید تا جسد جی را به او نشان دهند.
* یعنی فکر می‌کنید تصادفی که رخ داد، تصادف واقعی نبود؟ برایمان شفاف‌تر توضیح دهید.
اصلاً شباهتی با یک تصادف واقعی نداشت. اول از همه سؤال ما این بود که چرا 21 روز طول کشید جسد جی را نشان بدهند؟ لزلی برای این کار مجبور شد 12 روز التماس پلیس را بکند. ببینید وقتی تصادف اتفاق می‌افتد تابلوی زردی اطراف محل سانحه می‌زنند تا اگر شاهدی آنجا بوده بیاید و حرف بزند. بدترین و مشکوک‌ترین چیز این است که چرا شاهدان را نمی‌آورند تا توضیح بدهند؟ دو شاهد با خود ما مصاحبه کرده‌اند که در اینستاگرام من هست. چرا پلیس این کار را نکرده است؟
* شاهدان چه چیز می‌گویند؟ اصلاً درباره راننده ون اطلاعاتی در دست هست؟ چون می‌گویند جی‌لوید با او شاخ به شاخ شده است.
من اصلاً نمی‌دانم راننده ون کیست. 4، 5 ماه گذشته ولی حتی اسم او را هم به ما نمی‌گویند. شاهدی که خانه اش کنار اتوبان بوده، در لحظه اول تصادف رسیده تا جان جی را نجات دهد. لحظه‌ای که او رسید، ماشین هنوز منفجر نشده بود. او گفته شیشه ماشین را شکسته تا جی را بیرون بیاورد ولی کسی را در ماشین ندیده است. برای ما کاملاً عجیب و دردناک بود. در نهایت هم که سان چنین گزارشی منتشر کرد و کلاً همه چیز برای ما عجیب است.

* این‌طور که شما می‌گویید پلیس می‌توانسته پنهان‌کاری کرده باشد؟
ما نمی‌دانیم چرا پلیس این چیز‌ها را پنهان می‌کند. اصلاً چرا ما باید کمترین اطلاعات را داشته باشیم؟ آن‌ها کمترین حقوق را برای خانواده جی قابل بوده‌اند.
* جواب دی‌ای‌ان نیامده است؟
ما درخواست دی‌ان‌ای داشتیم که هنوز نگرفته‌ایم. تقریباً مجبور شدیم بعد از خاکسپاری این مسئله را پیگیری کنیم. حتی آن‌ها اجازه این کار را نمی‌دادند و لزلی مجبور شد به شکلی این کار را انجام دهد که بعداً درباره اش بیشتر توضیح خواهم داد.
* چه شد که شما کلاً به این مسئله مشکوک شدید؟
از لحظه اول این سؤال برای ما پیش آمد که چطور یک رنجرور دیزلی با سرعت 50 کیلومتر در ساعت این‌طور تصادف می‌کند و منفجر هم می‌شود؟ همین ماشین‌های چینی اگر با 50 تا سرعت به دیوار بخورند، منفجر می‌شوند؟ نمی‌شوند دیگر. متأسفانه در انگلیس از روز اول جواب ما را نمی‌دهند. چرا؟ نمی‌دانیم. سه بار دلیل فوت جی را عوض کرده‌اند. هر دفعه یک چیزی نوشتند. در آخرین گواهی فوت آمده که به خاطر تصادف گردنش شکسته است. من این را هم باور نمی‌کنم. چطور ممکن است با این ایمنی و ایربگ‌های رنجرور و با سرعت 50 تا، گردن او در تصادف شکسته باشد؟
* شما هم برای پیگیری بیشتر این مسئله به انگلیس سفر خواهید کرد؟
لزلی آنجاست و از روز اول پیگیر این مسئله است. لزومی نداشت من هم در آنجا باشم ولی قطعاً ما به دنبال این قضیه خواهیم بود و امیدواریم ماجرای این تصادف عجیب روشن شود. خود من به شخصه این تصادف را باور نمی‌کنم. از شما و همه کسانی که می‌توانند عاجزانه کمک می‌خواهم برای روشن شدن این موضوع به ما کمک کنند.
* جی آدم سیاسی هم نبود، چون با او زیاد برخورد داشتیم.
بله، جی ربطی به مذهب، فرقه یا یک جناح سیاسی نداشت و همیشه از مسائل سیاسی به دور بود.

مکث
این هم اسکرین‌شات پیامی است که همیلتون خبرنگار سان به خانم سهیمی داده و همین‌طور جوابی که او به خبرنگار انگلیسی داده است. همیلتون برای او نوشته که قرار است گزارشی درباره او و جی منتشر کند و خانم سهیمی هم تأکید کرده باور دارد این تصادف ساختگی بوده است.