عصر خودرو- چندی پیش یک دستگاه استون مارتین DB۵ شوتینگ بریک به مبلغ ۱.۷۶ میلیون دلار فروخته شد تا گرانقیمتترین خودرو شوتینگ بریک تاریخ لقب بگیرد؛ اما علت این ارزش بالا چیست؟
به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» ، چندی پیش یک دستگاه استون مارتین DB5 شوتینگ بریک به مبلغ 1.76 میلیون دلار فروخته شد تا گرانقیمتترین خودرو شوتینگ بریک تاریخ لقب بگیرد؛ اما علت این ارزش بالا چیست؟ در زمانی که هنوز شوتینگ بریکها محبوبیت چندانی نداشتند، مالک وقت استون مارتین یعنی دیوید براون درخواست داد تا یک نمونه استیشن DB5 برای او تولید کنند.
استون مارتین DB5 شوتینگ بریک
این پیش نمونه برای وی که یک شکارچی قهار بود و سگها و تفنگهای شکارش را با خود تا دوردست میبرد، به یک سوگلی بدل شد. بااینحال استون مارتین این پیش نمونه را به خط تولید نفرستاد. کارگاه ردفورد در بریتانیا، تصمیم گرفت این کار را بر عهده بگیرد و بدین ترتیب چندین نمونه توسط این کمپانی دقیقاً مشابه شکل و شمایل نمونه دیوید براون شدند. فرم بدنه شوتینگ بریک در مدلهای بعدی بهقدری موردتوجه قرار گرفت که خود استون مارتین درنهایت دستبهکار شد و از دهه نود، بهصورت محدود و سفارشی انواع شوتینگ بریک مدلهایش را تولید کرد.
فراری دیتونا شوتینگ بریک
در دهه هفتاد که تب شوتینگ بریکها در میان ثروتمندان داغ شده بود، کارگاههای زیادی اقدام به ساخت نمونههای استیشن بر پایه سوپر اسپرتها و خودروهای سریع کردند. دراینبین کار برخی یک مرحله فراتر رفته، خودروی میزبان را به یک نمونه کاملاً متفاوت بدل میکرد. کمپانی پنتر وست ویندز که در بین جهانیان به خاطر خودروهای رترو و خاصش مشهور است، شاید خاصترین نمونه را در میانه دهه هفتاد میلادی خلق کرد. تا آن زمان فقط کارگاه و استودیو وینیاله ایتالیا به خود اجازه داده بود یک فراری شوتینگ بریک بسازد و ساخت یک فراری استیشن هنوز هم یک تابو تلقی میشد. مالک همان نمونه ساخت وینیاله در ابتدای دهه هفتاد تصمیم گرفت یک نمونه استیشن دیتونا نیز داشته باشد. برای همین کار یک دیتونا را مستقیماً از کمپانی فراری تحویل گرفته، به بریتانیا فرستاد تا پنتر فرم موردنظر وی را اجرا کند. این خودرو فرم بدنه کاملاً متفاوتی با یک دیتونا دارد. درهای صندوق آن پروانهای و به دو طرف خودرو باز میشوند و دماغه آنهم بهطور کامل دگرگونشده.
ولوو P1800ES
پس از تلاشهای فراوان ولوو برای ساخت یک خودرو اسپرت از اواخر دهه پنجاه میلادی، بالاخره در سال 1961 تلاشها ثمر داد و مدل P1800 با طراحی سوئدی-ایتالیایی و مشخصات فنی خوبش، توانست چهره و پرستیژ برند ولوو را دگرگون کند. باآنکه حضور این مدل در مجموعه تلویزیونی The Saint توانست محبوبیتش را افزایش دهد، اما مدیران ولوو به ماجراجوییهایشان ادامه دادند و تصمیم گرفتند ایده فیترو فروآ برای ساخت یک نمونه استیشن را راهی خط تولید کنند. بااینکه ایده این طراح ایتالیایی با تغییراتی اساسی عملی شد، اما بازهم نمونه نهایی ظاهری ساختارشکن و جذاب داشت. P1800ES بهعنوان اولین شوتینگ بریک ولوو، فقط برای دو سال و آنهم در تیراژ کمتر از 8100 دستگاه تولید شد. بااینحال آنقدر تأثیرگذار بود که تا به امروز الهامبخش طراحان ولوو برای ساخت خودروهای هاچبک و استیشن بوده است. آخرین نمونه را باید مدل C30 دانست که بهطور مستقیم از روی فرم بدنه P1800ES طراحی شده بود و تحسین متخصصان را برانگیخت.
رلاینت سیمیتار GTE
فرض کنید خودرویی از بدو تولد چندان موردتوجه قرار نمیگیرد و یک کمپانی سعی در بهبود فروشش را دارد. قطعاً اگر این خودرو یک کوپه اسپرت باشد، آخرین گزینه برای افزایش محبوبیت آن، ساخت یکگونه استیشن است. بااینحال رلاینت چنین تصمیمی را برای مدل سیمیتار GT اتخاذ کرد. تصمیمی که نتیجه داد و درنهایت به افزایش قابلتوجه فروش این محصول گمنام کمپانی کوچک رلاینت شد. در سال 1968 نمونه شوتینگ بریک مدل کوپه سیمیتار که در سال 1964 معرفیشده بود، عرضه شد. از همان ابتدا این مدل با استقبال قابلتوجه مشتریان داخلی و خارجی مواجه شد. استقبالی که مدیران رلاینت انتظارش را نداشتند. علاوه بر این، خاندان سلطنتی بریتانیا نیز به این خودرو روی خوشنشان داد و خرید چند نمونه از آن توسط شاهزادگان و بزرگان بریتانیا، به نحوی تبلیغ مجانی برای این مدل بود. این کوپه با موتور 6 سیلندر فورد، در سه نسل تا سال 1986 تولید شد. از آن به بعد و برای مدت 5 سال نیز یک کارگاه کوچک تولید آن را ادامه داد.
ب ام و Z3 Coupe
تب شوتینگ بریکها در دهه هشتاد میلادی فروکش کرد و بهجز چند نمونه محدود، خودروسازان دیگر سراغ این فرم بدنه نرفتند. تا آنکه ب ام و در اواخر دهه نود، تصمیم گرفت ایده ساخت یک خودرو اسپرت از سری Z که رودستر نباشد را عملی کند. طراحان ب ام و قبلاً نمونه کوپه Z1 را بهصورت یک پیش نمونه مفهومی در نمایشگاهها در معرض دید عموم گذاشتند. باوجود استقبال کلی، مدیران ب ام و ریسک نکردند و درنهایت ساخت یک Z کوپه تا سال 1998 به تعویق افتاد. در آن سال نمونه کوپه جانشین Z1 یعنی Z3 معرفی شد. در این نمونه طراحان فرم یک شوتینگ بریک کلاسیک را روی خطوط بدنه رودستر Z3 اجرا کرده بودند. تصمیمی که بسیار جنجالی از آب درآمد و موجب شد القابی مثل کفش کتانی، کفش دلقک و حتی ون نانوایی به آن بدهند. بااینحال نمونه کوپه Z3 دوباره فرم بدنه شوتینگ بریک را در میان خودروسازان مطرح کرد و سبب شد تا در دهه قبل، تعداد زیادی از خودروسازان به سراغ این فرم بروند. امروزه Z3 کوپه، خصوصاً نمونه M که به M Coupe مشهور است، پتانسیل بدل شدن به یک کلاسیک تمامعیار را دارد و قیمتش چند برابر نمونه رودستر است.