عصر خودرو - سالهای پایانی دهه ۶۰ میلادی مصادف بود با دوران طلایی خودروهای عضلانی؛ پیشرانههای حجیم و پرتوان، طراحی خیرهکننده و بهای پایین سوخت، فروش این محصولات را کاملا تضمین میکرد. اتومبیلهایی که با هزینه کم قابل تقویت بوده و با قیمت بسیار پایینتر بسیاری از رقبای خارجی را کنار میزدند.
به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو»، مسابقات اتومبیلرانی در ایالات متحده رشته ورزشی بسیار مهم و درآمدزایی است که رقابت بزرگ نسکار را میتوان با قطعیت به عنوان مهمترین آنها عنوان کرد. کرایسلر به عنوان یکی از 3 خودروساز بزرگ آمریکایی، 2 مدل دوج چارجر در 1966 و پلیموت رودرانر در 1968 را در کلاس خودروهای عضلانی به بازار عرضه کرد. دوج چارجردایتونا و پلیموت سوپربرد با ظاهر عجیب و عملکرد فراتر از انتظار خود، از درخشانترین خودروهای تاریخ نسکار و کلکسیونیترین اتومبیلهای عضلانی دنیا محسوب میشوند که در ادامه مطلب به بررسی تاریخچه، طراحی و ویژگیهای آن دو خواهیم پرداخت.
پس از شکست دوج چارجر در نسکار 1968 در مقابل محصولات فورد، نسخهای اصلاحشده از آن با نام چارجر500 برای مسابقات آماده شد. عمده اصلاحات آیرودینامیکی صورتگرفته در این مدل شامل حذف شکاف داخلی شیشههای عقب و تعویض جلوپنجره با نمونه استفادهشده در مدل کرنت بودند. طبق قوانین مسابقات نسکار که حضور هر خودروی جدید را ملزم به تولید حداقل 500 نسخه خیابانی آن میکند، تعداد دقیق 500 نسخه از چارجر500 نیز تولید و به بازار عرضه شد. نتایج به دست آمده توسط 500 به قدر کافی راضیکننده نبودند و از همین رو در آوریل سال 1969 از نسخهای عجیب با نام دایتونا رونمایی شد که به فاصله کمی بیش از هزار سفارش تولید دریافت کرد. در مدت زمان یک سال، دیگر زیرمجموعه کرایسلر، پلیموت نیز محصولی مشابه بر اساس مدل رودرانر با نام سوپربرد به بازار عرضه کرد که در تمامی زمینهها شباهت انکارناپذیری به دوقلوی خود دارد. سوپربرد با پیروزی در 8مسابقه سال 1970 و دایتونا در 6مسابقه سال 1969 بسیار موفق عمل کردند و اولین خودروهایی بودند که مرز سرعت 320کیلومتر بر ساعت را در پیست نسکار شکستند. دایتونا و سوپربرد در مبحث طراحی دارای شاخصههایی ماندگار هستند که اشتباه گرفتنشان با خودرویی دیگر را غیرممکن میکند. آنها اولین خودروهای آمریکایی بودند که پروسه طراحی و شکلگیری بدنه آنها طی آزمایشات حرفهای تونل باد انجام شد. در نمای جلو هر دو خودرو اولین نکتهای که جلبتوجه میکند دماغه دوکیشکلی است که چراغهای مخفیشونده و شبکه ورودی هوا را در خود جای داده است. دو تغییر آیرودینامیکی بزرگ شامل طراحی مجدد شیشهعقب و حذف شکاف میان ستونهای عقب هستند که باعث بهبود آیرودینامیک خودرو در سرعتهای بالا میشوند. ستونA با پوششی از جنس استیل ضدزنگ تقویت شده و گلگیرها و کاپوت مشابه مدل سال 1970 هستند. دو خروجی هوای کوچک نیز روی گلگیرها قرار دارند که وظیفه خنککاری سیستم ترمز و لاستیکها را بر عهده دارند. بدنه با شیبی ملایم به سمت درها ادامه مییابد و در آخر با برآمدگی معروف روی گلگیر عقب که امضای طراحی اکثر موپارها در دهه 60 و 70 به شمار میرود، به پایان میرسد. تفاوت فاحش قسمت عقب دو خودرو با نمونههای استاندارد را میتوان باله عظیمالجثهای دانست که وظیفه افزایش پایداری اتومبیل در سرعتهای بالا و ایجاد نیروی رو به پایین را برعهده دارد. چراغهای عقب در دایتونا به صورت یکتکه و بزرگ داخل قابی مشکیرنگ قرار گرفتهاند که نوشته «چارجر دایتونا» در وسط آن قرار دارد. نمای عقب سوپربرد نیز در هر طرف شامل دو چراغ جداگانه است و نوشته پلیموت در وسط آن دیده میشود. دایتونا در نمای عقب دارای یک خطکشی بزرگ با نوشته «دایتونا» روی گلگیرعقب است، روی باله عقب و چراغ جلوی سوپربرد نیز طرحی از پرنده خیالی رودرانر (موجودی که در ایران با نام میگمیگ شناخته میشود) قابل مشاهده است! نکته جالب صدای بوق سوپربرد است که کاملا مشابه سوت پرنده رودرانر است.
طراحی داخلی هر دو خودرو برخلاف ظاهر بیرونی بسیار ساده و بیآلایش است. عقربه دور موتور و نشاندهنده سرعت در دو قاب دایرهای روبهروی راننده قرار دارند، نشاندهندههای مایعات و دما نیز در دایرههایی کوچکتر در سمت راست دیده میشوند. قسمت میانی داشبورد با قرارگیری رادیو و خروجی تهویه مطبوع (که آپشنی سفارشی محسوب میشد) تکمیل میشود. کنسول وسط بزرگ با روکش چوبی از زیر داشبورد آغاز شده و تا قسمت عقب ادامه مییابد. رودریها در سوپربرد دارای آرم پرنده رودرانر و در دایتونا دارای آرم فلزی دایرهای با نوشته چارجر هستند. نکته ظریف نحوه نورپردازی زیرپای سرنشینان است که با دو لامپ کوچک در دو طرف کنسول انجام میگیرد.
دایتونا و سوپربرد همانطور که انتظارش میرفت تنها با دو پیشرانه بلوک بزرگ 440اینچ مکعبی مگنوم و 426اینچ مکعبی همی قابل سفارش بودند، که به ترتیب دارای خروجی 375 و 425 اسب بخار و گشتاور 650 و 660 نیوتن متر هستند. مشتریان میتوانستند اتومبیل خود را با دو نوع گیربکس 727 اتوماتیک 3دنده و 4دنده دستی سفارش دهند. از طرفی سوپربرد با آپشن ویژه سیکس پک یا سوپرکوماندو برای پیشرانه 440 که شامل نصب 3 کاربراتور وبر دودهانه در یک ردیف است نیز قابل خرید بود. سوپربرد و دایتونا در کمتر از 6 ثانیه سرعت خود را به 100کیلومتر در ساعت میرساندند و دسترسی به حداکثر سرعت بیش از 200کیلومتر امری کاملا سهل بود. این ارقام در آن زمان برای یک خودروی خیابانی نه تنها کافی و بلکه بیشازحد بودند!
دایتونا در نسکار 1969 و سوپربرد نیز در رقابت 1970 حضور پیدا کردند. بر طبق قانون حضور خودروها در نسکار که ملزم به تولید حداقل 500 نمونه خیابانی است، تعداد 503 دستگاه دوج چارجر دایتونا تولید شد. از این تعداد تنها 70 دستگاه دارای پیشرانه 426همی بودند. برنامه تولید برای سوپربرد به میزان 1920دستگاه تعیین شده بود، با این وجود برخی منابع تعداد سوپربردهای تولیدشده را بیش از 2783دستگاه عنوان میکنند. جدیدترین آمارها حاکی از 135دستگاه سوپربرد با پیشرانه 426همی و 716نمونه با آپشن 440سیکسپک هستند. بسیاری از سوپربردهای تولیدشده تا اواسط سال 1972 نیز در نمایندگیها باقی ماندند و بعضا با تبدیل شدن به رودرانرهای معمولی به فروش رفتند، علت این امر غیرعادی و عامهپسندنبودن طراحی این خودروها مخصوصا دماغه آنها بود.
امروزه ارزش مادی سوپربرد و دایتونا با توجه به اختلاف فاحش تیراژ تولید نسبتا زیاد است. میانگین قیمتی سوپربرد از 100 تا 300هزار دلار است، در حالی که نمونههای کمیاب دایتونا با آپشن همی و گیربکس 4سرعته تا 900هزار دلار نیز در حراجیها به فروش رسیدهاند.