به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» به نقل از ایرنا ، «فاصله خانه تا محل موردنظرتان را حساب کردهاید، ترافیک را هم در نظر گرفتهاید، اما همین که میخواهید با خودرویتان از خانه خارج شوید، میبینید که خودرویی روی پل جلوی در خانه شما پارک شده است و نه اثری از راننده میبینید و نه شماره تلفنی زیر شیشه ماشین وجود دارد». «در خیابان یک طرفه باریکی با خودرو پیش میروید. خودرویی از روبهرو میآید. اطرافش هم فضایی برای کنار رفتن وجود ندارد. احتمالا باید معطل شوید تا دنده عقب برود، شما کوتاه بیایید و کنار بکشید تا عبور کند یا یک جر و بحث اساسی درباره احترام به قانون و حقوق دیگران داشته باشید که روزتان را تلخ کند. این در حالی است که احتمالا چند خودرو دیگر هم در ترافیک این وضعیت ماندهاند». «در ترافیک ماندهاید. خودرویتان کند پیش میرود و کلافه شدهاید. بالاخره به جایی میرسید که راه کم کم باز میشود. میبینید که چند خودرو برای خرید آبمیوه و بستنی، دوبله ایستادهاند و راه عبور را تنگ کردهاند و همین باعث ترافیک شده است».
این تصاویر و هزاران تصاویر دیگر از این دست، نماهای آشنایی از زندگی در شهرهای بزرگ هستند. رویدادهای هر روزهای که شاید تکرارشان عادی شده باشد، اما تاثیرشان بر روح و روان شهروندانی که به قانون و حقوق خود و دیگران اهمیت میدهند، هیچ گاه کاسته نمیشود.
فرهاد، شهروندی تهرانی است که در سعادتآباد واقع در منطقه 2 پایتخت زندگی میکند. او درباره تجربهاش از این رفتارها و تاثیر آن میگوید: «اطراف خانه ما محدودهای تجاری است که تعداد زیادی شرکت، مطبهای پزشکان، آموزشگاههای گوناگون و غیره در آن وجود دارد. گذشته از این که خیابان به دلیل پارک کردن کارکنان این مجموعهها خود به خود یک پارکینگ است، بسیاری اوقات ترافیک مردم ساختهای را به دلیل پارک حتی موقت دوبله و سوبله مراجعان این مراکز تجربه میکنیم». وی میافزاید: «خیابانهای اطراف ما هم یک در میان یک طرفه هستند. در حالی که شخصا سعی میکنم برای رسیدن به خانه خودم از خیابان پشتی دور بزنم و وارد خیابان محل زندگیم شوم، بسیار پیش میآید که خودروها در جهت خلاف بیایند. گاهی رانندههای این خودروها به قدری پررو هستند که علیرغم اینکه حق با من است، چراغ میزنند تا آنها رد شوند».
او در پاسخ به این که واکنشش به این اتفاقات چیست، میگوید: «راستش من قبلا بیشتر درگیر میشدم. اما فکر میکنم دیگر فایدهای ندارد. پدر و مادرم هم از بس در اخبار حوادث خواندهاند که دعواهای ساده خیابانی منجر به قتل شدهاند، قسمم دادهاند که این جور مواقع بحث نکنم و کوتاه بیایم. اما واقعیت این جاست که این کوتاه آمدن اغلب نتیجهاش ریختن خشم و عصبانیت در خودم است و گاهی متوجه میشوم که این رویدادها چطور ساعتی از روزم را خراب میکند».
فرهاد میافزاید: «شخصا خیلی مقید هستم که قوانین عمومی و حقوق دیگران را رعایت کنم، اما این وضعیت گاهی باعث میشود که فکر کنم وقتی دیگران حق من را رعایت نمیکنند، من چرا بکنم؟ هر چند تا به حال عمدا چنین کاری را نکردهام، اما همین که فکرش به خاطر آدم میرسد، یعنی اثرگذار است». وی درباره اینکه به نظرش چه چیز باعث این رفتارها از سوی برخی شهروندان میشود، میگوید: «فکر میکنم آموزشها درباره قوانین ضعیف هستند. کنترل قوانین نیز ضعیف انجام میشود. همان اثر جمعی هم هست؛ یعنی برخی میبینند یکی قانونی را رعایت نکرده و طوری نشده و آنها هم انجامش میدهند. به هر حال نتیجه همهاش یک چیز است؛ حرکت خلاف قانون و از بین رفتن حق دیگر شهروندان».
نازنین که در میان شهر تهران و نزدیکی خیابان انقلاب اسلامی زندگی میکند هم چالشهای مشابهی دارد، با این تفاوت که منطقه محل زندگیاش شلوغتر است. او میگوید: «خانه ما در خیابانی است که هر دو طرفش توقف مطلقا ممنوع است. با این حال هر روز میتوانید ماشینهایی را که نه یک طرف، که دو طرف خیابان پارک کردهاند را ببینید. خیالشان هم راحت است که پلیس برای جریمه نمیآید. چند باری با 110 هم تماس گرفتهایم، اما نتیجهای نداشته است. جالب این جاست که گاهی خود جرثقیلهای پلیس، ماشینهای آتشنشانی و شهرداری هم در تنگی دالان بین خودروهای پارک شده در دو سوی خیابان گیر کردهاند!».
او ادامه میدهد: «این اطراف از مغازه و شرکت تا سالنهای تئاتر وجود دارد. خیلی وقتها مراجعهکنندگان خودرویشان را روی پل میگذارند و میروند. البته حتی با وضعیتی که توضیح دادم، اگر در حریم پل هم بگذارند، با توجه به تنگی خیابان دور زدن خودرو برای ورود و خروج از پارکینگ مشکل است و ترافیکی که گفتم هم اوضاع را بدتر میکند». نازنین یادآور میشود: «چون منطقه در طرح ترافیک است، شخصا چندان در طول هفته از خودرو استفاده نمیکنم، اما شبها بعد از طرح یا روزهای پنجشنبه و جمعه که طرح نیست، اوضاع بدتر است. تقریبا هیچ آخر هفتهای نیست که وقت رفت و آمد به خانه با چالشی از این دست مواجه نشوم».
او تاکید میکند: «خیلی وقتها در شبکههای اجتماعی این حرکت را که مثلا چهار چرخ خودروی جلوی خانه را پنچر میکنند، تقبیح میشود. اما وقتی میبینم که وقت و انرژی و اعصاب من بابت راحتی کسی که به قانون و حق و حقوق دیگران بی توجه هست، فرسایش پیدا میکند، گاهی فکر میکنم آن فرد هم حقش است!». به نظر نازنین، تنها دلیل هر قانونگریزی، خودبینی و خودخواهی آدمهاست. او میگوید: «برخی آدمها فکر میکنند مرکز عالمند و همه چیز برای آنهاست و باید جوری باشد که آنها راحت باشند. با اغلب این آدمها که حرف بزنید، یا بی خیال هستند و یا حتی گاهی طلبکار با شما سخن میگویند که گویی شما حق آنها را خوردهاید».
به هر ترتیب، قانونگریزیها و رعایت نکردن حق و حقوق دیگران، چه از عدم آموزش دقیق، چه از عدم کنترل قانون و چه از خودخواهی و خودبینی برخی شهروندان باشد، حاصلش ایجاد خسارت مادی و معنوی و بروز آثار روانی منفی در جامعه همچون خشم است. هر رفتار این چنینی، با توجه به اینکه احتمالا چندین نفر را تحت تاثیر قرار میدهد، هم از نظر آثار روانی منفی حاصله و هم از نظر آموزش منفی به دیگران، تکثیر میشود، در نتیجه چنین رفتارهایی هم زیاد است. شاید کلید اصلی مقابله با این رفتارها، این جمله باشد که «هر آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند». آن وقت شاید هیچکس برای راحتی خود، موجبات آزار دیگران را فراهم نکند.