به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» ، در همین راستا و از گذشته های نه چندان دور، بعضی کمپانی های مطرح پا را فراتر گذاشته و برای ساخت فیلمهای تبلیغاتی کم نقص، خاص و متفاوت، از ایدههای فیلمسازان برجسته و صاحبنام همراه با هنرنمایی افراد مشهوری همچون بازیگران و ورزشکاران بهره جسته اند. خودروسازان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در برهه های زمانی مشخصی، به سمت همکاری با نامهای بزرگ سینما سوق پیدا کردهاند. در این بین آنچه که تا به حال کمتر مورد توجه قرارگرفته، همکاری برندهای مطرح خودرویی با کارگردان های سرشناس جهت ساخت فیلمی کوتاه و تبلیغاتی برای محصولاتشان بوده است که در این مطلب با ذکر چند نمونه، به این همکاریها که غالبا نتیجه ای جالب و به یاد ماندنی را در پی داشته اند، نگاهی خواهیم داشت.
سرجیو لئونه و رنو
کارگردان فقید ایتالیایی که در میانههای دهه 60 میلادی و با سه گانه جاودان و مشهورش یعنی بخاطر یک مشت دلار، بخاطر چند دلار بیشتر و خوب، بد، زشت همراه با هنرنمایی فراموش نشدنی کلینت ایستوود، ژانر بسیار محبوب آن روزگار یعنی وسترن را وارد مسیر تازهای کرد و در ادامه با ساخت شاهکاری همچون روزی روزگاری در غرب، با جادوی اعجاب انگیزش وسترن اسپاگتی را به اوج رساند، در اواخر عمرش و در سال 1985(یکسال پس از ساخت آخرین فیلمش در مقام کارگردان یعنی روزی روزگاری در آمریکا و چهارسال پیش از مرگش)، در ساخت فیلمی تبلیغاتی برای رنو 18 دیزل با این خودروساز فرانسوی همکاری کرد. دراین فیلم، یک دستگاه رنو 18 دیزلی در بند غل و زنجیر به تصویر کشیده شده بود که با اتکا به توان، قدرت و گشتاور مناسب پیشرانه (و در حالیکه بر روی نوشته "دیزل" در گوشه جلوپنجره تاکید و زوم میشد)، خودرو پس از تلاش بسیار، در نهایت موفق به درهم شکستن غل و زنجیرها و گریز از مهلکه میشود. عشق و علاقه غیرقابل وصف و ادای احترام لئونه به ژانر وسترن در جای جای این فیلم کوتاه تبلیغاتی و تک تک لحظات آن با تمام وجود احساس میشود و در این بین موسیقی متن ساخته شده توسط یار وهمکار دیرینه لئونه در شاخصترین فیلمهایش یعنی انیو موریکونه، موسیقیدان مطرح ایتالیایی (که ساخت موسیقی فیلمهایی نظیر دار و دسته سیسیلیها، تسخیرناپذیران، سینما پارادیزو، هشت نفرتانگیز و...نیز در کارنامه درخشان او به چشم میخورد)، جذبه و تاثیرگذاری این فیلم کوتاه تبلیغاتی را دوچندان ساخته است.
دیوید لینچ و نیسان
لینچ یکی از نامدارترین سورئالیستهای تاریخ سینماست که فیلم های سورئالش نظیر مخمل آبی، جاده مالهالند و بزرگراه گمشده نه تنها در زمره بهترین فیلمهای سورئال تاریخ سینما قرار دارند، بلکه همواره به لحاظ برخورداری از زیرلایه های عمیق فلسفی، پیچیدگی زیاد و فضای وهم آلود شهرت فراوانی داشته و در موردشان بحث و جدل های زیادی شکل گرفته است. او ذهن عجیب و غریب و لحن پیچیده و منحصربفردی دارد که موجب تمایز آثارش از دیگر فیلمسازان مستقل شده است و همین خصایل، وی را به کارگردانی پیشگام و الهام بخش بدل ساخته است. او چندین فیلم تبلیغاتی مشهور برای کمپانی هایی نظیر سونی(پلیاستیشن 2)، گوچی و... ساخته و قطعا دیدن فیلمهای تبلیغاتی که او کارگردانی کرده جذابیت های خاص خودش را خواهد داشت. لینچ اما در سال 2003 و در همکاری با نیسان، فیلمی تبلیغاتی و حدودا 45 ثانیهای برای نسل سوم سوپرمینی این خودروساز ژاپنی یعنی مایکرا (K12) ساخت. در این فیلم که فضایی نسبتا عجیب و اسرارآمیز و تاکیدی واضح بر استفاده از تم و رنگ آبی دارد(رنگی که بعنوان نماد در فیلمهای مخمل آبی و جاده مالهالند نیز بکار گرفته شده بود)، واژه هایی بی معنی که از ترکیب دو واژه بامعنی تشکیل شدهاند نظیر modtro(ترکیب modern و retro) و simpology(ترکیب simple و technology) بکار برده میشوند و در آخر گوینده این پرسش را مطرح میکند: آیا به زبان مایکرا صحبت میکنید؟ شاید در همین فیلم تبلیغاتی کمتر از یک دقیقهای لینچ هم باید به دنبال زیرلایه های پنهان فلسفی و مفاهیم عمیق و مستتر بگردیم!
وس اندرسون و هیوندای
وس اندرسون، فیلمساز مولف و سوئدی-نروژی تبار آمریکایی که در آستانه 50 سالگی قرار دارد، به راستی یکی از خلاقترین فیلمسازان عصر ما به شمار میرود که آثارش همواره به حال و هوای خاص، فضای منحصربفرد و اعجابانگیز، استفاده بهجا و بسیار دقیق از رنگها و پرسپکتیو یک نقطه ای در نماها، قاببندی های متقارن و میزانسن های فوق العاده و بینظیر شهرت داشته اند. کافیست نگاهی دقیق به آثار شاخص این کارگردان همچون : راشمور،رویال تننبام، آقای فاکس شگفت انگیز، قلمرو طلوع ماه و اثر بسیارمحبوب و معروفش یعنی هتل بزرگ بوداپست و آخرین ساختهاش یعنی جزیره سگها (نامزد اسکار بهترین انیمیشن سال 2019) بیاندازید تا به خلاقیت و نبوغ بی همتای او پی ببرید.در سال 2012 و پس از معرفی نسل پنجم هیوندای آزرا(HG)، اندرسون دو فیلم تبلیغاتی سی ثانیهای با عناوین "Modern Life" و "Talk To My Car"را برای این خودروساز کرهای ساخت. در فیلم "Modern Life" بر تجمل، آرامش و راحتی کابین نسل جدید آزرا تاکید و اشاره شده اما در فیلم "Talk To My Car" که فضای فانتزی تری داشته و به قابلیتهای تکنولوژی سامانه ارتباطی بلولینک آزرا 2012 اشاره میکرد، ذهنیت زیبا و نبوغ اندرسون بیش از پیش خودنمایی میکند و در آن شاهد ارجاعاتی به فیلم های معروفی همچون چیتی چیتی بنگ بنگ، سریال تلویزیونی محبوب Knight Rider و یکی از فیلمهای خود اندرسون یعنی زندگی آبی با استیو زیسو هستیم. گفتنی است که هر دو این فیلمهای کوتاه تبلیغاتی همانند اکثر آثار وس اندرسون جلوههای بصری دوست داشتنی، چشمگیر و دلنشینی دارند.
اسپایک جونز و نیسان
اسپایک جونز که در اواخر دهه 90 میلادی و از دنیای ساخت کلیپ های موسیقی پا به عرصه ساخت فیلمهای سینمایی بلند گذاشت و بیشتر با آثار شاخص و تحسین برانگیزی همچون"جان مالکوویچ بودن"و"او"شناخته میشود، در عرصه ساخت فیلمهای تبلیغاتی نیز به جرات یکی از خوشفکرترین، خلاقترین و موفقترین فیلمسازان بوده و دارای ایدههایی بسیار بکر و ناب است و تابحال برای محصولات برندهای مختلفی نظیر آدیداس، اپل، کنزو، گپ و... فیلمهای تبلیغاتی ساخته ومعمولا هر یک از فیلمهای تبلیغاتی او با استقبال فراوان و محبوبیت بسیار قابلتوجهی مواجه شدهاند که یکی از آنها، فیلم تبلیغاتی حدودا یک دقیقهای وی برای نیسان فرانتیر در اواخر دهه 90 میلادی است. از آنجا که این نسل از فرانتیردر گذشتهای نه چندان دور و با نام نیسان پیکاپ در بازار کشورمان نیز حضور داشته و در دهه قبل مهمان خطوط تولید پارس خودرو بوده( کما اینکه وارث چینی آن یعنی دانگ فنگ ریچ هنوزهم روی خط تولید پارس خودرو قرار دارد)، دیدن این فیلم تبلیغاتی میتواند برای ما جذابیت بخصوصی داشته باشد.
مایکل مان؛ مرسدس-بنز و فراری
کارگردان یکی از شاخصترین فیلمهای ژانر جنایی/سرقتی در تاریخ سینما یعنی "مخمصه" (که از بسیاری جهات الهامبخش کریستوفر نولان در ساخت اثر محبوب و شاهکارش یعنی شوالیه تاریکی بوده) و همینطورآثار قابل احترامی همچون آخرین بازمانده موهیکانها، نفوذی،علی و وثیقه، در سال 2002 فیلم تبلیغاتی جذاب و 2.5 دقیقهای تحت عنوان "Lucky Star" و با نقش آفرینی دیدنی بنیسیو دل تورو(بازیگر مشهور مکزیکی) و آنا کریستینا (خواننده آمریکایی) برای مرسدس-بنز و مدل SL 500 این کمپانی اشتوتگارتی ساخت. بسیاری معتقدند که کمپین تبلیغاتی Lucky Star ، پاسخ و واکنشی از سوی مرسدس به کمپین تبلیغاتی پر سر و صدا و پرهزینه رقیب دیرینه باواریایی یعنی ب ام و در همان بازه زمانی بود که طی آن چندین فیلم تبلیغاتی با محوریت محصولات ب ام و و با حضور نامهای بزرگی چون گری اولدمن، کلایو اوون، مدونا و... توسط کارگردانانی مطرح ساخته شد(که در این مطلب نیز بطور جداگانه بدان پرداخته شده است).اگر پیگیر اخبار حوزه خودرو و سینما باشید، احتمالا در دو سال اخیر خبر ساخت فیلمی با محوریت زندگی انزو فراری، بنیانگذار فقید فراری به کارگردانی مایکل مان و با نقش آفرینی هیو جکمن به گوشتان خورده است. با اینحال این اولین بار نیست که نام فراری و مایکل مان در کنار هم قرار میگیرد. در سریال جنایی محبوب و پرطرفدارMiami Vice در دهه 80 میلادی (که مان یکی از عوامل اصلی ساخت این سریال و تهیهکننده اجرایی آن بود)، فراری دیتونا اسپایدر(365 GTS/4) و بعدها تستاروسا خودروی شخصیت اصلی سریال یعنی کاراگاه سانی کراکت بودند. در سال 2008 هم فراری با اختصاص بودجهای بسیار قابل توجه، کار ساخت فیلم تبلیغاتی محصول جدیدش یعنی فراری کالیفرنیا را به مایکل مان سپرد. حاصل و نتیجه نهایی این همکاری به لطف بهرهمندی از عناصر بصری محبوب و ویژگیهای برجسته جهان سینمایی مایکل مان)مواردی نظیر تصویربرداری هوایی از جاده و خودرو، دوربین قرارگرفته بر روی دست، گرفتن نمای کلوزآپ از چهره بازیگر(در اینجا راننده) و...)، موسیقی متنی گیرا و شکوهمند و در نهایت طنین گوش نواز پیشرانه فراری، آنقدر عالی، جذاب، قدرتمند و کم نقص از آب درآمد که باعث میشود با قطعیت آن را در زمره دیدنی ترین و تحسین برانگیزترین فیلمهای تبلیغاتی حاضر در این لیست قرار دهیم.
گای ریچی،جان وو، تونی اسکات، انگ لی، الخاندرو گونزالس ایناریتو و... و ب ام و
ب ام و در اوایل قرن بیست و یکم میلادی با همکاری فیلمسازان مطرحی از سراسر جهان شامل جان فرانکنهایمر و جو کارناهان از آمریکا، انگ لی،وونگ کار-وای و جان وو از شرق آسیا، تونی اسکات و گای ریچی از انگلیس و الخاندرو گونزالس ایناریتو از مکزیک دست به ساخت سری فیلمهایی تبلیغاتی (با مدت زمان ده دقیقه بطور متوسط) تحت عنوان "The Hire" زد که در آنها بر روی قدرت و پرفورمنس محصولات مختلف ب ام و تاکید و تمرکزشده بود و طیف وسیعی از محصولات آن زمان این خودروساز آلمانی، از Z3 و Z4 E85 گرفته تا M5 E39 و سری هفت E38و X5 E53 در این سری فیلمها مورد استفاده قرار گرفته و به نمایش درآمدند. علاوه بر استفاده از چهرههای شاخصی نظیر کلایو اوون، گری اولدمن، جیمز براون، مدونا و... در قسمتهای مختلف این مجموعه بعنوان بازیگر، حضور نامهای بزرگی همچون دیوید فینچر و ریدلی اسکات در تیم تهیه و ساخت این مجموعه، باعث شد تا این 8 فیلم که در 2 فصل و به ترتیب تحت نامهای Ambush، Chosen، The Follow، Star و Powder Keg(فصل اول) و Hostage، Ticker و Beat The Devil(فصل دوم) منتشر شدند، در آن زمان به شدت در کانون توجهات و مورد استقبال قرار بگیرند و اکثریت مخاطبان آنها را فیلمهایی خوش ساخت، همراه با لذت و هیجان خالص و دارای ایدههایی نو و بدیع توصیف کنند و بسیاری از تحلیلگران عرصه مارکتینگ نیز این مانور تبلیغاتی جسورانه و موفقیتآمیز ب ام و را ستایش کنند. در سال 2016 یعنی 14 سال بعد از اتمام فصل دوم"The Hire"و در ادامه همین مجموعه، فیلمی 13.5 دقیقهای تحت عنوان "The Escape" به کارگردانی نیل بلومکامپ و با هنرنمایی مجدد کلایو اوون در نقش راننده همراه با بازیگران شناخته شده دیگری چون ورا فارمیگا، جان برنتال و داکوتا فنینگ، برای کمپین تبلیغاتی نسل جدید و هفتم ب ام و سری 5(G30) ساخته شد.