فونیکسریمکسبهتام

سال نو با«پراید» دست دوم

گشتی در جمعه بازار ماشین دست دوم عبدل‌آباد

عصر خودرو- بعضی‌ها خانوادگی آمده‌اند؛ لابد به بچه‌ها هم خوش می‌گذرد. بعضی هم با کارشناس‌های خبره اتومبیل. دلال‌هایی هم هستند که مثل یک مصرف‌کننده عادی چک و چانه می‌زنند و بعضی هم تنهایی و با لبخندی روی لب از اینکه لای این همه اتومبیل راه می‌روند و تماشا می‌کنند، راضی‌ به نظر می‌رسند. اینجا در جمعه بازار ماشین‌های دست دوم عبدل‌آباد تهران همه رقم فروشنده‌ و خریدار و ماشینی هست.

گشتی در جمعه بازار ماشین دست دوم عبدل‌آباد
نسخه قابل چاپ
دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۸:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» به نقل از ایران آنلاین ، فروشنده‌هایی که تأکید دارند هندوانه فروش نیستند و راجع به ماشین‌شان دروغ نمی‌گویند و خریدارانی که با خنده جواب می‌دهند: «ماشین دست خانم دکتر بوده و فقط می‌رفته مطب و برمی‌گشته.» اما تنها چیزی که اینجا از دهان بیشتر خریدارها می‌شنوی یک جمله تکراری است: «همیشه شب عید، قیمت‌ها به صورت کاذب بالا می‌رود.»میدان مادر از ماشین پیاده می‌شوم و نخستین منظره‌ای که می‌بینم دودکش آجری کوره آجرپزی قدیمی است که پشتش ساختمان‌های یک شهرک مسکونی نوساز پیداست. سمت راست میدان در آهنی کوچکی است که مسیر بازارچه از آن می‌گذرد. یک سمت جاده گودی‌های بزرگ کوره‌های آجرپزی و طرف دیگر درختانی لخت و خانه‌هایی آجرنما. آشغال و نایلون و پلاستیک هم هست که حسابی جاده را تا در ورودی بازارچه تزئین کرده. بعد از یک پیچ، دیوارهای آجرنمای محوطه بازارچه مانند قلعه‌ای قدیمی پیدا می‌شود.روی سردر ورودی نوشته شده: «مرکز‌همگانی خرید و فروش خودرو شماره 1» زیرش هم با بنری توجه مراجعین محترم را به نرخ تعرفه مراکز خرید و فروش خودرو جلب می‌کند. ورودی پارکینگ خرید و فروش خودرو 30هزار تومان، ورودی پارکینگ مراجعین 5هزارتومان... ماشین‌ها با گرفتن قبض وارد محوطه می‌شوند. ساعت 10 صبح است و هنوز محوطه بزرگ بازارچه به صورت کامل پر نشده. داخل محوطه پر از آدم‌ها و ماشین‌هاست. در این بازارچه بیشترین ماشینی که دیده می‌شود انواع پراید است؛ از پراید 111 تا پراید صبا و و هاچ بک. از ماشین‌های دیگر خبری نیست. تک و توک پژو 405 و تیبا هم هست که خیلی مورد استقبال قرار نمی‌گیرند. بعضی از صاحبان ماشین‌ها، مشخصات را روی کاغذی نوشته‌اند و پشت شیشه جلو و عقب زده‌اند و بعضی هم کاپوت‌ها را بالا زده‌اند و مشخصات را بالای آن نصب کرده‌اند. یعنی که موتورش سالم و تمیز است. برگه‌ها در باد تکان می‌خورند.
    محمدرضا حسینی تنها آمده و از ماشینی سراغ ماشین‌ دیگری می‌رود. او معتقد است قیمت‌ها حداقل یک تا یک ونیم میلیون بالای قیمت واقعی است. تنها دلیل این بالا بودن قیمت‌ها را هم بازار شب عیدی می‌داند. این روزها خریدارها دنبال ماشینی برای سفر نوروزی می‌گردند و فروشنده‌ها هم مثل هر سال از این موقعیت استفاده‌ می‌کنند و قیمت‌ها را بالا می‌برند.محمدرضا دنبال پراید هاچ بک‌ تر و تمیز و به قیمت می‌گردد. او ماشین باز است: «در این دو سه سال 28 تا ماشین خرید و فروش کرده‌ام» او مغازه لوازم آرایشی دارد و هر وقت نمی‌تواند چک‌هایش را پاس کند، ماشین می‌فروشد و بعد از اینکه پول فروش اجناس را در آورد، دوباره ماشین می‌خرد. گاهی هم این وسط سود می‌کند. چون به قول خودش حرفه‌ای این کار است. محمدرضا هم مثل بیشتر خریداران این مرکز نمی‌خواهد برای عید بی‌ماشین بماند.از او می‌پرسم چرا از سایت‌های اینترنتی که ماشین آگهی می‌کنند خرید نمی‌کند؟ توضیح می‌دهم از وقتی که این سایت‌های اینترنتی با تبلیغات پر سر و صدایشان به بازار خودرو آمده‌اند، تبدیل به رقیبی جدی برای بازارچه‌ها و بنگاه‌های ماشین شده‌اند. اما محمد رضا مثل اکثر کسانی که در بازارچه این سؤال را از آنها پرسیده‌ام می‌گوید: «نمی‌شود از عکس فهمید که ماشین چطور است. گاهی توی عکس، ماشین عالی و بی‌نقص به نظر می‌رسد اما وقت که می‌گذاری و می‌روی تا آن سر شهر که ماشین را ببینی، یکهو با قراضه درب و داغانی رو به رو می‌شوی که دلت نمی‌خواهد تماشایش هم بکنی.»علیرضا با دوستش از ساوه برای خرید آمده و دنبال پراید مدل بالا می‌گردد. او هم از بالا بودن قیمت‌ها شکایت دارد. از علیرضا هم سؤالی را که از محمدرضا پرسیده‌ام، می‌پرسم. در جواب می‌گوید: «خیلی‌ها دلال ماشین هستند. مثلاً می‌آیند اینجا یک اتومبیل می‌خرند و بعد آگهی می‌کنند و آدرس را می‌زنند فرمانیه. بعد شما وقتی می‌شنوی ماشین بالای شهر تهران است، پیش خودت فکر می‌کنی لابد چون دست آدم پولداری بوده، سالم و تمیز است. بعد می‌کوبی می‌روی تا آنجا و با اتومبیل و صاحب اتومبیلی رو به رو می‌شوی که هیچ ربطی به عکسی که دیده‌ای و تصوری که ساخته‌ای ندارد.»توی محوطه بازار همه تیپ آدمی هست. از جوانانی که چند نفری به بازارچه آمده‌اند و با خنده و شوخی مشغول چانه زدن هستند و بعضی هم با کاپشن بادگیر کوتاه و شلوار جین خمره‌ای و کفش مردانه نوک‌تیز و موهایی که پرکلاغی رنگ شده انگار از فیلمفارسی‌ها بیرون آمده‌اند. خیلی‌ها هم دست زن و بچه‌ را گرفته‌اند و قدم می‌زنند و گاهی در بوفه می‌نشینند و ساندویچی می‌خورند. همه قومیت‌های ایران را هم اینجا می‌شود دید؛ بعضی‌ها کردی حرف می‌زنند و بعضی آذری، بعضی‌ها مازندرانی و بعضی هم لری. هر چند دقیقه یک بار هم بلندگوی محوطه به خریداران توصیه می‌کند که قبل از خرید، حتماً به یکی از شعبه‌های کارشناسی بدنه و فنی بازارچه برای ثبت قولنامه قانونی بروند و از قولنامه دستی پرهیز کنند.
    دور و بر پراید هاچ بکی که تازه وارد پارکینگ شده، پنج شش نفر مشتری دست به نقد، مشغول برانداز هستند. مدل 92 و 16 و نیم میلیون؛ انگار به قیمت است. 2 نفر می‌گویند 15 و نیم و یکی که در حال نگاه کردن به موتور ماشین است به صاحب ماشین می‌گوید استارت بزند تا صدای موتور را بشنود. هر کدام از مشتری‌ها دست صاحب ماشین را می‌گیرند و به گوشه‌ای می‌برند و بحث کوتاهی می‌کنند. یکی از مشتری‌ها با اینکه می‌داند بقیه می‌خواهند قیمت را زیر 16بیاورند، می‌گوید: «من شانزده تومان می‌دهم نقد، همین الان.» قیافه بقیه توی هم می‌رود و کمی عقب می‌نشینند. یکی از مشتری‌ها با صدای بلندی به همراهش می‌گوید: «گیربکسش می‌خونه. موتورش هم شالاب شالاب صدا می‌ده.» صاحب ماشین آرام در کاپوت را می‌بندد و ماشین را قفل می‌کند و می‌گوید: «بروم دور بزنم برگردم.»مشتری‌ها به جان هم می‌افتند؛ یکی از آنها به کسی که گفته بود 16 میلیون نقد می‌دهد، می‌گوید: «آقا می‌بینی من و این آقا داریم قیمت را پایین می‌آریم، چرا یکدفعه می‌گی 16میلیون!؟» او هم نه می‌گذارد و نه برمی‌دارد: «برای اینکه شما رو از بازی خارج کنم وگرنه من که 16 میلیون بده نبودم. می‌بردم سر قولنامه می‌زدم تو سر قیمت!» دو تا جوان که راجع به موتور ماشین اظهار نظر کرده بودند می‌گویند: «آقا ماشینش مالی هم نبود. ما خودمون این‌کاره‌ایم. این موتورش 200 هزار تومن خرج داشت. ولی می‌ارزید 200 تا خرجش کنی. یه فرمون نو می‌نداختیم روش و کیلومترشمار رو پایین می‌کشیدیم، راحت 17 میلیون می‌فروختیم.» یکی دیگر هم معتقد است: «صاب ماشین دید مشتری زیاد داره سرش گیج رفت!»هر چه به ظهر نزدیک‌تر می‌شویم، بازارچه شلوغ‌تر می‌شود. هنوز هم به صورت کامل پر نشده. فضای خالی میدان هم تبدیل به پیست رانندگی شده و خریداران مشغول تست ماشین‌ها هستند. ماشین‌های زیادی برای بازدید فنی صف کشیده‌اند و خیلی‌ها هم خوشحال در صف قولنامه‌اند. بازارچه ماشین برای خیلی‌ها جای خوبی برای خرید و فروش بی‌واسطه است و برای خیلی‌های دیگر که بدون کارشناس و کاربلد به این جور جاها می‌روند، حکم هندوانه سر بسته را دارد؛ شانسی شانسی. بازار ماشین عبدل آباد جدای از این‌ها جای خوبی برای تفریح و گذران آخر هفته ماشین بازهاست. یک ماشین باز شاید هفته‌ها ماشینی معامله نکند اما همین که بین این همه ماشین قدم بزند کافی است مثل کتاب‌بازهایی که به تماشای کتاب پشت ویترین هم راضی‌اند./ روزنامه ایران

    برچسب ها
    کرمان موتوراکستریم