فونیکسریمکسبهتام

شورولت کامارو SS ۱LE در برابر فورد موستانگ GT Performance Pack ؛

فصلی تازه برای یک نبرد ابدی!

عصر خودرو- رقابتی که همواره تکرار می‌شود. این‌بار مانند دفعات قبلی به مقایسه ۲کوپه عضلانی از دیترویت می‌پردازیم تا به برتری یکی از آنها رأی دهیم.

فصلی تازه برای یک نبرد ابدی!
نسخه قابل چاپ
شنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۰:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری «عصرخودرو»،  بهانه اصلی این کار، رونمایی فورد از موستانگ 2018 است که تغییرات بسیاری را به خود دیده است. کامارو SS 1LE نیز به نمایندگی از شورولت در اینجا حضور یافته؛ خودرویی که از سال 2016 تا‌کنون، کمابیش بدون تغییر باقی مانده است. هر دو اتومبیل مورد بررسی ما مجهز به یک گیربکس 6سرعته دستی بودند، گرچه موستانگ جدید با یک نمونه 10سرعته اتوماتیک نیز قابل سفارش است.

    از کامارو تا SS 1LE
    ابتدا به شرح مشخصات کامارو SS می‌پردازیم. این شورولت یک پیشرانه 8سیلندر 2/6لیتری با خروجی 455 اسب‌بخار و گشتاور 616 نیوتن‌متر را زیر درپوش موتور جای داده است. تمامی کاماروهای 1LE با درپوش موتور، آینه بغل و دیگر اجزای بدنه به رنگ مشکی مات و گیربکس دستی عرضه می‌شوند. SS 1LE همچنین مجهز به امکاناتی نظیر کنترل حرکت مغناطیسی، محور عقب Elsd و پنج سطح مدیریت کنترل کشش، ترمزهای برمبو و لاستیک‌های چسبنده  Eagle F1 Supercar 3‌  است. به همه اینها، سیستم اگزوز دوحالته و سیستم‌های خنک‌کننده برای روغن، دیفرانسیل و گیربکس را نیز اضافه کنید. کامارو مورد بررسی ما از صندلی‌های سفارشی ریکارو و سیستم ثبت اطلاعات عملکرد با دوربینی کوچک که به شما امکان ارزیابی دقیق‌تر دورهای ثبت‌شده در پیست را می‌دهد، بهره می‌برد. خریداری این شورولت قرمز با امکانات ذکرشده، 46.295 دلار هزینه در‌بر‌‌خواهد داشت که نسبت به قیمت 37.995 دلاری مدل پایه کامارو SS، 8300 دلار گران‌تر است.

     

    یک موستانگ تازه‌نفس
    برای اولین‌بار در طول تاریخ است که حجم دقیق پیشرانه یک موستانگ GT 5.0 تولید انبوه از 5000 سی‌سی فراتر می‌رود. پیشرانه کایوتیی قدیمی موستانگ ، 4.951 سی‌سی حجم داشت. فورد با استفاده از عملکرد انتقال سیم پلاسمایی، مشابه با سوپراسپرت GT، قطر پیستون را به 93 میلی‌متر (افزایش یک میلی‌متری) رسانده است که حجم موتور را به 5038 سی‌سی افزایش داده است. افزایش قطر پیستون، موجب استفاده از سوپاپ‌های بزرگ‌تر نیز شده است. سرسیلندر، میل‌سوپاپ و میل‌لنگ و یاتاقان‌های میله‌ای این مدل نیز کاملا جدید هستند. این پیشرانه جدید همچنین با افزایش 500واحدی، تا 7.500 دور بر دقیقه گاز می‌خورد. پیشرانه کایوتی جدید تزریق سوخت را هم از طریق دریچه‌ها و هم به صورت مستقیم امکان‌پذیر می‌کند و ضریب تراکم آن 12:1 است. همانگونه که تا الان حدس زده‌اید، خروجی آن از 435 به 460 اسب‌بخار (5 واحد بیشتر از شورولت) رسیده است. گشتاور نیز با افزایش 27 نیوتن‌متری به 569 نیوتن‌متر (47 واحد کمتر از شورولت) رسیده است.
    تصمیم فورد برای عرضه موستانگ در بازارهای جهانی به این معناست که این مدل نیز در معرض اعمال مقررات ایمنی عابر پیاده در اروپا قرار می‌گیرد که اغلب بر طراحی خودروها تاثیر می‌گذارد. به همین دلیل چراغ‌های جلو بسیار کوچک هستند، در‌حالی‌که کاپوت برآمدگی زیادی دارد. جالب‌ترین تغییر صورت‌گرفته داشبورد با مانیتور جدید 4/12اینچی است؛ صفحه‌ای که علاوه بر خوانا‌بودن، روشنایی زیادی دارد و دارای حالات مختلفی برای پیست و شهر است. متاسفانه مانند بسیاری از مانیتورهای دیگر محصولات فورد، همواره اطلاعات بیش از حدی‌ روی آن نمایش داده می‌شود و همیشه شما را مجبور به تایید یکی از گزینه‌ها می‌کند.
    سفارش پکیج Performance 1 برای این مدل، ویژگی‌هایی نظیر بال عقب، رینگ‌های مشکی آلومینیومی، تایرهای PS4 میشلن، ترمزهای برمبو، سیستم اگزوز دوحالته، فنربندی جلو سفت‌تر، میله ضدغلتش عقب با قطر بیشتر، رادیاتور بزرگ‌تر، سیستم کمکی فرمان برقی، کنترل پایداری حرکت، ترمز ABS و شاسی تقویت‌شده را به موستانگ اضافه خواهد کرد. اتومبیل موردبررسی مجهز به فنربندی مغناطیسی است که فورد آن را MagneRide می‌نامد، هرچند متاسفانه خبری از صندلی‌های ریکارو در این نسخه نیست. در نتیجه، قیمت تمام‌شده 49.670 دلار است که با پرشی 9.675 دلاری نسبت به مدل پایه همراه است. آیا این موستانگ ارزش اختلاف 3.375 دلاری با کامارو را دارد؟ در پاسخ  باید گفت خیر، هرچند کابین این فورد به اندازه اختلاف قیمتش با شورولت، زیباتر به نظر می‌رسد.

    پونی‌کار‌های واقعی
    پیش از اینکه به بحث اعداد برسیم، می‌بایست راجع به ویژگی‌های ذاتی یک پونی‌کار در هریک از این دو خودرو صحبت کنیم. گرچه در دنیای واقعی و خیابان‌های شهر، این اعداد نیستند که برنده را تعیین خواهند کرد و تنها چیزی که اهمیت دارد منطق کابویی است! یعنی در اکثر مواقع، خودرویی که سروصدای بیشتری به راه بیندازد، لاستیک‌هایش را بهتر دود کند و در درگ‌های غیرمتعارف بیشتری جلودار باشد، توجه بیشتری را به خود جلب خواهد کرد و موستانگ برنده بی‌چون و چرای این بخش است. هر دو خودرو از سیستم اگزوز دوحالته برخوردار هستند، ولی موستانگ به لطف دور بالاتر پیشرانه‌اش، صدای بسیار گیراتری تولید می‌کند. این یک به‌روزرسانی بسیار قابل‌توجه نسبت به موستانگ قبلی است که صدای آنچنان جذابی نداشت. غرش اگزوز کامارو هم بد نیست، ولی نمی‌توان آن را فوق‌العاده برشمرد. نکته‌ای که ما را ناامید می‌کند، این است که ساختار موتور LT1 این کامارو با کوروت‌های C7.R شرکت‌کننده در مسابقات لمانز یکسان است. این کوروت‌ها با اختلاف زیاد بهترین صدای اگزوز در تمامی رقابت‌ها را داشتند، پس تیونرهای شورولت می‌توانستند در ساخت کامارو، بهتر از این نیز عمل کنند.

    شانه به شانه، رخ‌ در رخ ...
    در هنگام برن‌آوت‌ها، فورد نارنجی به معنای واقعی کلمه شورولت را مغلوب خود کرد. از نگاهی دیگر، این امر یک خبر خوب برای 1LE به شمار می‌رود. کامارو می‌تواند یک یا دو برن‌آوت درست و حسابی به نمایش بگذارد و سپس تایرهای گودیر آن به قدری گرم می‌شوند که به نهایت میزان چسبندگی خود برسند. این برای کنترل گشتاور عظیم پیشرانه 8سیلندر آن کافی است.
    تا پیش از این، پیشنهاد به تمامی کسانی که قصد خرید یک هیولای وحشی برای برن‌آوت داشتند، جگوار F-TYPE Rیا انواع داج چلنجر هلکت بود، اما پس از رانندگی با کامارو ZL1 و دودکردن 6 جفت لاستیک، نظر کاملا تغییر می‌کند! بر اساس تجربه من، هیچ خودرویی در برن‌آوت حریف ZL1 قُلدر با گشتاور 881 نیوتن‌متری نمی‌شود. چرا به این موضوع اشاره می‌کنیم؟ زیرا SS 1LE نیز از همان تایرهای مورد استفاده در ZL1 بهره می‌برد. به نظر می‌رسد که گشتاور 264 نیوتن‌متری حاصل از نصب سوپرشارژر روی ZL1، این اختلاف فاحش بین دو مدل را ایجاد می‌کند. لازم به ذکر است که گرچه هر دو خودرو با سیستم Line Lock (از مدار خارج‌کردن ترمزهای عقب برای انجام برن‌آوت) عرضه می‌شوند، اما نتوانستیم این سیستم را فعال کنیم و پس از دو تلاش ناموفق، از آن دست کشیدیم.
    در آخرین مرحله به درگ‌های غیرمتعارف خیابانی می‌رسیم؛ جایی که سیستم‌های GPS مسابقات رسمی و مسافت‌های استاندارد از معادله خارج شده و سرعت تنها فاکتور تعیین‌کننده است. برای این کار، با اتومبیل‌ها به ال‌میراژ رفتیم؛ یک دریاچه خشک‌شده در نزدیکی پایگاه هوایی ادواردز؛ مکانی که نقشی اساسی در به وجود آمدن رسم و رسوم‌ هات‌رادینگ و مسابقات درگ دارد.
    در مسافت تقریبا یک مایلی تعیین‌شده، موستانگ با حداکثر سرعت 255 کیلومتر بر ساعت، کامارو 243 کیلومتر بر ساعتی را شکست داد. فورد هربار به اندازه طول 4اتومبیل از کامارو جلو زده بود و منظور من از هربار، 30 مسابقه است! چرا فورد برنده شد؟ تنها‌ یک دلیل دارد و آن هم علاقه موستانگ 8سیلندر به دور موتور بالاست. از طرف دیگر ما عقیده داریم که این پیشرانه جدید، کمی بیشتر از 460 اسب‌بخار قدرت تولید می‌کند. کامارو ‌روی لاستیک‌های پهن‌تر و چسبنده‌تری قرار دارد و در سطوح ناهموار نتوانست پایداری خود را به اندازه موستانگ حفظ کند.

    رقابت از نگاه اعداد
    سپس نوبت به کنار گذاشتن منطق کابویی و بهره‌گیری از آمار واقعی می‌رسد! در وهله نخست، فورد 1.753 کیلوگرمی سنگین‌تر از شورولت 1.699 کیلوگرمی است. تقسیم وزن در هر دو خودرو 46/54 است. 1LE در دستیابی به سرعت 96 کیلومتر بر ساعت، رکورد 4.1 ثانیه را ثبت کرده و از GT 4.4 ثانیه‌ای پیشی می‌گیرد. در پایان مسافت 400متر، کامارو همچنان با فاصله بسیار ناچیز جلوتر است: 12.5 ثانیه با سرعت 185.39 کیلومتر بر ساعت برای شورولت در مقایسه با 12.6 ثانیه با سرعت 185.23 کیلومتر بر ساعت برای فورد.
    همانگونه که اشاره شد، ما معتقدیم فورد در مورد خروجی واقعی پیشرانه موستانگ، اعداد واقعی را منتشر نکرده است؛ چرا؟ احتمالا برای حفظ فاصله GT با GT350 526 اسب‌بخاری که فروش خوبی را نیز تجربه می‌کند. در بحث ترمزها، شورولت از فورد بهتر عمل می‌کند. تنها 28متر مسافت نیاز است تا کلیپرهای شش‌پیستونه آن، سرعتش را از 96 کیلومتر بر ساعت به صفر برسانند. GT که آن هم از کالیپرهای شش‌پیستونه برخوردار است، به مسافت 31متر نیاز دارد. در نظر داشته باشید که این آزمایش در سطوح یکسان صورت گرفته و هر دو خودرو از ترمزهای ساخت برمبو بهره‌مند هستند. فورد وزن بیشتری دارد ولی ترمزهای کامارو بهتر هستند.
    SS 1LE یک جنگجوی تمام‌عیار بوده و تمامی حرکات آن دقیق و همواره تحت کنترل راننده است. چسبندگی آن به قدری بالاست که حتی با وجود تمایل بسیار زیاد شاسی، هیچگاه بیش‌فرمانی نمی‌کند؛ حتی زمانی که تمامی سیستم‌های کمکی آن غیرفعال باشند. فورد؟ از زمانی که نسل جدید موستانگ با سیستم تعلیق مستقل عقب به بازار عرضه شد، GTها به طور صحیحی ساخته نشده‌اند. نمونه‌های سبک‌تر مجهز به پیشرانه اکوبوست خودروهای بهتری هستند و شلبی GT350 هندلینگ بسیار خوبی دارد، ولی نسخه‌ معمولی 8سیلندر؟ راضی‌کننده نیست! امیدوار بودیم که اصلاحات انجام‌شده در مدل 2018، پکیج Performance و سیستم MagneRide بتوانند این کاستی‌ها را جبران کنند.

    رقابت در پیست
    در نهایت، دو نماد آمریکایی را به پیست Streets of Willow بردیم. خبر خوب برای طرفداران فورد این است که GT فست‌بک با ثبت تایم 1:23.97، 0.24 ثانیه از ب‌ام‌و M4 و لکسس RC-F و تقریبا 0.3 ثانیه از موستانگ GT Performance Pack پیش از فیس‌لیفت سریع‌تر است. خبر بد؟ کامارو SS 1LE زمان 1:20.67 را ثبت می‌کند که 3.3 ثانیه سریع‌تر از فورد است. به عبارت دیگر، این دو خودرو در رقابت پیست، در یک کلاس قرار نمی‌گیرند. لیست خودروهایی که کامارو از آنها سریع‌تر بوده است، بسیاری از سازندگان معتبر را خجالت‌زده می‌کند مثل پورشه کایمن GT4، آئودی R8 V10 PLUS و فراری 458 ایتالیا!
    به عبارت دیگر، کامارو از لحاظ عملکرد در لیگ سوپراسپرت‌ها قرار دارد. نیسان GTR Nismo 2015 با زمان 1:19.07 رکورددار پیست بوده و این یعنی اختلاف زمانی کامارو با سریع‌ترین اتومبیل پیست، تنها 1.6 ثانیه است که کمتر از نیمی از اختلاف زمانی آن با موستانگ است. اگرچه در مدت زمان کوتاهی، لامبورگینی هوراکان پرفورمانته با ورود به پیست و طی کردن آن در 1:18.73، به قهرمان جدید این پیست تبدیل شد و شورولت را به رتبه ششم جدول رساند. با تمام این تفاسیر، کامارو همچنان تنها 2ثانیه با یکی از سریع‌ترین سوپراسپرت‌های تاریخ فاصله دارد و این در حالی است که برچسب قیمتی این هیولای نیسان، 6 برابر بیشتر از ساخته شورولت است!

    پیروز رقابت
    برنده این مقایسه کدام شرکت‌کننده است؟ کامارو SS 1LE. این مقایسه، مقایسه نزدیکی نبود. شورولت با کامارو تقریبا غیرممکن را امکان‌پذیر کرده و این کلاس خودرویی را یک قدم جلوتر برده؛ در واقع یک پونی‌کار محلی را تبدیل به ماشینی بی‌نظیر برای مسابقات جدی کرده است. این معجزه 46هزار دلاری بسیار فراتر از انتظار ظاهر می‌شود.
    پس تکلیف موستانگ چه می‌شود؟ اگر زیاد به اعداد و ارقام اهمیت نمی‌دهید و بیشتر تابع منطق کابوی‌ها هستید، این مدل برگ برنده را در جیب خود دارد. اگرچه در مواردی که برای علاقه‌مندان به اتومبیل از اهمیت زیادی برخوردار است، موستانگ 2018 انتظارات را برآورده نمی‌کند. با صرف هزینه کمتر، شورولت با بی‌رحمی تمام فورد را از دور خارج می‌کند و این چیزی است که ما را ناامید می‌کند. فورد نه‌تنها باید محصول بهتری به بازار عرضه می‌کرد، بلکه توانایی انجام این وظیفه را نیز داشت. شلبی GT350، خودرویی که در تمامی جهات به اندازه یک پورشه 911 GT3 فوق‌العاده و جذاب است، ثابت می‌کند که فورد توانایی عرضه محصولی شایسته‌تر را دارد. حال تنها چیزی که باقی می‌ماند این است که با عرضه پکیج Performance Pack 2 فاصله میان GT350 و SS 1LE تا چه میزان پر می‌شود؛ بنابراین می‌توانید به زودی انتظار جدالی دیگر میان موستانگ و کامارو را داشته باشید.

     

    نویسنده:‌ سیدامیرحسین شکوهی

    برچسب ها
    کرمان موتوراکستریم