فونیکسریمکسبهتام

نگاه به گذشته یا فردای خودرو

خودروها برای سواری دادن صف نمی‌کشند

عصر خودرو : نخستین خودروها تنها در یک شکل و اندازه و به زیبایی غیرقابل توصیفی ساخته شدند. با این حال این خودروها پر بود از معایب موتوری، سوخت مشخص و حتی یک جا برای بوق و اخطار نداشت. روشن کردن خودرو هم مشکلات خودش را داشت و نخستین حرکت برای ایجاد جرقه لازم پس از انجام همه راهکارها، استفاده از همان «هندل» مشهور بود.

خودروها برای سواری دادن صف نمی‌کشند
نسخه قابل چاپ
دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۸:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» به نقل از صمت، خودروهای اولیه به خاطر دست‌ساز بودن و بکارگیری دانش‌های فراهم آمده قرن نوزدهم زیبا ساخته شدند با این حال هر کسی هم نمی‌توانست پشت فرمان آنها بنشیند؛ فقط افراد متشخص، مدیران بانکی و تاجران مشهور و معروف تصمیم به خرید یک نمونه از آن می‌گرفتند. خرید خودرویی که چشم را خیره می‌کرد، تنها زحمتش همان هندل زدن بود و بعد هم هر خودرویی احتیاج به راننده کاربلد داشت که در بخشی از شرکت‌های سازنده آموزش‌های لازم را می‌دید. هنوز چراغ‌های راهنمایی وجود نداشتند، در ضمن وظیفه فراهم‌آوری روغن‌های ویژه هم برعهده کارخانه‌های سازنده خودرو بود و هر خریدار خودرو به ازای هر دستگاه خودرو نزدیک به 10 گالن روغن نیز تحویل می‌گرفت. همچنین لوازم یدکی مورد نیاز در طول زمان کارکرد این خودروها طبق قرارداد نوشته شده باید به‌وسیله سازنده یا سازندگان خودرو در اختیار مالک اصلی ماشین قرار می‌گرفت.

    مالک و راننده
    در این میان ثروتمندان گرچه بسیار علاقه‌مند به فراگیری فنون رانندگی خودروهای‌شان بودند اما یادگیری و هدایت خودروهای اولیه چندان هم آسان نبود. بنابراین هر ماشین تولید شده در کارخانه بنا به نظر شرکت سازنده و از همه مهم‌تر خریدار خودرو باید راننده سرخانه! را هم انتخاب می‌کرد و بر همین روال ارزش و شخصیت راننده در حد یک کارشناس، کاردان خبره به شمار می‌آمد. طبق قرارداد، این راننده از سپیده صبح تا آخر شب همراه خودرو در اختیار مالک ماشین بود. دفتر و اتاق یا گاراژ کوچکی در محیط کاری مالک داشت و به همان اندازه هم در خانه و محل زندگی سهمی در اختیارش قرار گرفته بود. به هر حال راننده یک خودرو ارزشی چند برابر بهای ماشینی که فرمانش را در دست می‌گرفت، داشت.
    چشم تهران روشن شد
    در یکی از روزنامه‌های صبح تهران آمده بود:
    «تهرانی‌هایی که از صدای انکرالاصوات چهارپایان باربر و مسافرکش به عذاب آمده‌اند، خبر داشته باشند که به جای چهارپایان بی‌زبان علف‌خوار، چهارچرخه‌های موتوردار بنزینی یا نفت‌خوار وارد کرده‌اند، در اتاقی جادار، راحت‌نشین و پر زرق و برق که راننده‌اش در جلو نشسته و به فرمان مالک ماشین به هر طرف که بخواهد می‌رود و هر جا که بخواهد بدون گفتن کلمه «بایست» تنها با فشار آوردن به یک میله که به داخل موتورخانه‌اش وصل است، در جا می‌ایستد. راننده صاحب این خودروی گرانقیمت را با احترام پیاده می‌کند. به هر حال بزرگترین ارزش و مزیت این ماشین‌ها در این است که هیچ آلودگی و فضولاتی را به خیابان‌ها وارد نمی‌کنند؛ برعکس به نفع مردم شهرنشین است، چراکه بلدیه‌ها فرمان گرفته‌اند تا همه خیابان‌ها را از شن و ماسه و سنگ و خاک پاک کرده و در عوض آسفالت را جایگزینش کنند. این یعنی قدم‌های جدید برداشتن برای آراستگی و نظافت شهر، چه بهتر که کوچه پس‌کوچه‌ها را هم با همین بودجه تامین شده آسفالت کنند تا دیگر این‌قدر شاهد پا شکستن و دست وبال گردن شدن‌ها نباشیم.»

    ماشین‌ها می‌رسند
    استفاده از پدیده‌ها و اختراعات مربوط به زندگی اجتماعی و اقتصادی با سرعت به دیگر نقاط جهان و کشورهای دور و نزدیک فرستاده می‌شود تا مورد استفاده قرار گیرد. در این میان ورود خودرو به ضرورت پیشرفت‌های اجتماعی در ایران سرعت بیشتری داد و چشم‌انداز اقتصادی ایران از سوی کشورهایی مثل انگلیس، روسیه و آلمان زیر ذره‌بین قرار گرفته بود. با پیدایش نفت در جنوب ایران، انگلیس چنان سرعتی در حرکت و رفتارش به وجود آورد که ایران را به عنوان سرزمینی پر از معادن مختلف شناسایی کرد و بر همین اساس نیز نخستین واردکننده خودروهای ساخت این کشور بود. قبل از حضور رسمی استعمارگر پیر که هنوز نتوانسته بود ایران را جزئی از مستعمره‌های خود قرار دهد، نخستین خودروهای ساخت آلمان و روسیه در خیابان‌های تهران و دیگر شهرهای بزرگ این سرزمین به حرکت درآمده بودند. انگلیس نیز برنامه‌ریزی کرده بود برای یک دوره کامل 90 ساله، یعنی بعد از تشکیل شرکت ملی نفت انگلیس که بعدها خودش خجالت کشیده و تابلوها را به نفت ایران و انگلیس تغییر داد و در یک دعوای دامنه‌دار و وقیحانه که معتقد بود باید در درآمد و صادرات هر چیز دیگر نفت ایران و لابد گاز و میعانات گازی و... شریک باشد اما در مقابل نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق کم آورد و در دادگاه جهانی لاهه محکوم به پذیرش شکست شد.
    با فروش فراوان نفت و بنزین در همان چند سال نخست کلی به خزانه انگلیس پول سرازیر شد. اما عاقبت از بنزهای 170 و 180 آلمانی گرفته تا فولکس قورباغه‌ای و چند رولز رویس انگلیسی و واکسهال و شورولت و... همه و همه با بنزین ایرانی در خیابان‌های پایتخت و دیگر شهرهای ایران به راه افتادند تا سال‌های سال با بنزین لیتری 5 ریال و در آخر 6 ریال و کرایه تاکسی 10ریالی تک‌سرنشین و اتوبوس‌های یک ریالی و 2ریالی دیگر جایی برای رفت و آمد درشکه و گاری و اسب در خیابان‌ها نماند. هرچه بود ماشین‌هایی بود ساخت شرکت‌های مشهور جهانی و کار به جایی رسید که دو خودرو خریداری شده شاه قاجار، جزو ماشین‌های سلطنتی به پارکینگ کاخ سعدآباد فرستاده شد و هنوز هم از آنها نگهداری
    می‌شود.

    ماشین مشدی‌ممدلی
    بد نیست یادی هم بکنیم از ماشین معروف «مشدی‌ممدلی» که به طنز در ترانه‌های فکاهی جاخوش کرد. معروف بود بعضی‌ها چنان به ماشین‌شان دل می‌بستند که هزینه‌ها برای نگهداری ماشین از قیمت اولیه آن بالاتر می‌رفت. یا بعضی ماشین‌های مسافرکش که بین تهران و قم در رفت و آمد و پول درآوردن بودند، به چنان روز و حالی می‌افتادند که مسافران بیچاره برای اینکه در جاده نمانده و به مقصد برسند بارها سوار و پیاده می‌شدند و ماشین را هول می‌دادند و باز راننده از رو نمی‌رفت. یک روز استارت نداشت، روز دیگر لاستیک کهنه زیرش می‌بستند. از صندلی‌ها که نگو! با کشیدن طناب به دو سوی میله آهنی جایی برای نشستن درست می‌شد، بگیر و ببند پلیس راهنمایی و رانندگی هم که چندان در کار نبود. این بود که نام شخصیتی معروف به «مشدی‌ممدلی» روی چنین خودروهایی بر زبان آمد، که یک خواننده سرشناس دوران رضاخانی به نام «بدیعی‌زاده» براساس آن ترانه‌ای را هم خواند که جزو پرفروش‌ترین تصنیف‌ها و صفحات 45 دور قرار گرفت.

    - ماشین مشدی‌ممدلی
    نه بوق‌داره نه صندلی...
    و بقیه ماجرا که خیلی‌ها هنوز قصه‌اش را به یاد دارند، البته در بعضی شهرها و روستاهای دور هم، هنوز از این ماشین‌های مشدی‌ممدلی وجود دارد که با آنها هم بارکشی و هم مسافر جابه‌جا می‌کنند.

    مجموعه داران وطنی
    از این ماشین‌های ویژه تاریخی که بگذریم، هم‌اکنون در همین تهران خودمان عده‌ای با کلکسیونی از ماشین‌های قدیمی درآمدزایی‌های جدیدی به وجود آورده‌اند. در بسیاری از تبلیغات اینترنتی یا چاپ شده در بخش نیازمندی روزنامه‌ها با یکی دو عکس و نوشته‌ای کوتاه به معرفی این ماشین‌های قدیمی دوباره‌سازی پرداخته‌اند، ماشین‌هایی که به پایین‌ترین قیمت خریداری شده و در گرماگرم استفاده از آنها برای ساخت سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی، بیشترین رقم ممکن را دریافت می‌کنند. مثلا یک بنز 170 مدل 40 و 50 میلادی، هم‌اکنون شبی بین 200، 300 هزار تومان برای استفاده در فیلم اجاره می‌شود. نمونه‌های دیگری هم هستند؛ شورلت‌های قدیمی اما خوش‌بر و رو که حسابی بازسازی شده برای یک‌شب استفاده در عروسی و بردن عروس و داماد از آرایشگاه تا محل عروسی و برگشت، حدود 500 هزار تومان دریافت می‌کنند. البته در این میان دو رولزرویس هم هست که قیمت‌های چند میلیونی برایش دریافت می‌کنند اما ماشین‌هایی است که گویی از لای زر ورق باز شده.
    قصه خودروهای قدیمی خارجی، تا پیکان‌ها و ژیان‌های ایرانی و پژوها و... در همه زمینه‌های زندگی مردم این روزگار سهمی از تاریخ را بیان می‌کند. ماشین بخشی از زندگی ما مردم شده و هیچ راه گریزی هم نیست، هر روز مدل جدیدی دل از عارف و عامی می‌برد. آنکه پولش را دارد می‌خرد تا پزش را بدهد، آنکه ندارد هم عکسش را می‌بیند و قصه‌اش را می‌خواند.

    برچسب ها
    کرمان موتوراکستریم
    پربازدیدترین های ۲ روز گذشته
      پربازدیدترین های هفته
        دکه مطبوعات
        • خودرو امروز ۶۶۹
        • خودرو امروز ۶۶۸
        • خودرو امروز ۶۶۷
        • خودرو امروز ۶۶۶
        • خودرو امروز ۶۶۵
        • خودرو امروز ۶۶۴
        • خودرو امروز ۶۶۳
        • خودرو امروز ۶۶۲
        • خودرو امروز ۶۶۱
        آخرین بروزرسانی ۲ ماه پیش
        آرشیو