به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» به نقل از ایران جیب ، البته در این حالت، هزار مرتبه بیشتر سوخت مصرف خواهید کرد، ولی در مقابل، ساعتها و روزهای بیشماری را در سال در اختیار خواهید داشت که با هیچچیز قابلجایگزینی نیست. در همین حال، لذت سرعت را به تنهایی نباید فراموش کرد. پتانسیل واقعی یک خودروی مدرن را تجربه خواهید کرد؛ چیزی که در حالت عادی و محدودیت 110 کیلومتر بر ساعت، تنها درصدی از آن مشخص میشود.
بر این اساس، مایک داف از «کار اند درایور» به سرزمین ژرمنها رفته تا از نزدیک با زندگی در 240 کیلومتر بر ساعت آشنا شود. آلمان تنها کشور بزرگ پیشرفته است که هنوز هم در بخش زیادی از شبکه «اتوبان»های خود، محدودیت سرعت تعیین نمیکند. در نتیجه، جادههای آلمان یکی از آرزوهای علاقهمندان به سرعت است. به منظور بررسی شرایط واقعی جادههای آلمان و همان طور که گفته میشود، «بهشت رانندگی»، مایک داف و همراهانش تصمیم گرفتند که از مسیر اتوبانها یک دور کامل به دور کشور بزنند. این مسیر از فرانکفورت شروع میشود؛ سپس به مونیخ و از آنجا تا برلین ادامه مییابد و در نهایت دوباره به فرانکفورت بزرگ میرسد. به دلیل محدودیت زمانی، گروه تصمیم گرفتند که این کار را در طی 3 روز انجام دهند و برای انجام آن از یک مرسدسبنز S63 AMG 4MATIC استفاده کنند؛ خودرویی که قطعاً مرز 300 کیلومتر بر ساعت را رد خواهد کرد.
در حال حاضر حدود یکسوم شبکه اتوبانی 8000 مایلی با محدودیت سرعت، چه به صورت دائم و چه به صورت موقت، مواجه است. ولی در همین حال، تا اولین مسیر بدون محدودیت سرعت، فاصله چندانی نبود. تنها 2 دقیقه بعد از اینکه گروه فرودگاه فرانکفورت را ترک کردند، در جاده A5 به طرف جنوب قرار گرفتند. در ادامه گزارش این سفر را از زبان مایک داف مرور میکنیم.
وقتی از اولین تابلوی: Ende aller Streckenverbote یا بهعبارتی «پایان تمام محدودیتها» رد شدیم، S63 تازه در حال گرمکردن خود بود. البته ابتدا کمی هم در مورد نتیجهگیری از این علامت در آلمان مردّد بودیم؛ چرا که یک دایره سفید بود که پنج نوار قطری در خود داشت و بیشتر شبیه نمادی برای نشان دادن خرابی جاده بود. شاید هم چون ما قبلاً این علامت را کمتر دیده بودیم.
ترافیک زیادی بود. در همین حال، خودروها به سرعت رد میشدند و نظم سفت و سختی نیز در حرکت از بین خطوط داشتند. جادههایی که در آنها اتومبیلها تحت قانون پخش مولکولی در سطح مسیر پراکنده شدهاند، برای همه ما آشناست. ولی خودروهای آلمانی همیشه با نظم در جاده حرکت میکنند. به همین دلیل است که آلمان در یک جاده چهار بانده حجم ترافیک بیشتری از جادههای 10 بانده در امریکا جابجا میکند.
در ادامه مسیر، مرسدس به سرعت 160 کیلومتر بر ساعت رسیده بود، ولی باز هم خودروهای سریعتر از ما سبقت میگرفتند. البته چیزی که توجه ما را جلب کرد، سبقت 911 GT3 ها نبود؛ بلکه یک ولوو V70 را دیدیم که با یک بسته بر روی سقف و دو تا بچه در عقب، میشد گفت که حداقل 190 کیلومتر سرعت داشت.
اولین توقفگاه در 10 مایلی ما قرار داشت: مکان یادبود روزمایر؛ جایی که «برند روزمایر»، راننده جایزه بزرگ آلمانی در سال 1938 فوت کرده بود. روزمایر به نوعی از اولین قربانیان جنون ملی سرعت در آلمان به شمار میرود.
مورخان آلمانی همیشه میخواهند به این نکته اشاره کنند که اتوبان قبل از ظهور هیتلر در آلمان وجود داشته، امّا سهم قابلتوجه نازیها در توسعه شبکه اتوبانهای آلمان نمیتواند نادیده گرفته شود. این رژیم نازی بود که اتوبانها را بر روی نقشه برد و آنها را نامگذاری کرد. مسیر A5 بین فرانکفورت و دارمستات اولین بخش شبکه اتوبانی موسوم به «اتوبانهای رایش» بود که در سال 1935 بازگشایی شد و بعد از آن، برای آزمایشهای سرعت توسط اتو یونیون و مرسدسبنز استفاده شد؛ آزمایشهای سرعتی که منجر به مرگ روزمایر شد.
پس از دریافت اندکی اطلاعات بیشتر در مورد روزمهیر و تست سرعتش، کار دیگری نداشتیم و بایستی مسیر 260 مایلی خود را تا مونیخ شروع میکردیم. نزدیکهای شب، با چهره جدیدی از اتوبانهای آلمان مواجه شدیم. خودروهای زیادی در طول راه دیده میشدند و هر چه جلوتر میرفتیم عدد علامتهای محدودیت سرعت کمتر میشد: 130، 120 و 100 کیلومتر بر ساعت. البته آلمانیها هم این قوانین را بسیار جدّی میگیرند؛ چون سختگیری پلیس در جاده حکمفرماست. به ما اخطار داده شد که با کمک دوربینهای کنترل سرعت، رانندگان خاطی جریمه میشوند. این جریمهها از 110 دلار شروع شده و تا بیش از هزار دلار نیز میرسد و هر کجای دنیا هم که بروید، به سراغ شما خواهند آمد. البته در مورد ما، اول به جایی که مرسدس را کرایه کرده بودیم، میرفتند.
با سرعت کمی که داشتیم، کمی با امکانات مرسدس سرگرم شدیم؛ چیزهایی مانند گزارش سفر کامپیوتری «مرک» که نشان میداد در سفرمان از فرانکفورت تا مونیخ، به طور متوسط سرعتی برابر 83 کیلومتر بر ساعت داشتهایم.
روز دوم برای ما از همان طلوع آفتاب آغاز شد. وقتی به ایالت باواریا رسیدیم، به دنبال مسیر A95 به طرف جنوب و مرز اتریش بودیم؛ زیرا از یکی از دوستان آلمانی شنیده بودیم که این مسیر، یکی از بهترین بخشهای شبکه اتوبانی برای سرعتگرفتن است.
برخلاف A5، این مسیر نه مستقیم بود، نه مسطح و نه حتی عرض خوبی داشت. در هر طرف جاده، دو لاین قرار داشت که از یکدیگر جدا شده بودند. این جاده از یک سری دره عبور میکرد و به سمت قله اوج میگرفت و بیشتر شبیه جادههای توریستی بود. S63 در این مسیر به راحتی مرز 200 کیلومتر بر ساعت را رد کرد و در همین حال، کابین آرامش خود را داشت و دور موتور نیز هنوز زیر 3000 دور بر دقیقه بود. ولی بعد از یک پیچ طولانی، سرانجام به جایی رسیدیم که منتظرش بودیم: یک مسیر مستقیم به طول 2 مایل و به جز یک تراک که کنار جاده افتاده بود، خودروی دیگری در آن نبود.
پدال گاز تا انتها پایین رفت و گیربکس تا دنده 6 شیفت داد و برای محکمکاری آن را به دنده پنجم برگرداندیم. صدای موتور S63 درآمده و دماغ کاپوت چند درجه بلند شده بود. در همین حال، سرعت 250 کیلومتر بر ساعت که بسیاری از خودروهای سریع آلمانی به آن محدود شدهاند، در سرعتسنج آمد و گذشت. در سرعت 280 کیلومتر بر ساعت به دلیل تأثیر نیروی آئرودینامیک، از شدت شتابگرفتن خودرو کم شد. بیرون را که نگاه میکردیم، سرعت دیوانهکننده بود. در سرعت 300 کیلومتر، جریان هوا از بالای درها صدایی شبیه سوت ایجاد میکرد. فرمان نیز که به طرز خارقالعادهای تا قبل از این سرعت دقیق بود، شرایطش اندکی عوض شد و الان کمی سبک بود. همانطور که سرعت میگرفتیم، عکاس ما نیز سرعت را بلند برایمان میشمرد: 306، 307، 308 …
ولی در سرعت 309 کیلومتر بر ساعت متوقف شدیم؛ یا این حدّ نهایی قدرت مرسدس است و یا اینکه یک محدودیت برای آن درنظر گرفتهاند. برداشتن پا از روی پدال گاز شبیه به آن بود که ترمز پرقدرت گرفته باشیم. امّا درنهایت یک سرعت 309 کیلومتر بر ساعتی را در یک سدان لوکس 2200 کیلوگرمی بدون هیچ قانون بازدارندهای تجربه کردیم.
بعد از آن دوباره راهمان را کج کردیم و به طرف مونیخ با سرعت 130 کیلومتر بر ساعت راه افتادیم. البته اندکی نیاز به استراحت هم داشتیم. شرایط رانندگان برای ساعتهای طولانی شاید فقط برای یک راننده مسابقات لمان عادی باشد. داخل مونیخ نیز وارد شدیم تا ساختمان مرکزی سیلندر-مانند بامو را از نزدیک دیده باشیم. بعد از آن، اتوبان A9 و 9 ساعت تا برلین در پیش روی ما بود. سرعت ترافیک نسبت به روز گذشته بالاتر بود؛ ولی چند مکان ساخت و ساز در بین راه، از سرعتها کم میکرد.
در آلمان میتوان با سرعت رانندگی کرد، ولی به ندرت میتوان با همان سرعت سفر کرد. در مسیرمان به سمت برلین، در یک مرکز خدمات بینراهی، «رستهوف»، نگه داشتیم تا برای ناهار چیزی بخوریم. جالب اینکه تنها غذاهایی که به ما پیشنهاد شد، انواع مختلف سوسیس بود. شرایط اتاقهای استراحت بیشتر از همه دارای شرایط خاص آلمانی بود. شما بایستی برای گرفتن آن پول پرداخت کنید؛ ولی در همین حال، یک بلیط جداگانه نیز به شما داده میشود که میتوانید در همان مدت در فروشگاه باشید. در راه به طرف برلین، سری به کلیسای «اتوبان» هم زدیم.
ایستگاه بعدی در آن سر اتوبان، در منطقه قدیمی متفقین در برلین بود که البته هنوز هم برای بازرسی کامیونها استفاده میشد. البته هدف اصلی ما دیدن AVUS و اتوبان A115 بود. این اتوبان در سال 1921 به عنوان یک مسیر آموزشی رانندگی و پیست مسابقه بازگشایی شد؛ یک اتوبان 6 مایلی در هر انتهای آن یک پیچ وجود داشت. یکی از بزرگترین رقابتهای جایزه بزرگ که البته به صورت قهرمانی نبود، در سال 1937 در این مسیر برگزار شد که برنده آن هرمان لانگ بود و در همان زمان نیز روزمایر سریعتر دور را با سرعت 275 کیلومتر بر ساعت زد. امّا بعد از مرگ روزمایر در نزدیکی فرانکفورت، AVUS به عنوان مکانی خطرناک برای خودروهای جایزه بزرگ شناخته شده و بعد از آن برای مسابقات با سرعت کمتر مانند، کلاس موتورسیکلت استفاده شد. در سال 1995، کیث اودور، راننده بریتانیایی در یک دور مسابقات تورینگ-سدان در اینجا کشته شد و تنها اندکی پس از آن، پیست مسابقه به صورت کامل بسته شد. با این حال، جایگاه تماشاگران باقیمانده، خاطرات زیادی را زنده میکند.
با پشت سر گذاشتن سریعترین مسافرت ممکن، روز بعد در فرانکفورت بودیم. با این وجود، در زمانی کمتر از 24 ساعت، تنها 2280 کیلومتر را پشت سر گذاشته بودیم؛ یعنی سرعت متوسطی در حدود 95 کیلومتر بر ساعت.
ترافیک روزافزون، مکانهای ساختوساز بیشمار، قسمتهای محدودیت سرعت زیاد در کنار قابلیتهای رانندگی فوقالعاده، از مشخصات اتوبانهای آلمان هستند. در بزرگراههای آلمان، حداقل میتوانید بدون هیچ نگرانی به سرعت 130 کیلومتر بر ساعت برسید. همچنین این امکان را دارید که با سرعت بالاتر از 300 کیلومتر بر ساعت، لذت و هیجان رانندگی یک خودروی مدرن را تجربه کنید.