به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» به نقل از فارس، «تصادف در اتوبان قم کاشان»؛ «5 کشته و یک مصدوم در تصادف اتوبان قم کاشان»؛ «حمام خون در اتوبان قم کاشان»؛ «تصادف در اتوبان قم کاشان، 5 نفر را به کام مرگ کشاند»؛ «برخورد خودرو سواری با گارد ریل در اتوبان قم کاشان»؛ «تصادف شدید کامیون تریلر با اتوبوس در اتوبان قم کاشان»؛ «تصادف در اتوبان قم کاشان یک قطع عضوی بر جای گذاشت»
کافی است «اتوبان قم - کاشان» را در اینترنت، گوگل کنید؛ ظرف 0.41 ثانیه تعداد 596 هزار نتیجه به شما خواهد داد که عموما سرفصل نتایج، شبیه آنچیزی است که در ابتدای این یادداشت خواندید.
این زخم کهنه است و این درد قدیمی است؛ اما چه می شود کرد که «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است»
این ناله سالهاست که به فریادی نافرجام بدل شده و انگار هیچ گوش مسؤولی برای شنیدن آن مجال ندارد. فقط کافی است با مسافران و رهگذرانی که ناچارند بارها و بارها از اتوبان قم کاشان تردد کنند، گفتوگویی کنید تا از عمق فاجعه و از ناامنی خطرناک این مسیر پرتردد آگاه شوید.
فعلاً آسفالت معیوب و استراحتگاه های معدود بین راهی، بماند؛ میگویند جاده در حال بهسازی است که البته بیراه هم نمیگویند، سالهاست که در قسمتهایی از جاده، ماشینهای راه سازی و کارگرانِ مشغول کار دیده میشوند.
اما اصلی ترین مشکل این محور مواصلاتی 100 کیلومتری که در میان آزادراه های کشور با شماره 7 شناخته میشود، با عوارض 2 هزار و پانصد تومانی که احتمالا عنقریب گران تر هم خواهد شد، آن است که از حداقل سیستم روشنایی محروم است.
اگر سالی فقط ده کیلومتر از این جاده، چراغ گذاری میشد تا الان سال ها بود که این مشکل بر طرف شده بود! حتما میگویند بودجه نیست و یا هزینه این کار هنگفت است و یا در شرایط فعلی اقتصادی، مقرون به صرفه نیست.
اما باور کنیم با این توجیه های مدیریتی، نمیشود برای جان تلف شده یک آدم – فقط یک آدم – از خیل مصدومان و کشتگان این جاده، پاسخگو بود. نمیدانم کدام مقام مسؤول خواهد توانست در شب اول قبر پاسخگوی این همه خونهای ریخته شده بر آسفالت گرم و سرد این جاده باشد. البته اگر هنوز مفهومی به اسم شب اول قبر نزد آن عده رنگ نباخته باشد.
به نظر میارزد مسؤولان شهری قم کاشان، یکبار مجموعه تلاشهای خود را برای اصلاح این جاده، به افکار عمومی اطلاع دهند و اگر واقعا پیگیریهای آنان به هر دلیلی نتیجه نداده، دلایل آن را رسانهای کنند. حتی اگر لازم است عدهای از آنان از سمتهای خود استفعا دهند تا مسؤولان بالادست احتمالا فکری کنند و یا حداقل مسؤولان محلی پرقدرت تری بر صندلی آنان تکیه بزنند.