به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از ورزش سه، میک شوماخر ممکن است یک نام خانوادگی بسیار معروف داشته باشد، اما راننده جدید تیم هاس و قهرمان سال 2020 فرمول دو، از سایه پدر نامدارش خارج شده تا راه خود را در جهان اتومبیلرانی برود. میک همچنین راننده آکادمی فراری نیز هست.
کمی با این جوان آلمانی در آستانه نخستین فصل حضور در فرمول یک بیشتر آشنا شویم.
کجا به دنیا آمدهای؟
من در سوییس به دنیا آمدهام، دقیقتر بخواهم بگویم در شهر گنولیر.
الان کجا زندگی میکنی؟
الان در گلند زندگی میکنم، باز هم در سوییس. من از جایی که هستم راضیام، اما خب معلوم است چون وقت زیادی را در پیستهای مسابقه میگذرانم، آنجا را به هر حال خانه دوم خودم میدانم.
بهترین چیز راجع به مسابقه دادن چیست؟
من فقط خیلی ساده عاشق رقابت هستم، عاشق مسابقه دادن و مبارزه نزدیک هستم. اگر بتوانی در تایمگیری آن دور بینقص را بزنی و در مسابقه پیروز شوی، این احساسی توصیفنشدنی است. وقتی هر سه سکتورت بنفش میشود، این واقعا تو را سرشار از لذت میکند. همچنین با بسیاری از مغزهای متفکر کار میکنی، چرا که اتومبیلرانی از هر نظر بسیار پیشرفته است.
بدترین چیز راجع به این مدل زندگی چیست؟
اینکه نمیتوانی زیاد با خانوادهات وقت بگذرانی. تو معمولا همیشه بیرون و مشغول کاری، اما اگر از ساعت 9 صبح تا 5 عصر هم کار کنی فکر میکنم باز هم چندان بیشتر خانوادهات را نمیبینی!
به عنوان یک راننده مسابقه ما میتوانیم که عشق و علاقهمان را به عنوان راهی برای امرار معاش داشته باشیم و من از این ورزش بسیار لذت میبرم، بنابراین برای من بسیار ساده است که خیلی بیش از اینها را قربانی کنم و از تکتک لحظاتش لذت ببرم.
روی پیست دوست صمیمی پیدا کردهای؟
سال پیش من با شان گلائل بسیار نزدیک بودم. ما در زندگی شخصیمان یک سال خیلی خوب را پشت سر گذاشتیم. وقتی همدیگر را میبینیم دوست داریم دارت یا بسکتبال بازی کنیم. در سوچی کمی بسکتبال بازی کردیم و من قبل از آن هرگز بسکتبال بازی نکرده بودم. خیلی جالب بود.
اگر راننده مسابقه نبودی، چه کاره میشدی؟
من هیچوقت به این موضوع فکر نکردم، ولی شاید با پلیس راهنمایی و رانندگی همکاری میکردم یا چیزی مثل این.
به نظرم میتوانست خیلی جالب باشد و من همچنان میتوانستم در اتوبانها گشت سرعت بزنم.
درس محبوبت در مدرسه چه بود؟
ورزش. اینجور نبود که مدرسه را دوست نداشته باشم، اما هیچوقت وقت کافی برای تمرکز روی مدرسه نداشتم. ذهنم همیشه درگیر مسابقات یا کارتینگ بود، همیشه نصف کلاسها را از دست میدادم و همیشه سخت بود که درس خواندن و مسابقات را در کنار هم ادامه دهی. مجبور بودیم آنطور باشیم، آسان نبود اما از پساش برآمدیم.
بهترین جایی که به آن سفر کردهای؟
ممکن است بگویی آسمان جاهای دیگر آبیتر است، اما من همین جایی که هستم را دوست دارم. من هند را وقتی در MRF مسابقه میدادم سیاحت کردم، چندین بار در استرالیا هم بودهام و آنجا را هم دوست دارم. مردم این کشورها متفاوتند و خیلی چیزها میتوان از آنها آموخت.
دوست داری کجا را ببینی؟
دیدن سریلانکا باید جالب باشد. کمی با هند متفاوت است و من دوست دارم ببینم که چطور متفاوت است. همینطور کاستاریکا...
من طبیعت را دوست دارم، مارها و قورباغهها و چیزهایی مثل این، البته راستش را بگویم زیاد طرفدار عنکبوتها نیستم.
فیلم محبوب؟
من عاشق فیلم دیدنم! فیلمهای محبوبم هری پاترها و آواتار است. تکنولوژی که در آواتار به کار رفته بود واقعاً فوقالعاده بود.
باارزشترین داراییات؟
کاپ کوچکی که پدرم به من داده، آن را در مسابقه با ماشینهای اجارهای کارتینگ برده بود. من از وقتی شش ساله بودم آن را نگه داشتهام و در بهترین جای اتاق من قرار دارد.
این مهمترین کاپی است که دارم و من حتی خودم آن را نبردهام!
قهرمانت در مسابقات؟
پدرم. من قطعاً به دستاوردهای او نگاه میکنم و سعی میکنم که از او درس بگیرم. پدرم برای مدتی طولانی متر و معیار بهترین بودن بوده و برای من هنوز هم معیار است، پس من همیشه به او رجوع میکنم.
این از نظر ورزشی و از نظر انسانی نیز همیشه او را بابت ثباتی که در طول آن سالها داشت و همینطور معقول و واقعبین ماندناش تحسین کردهام.
این چیزی است که بسیار قدردانش هستم و همچنین چیزی است که میتوانم از آن بیاموزم و در طول حرفهام به کار ببرم.