عصر خودرو- این مسأله به جایی رسیده بود که نشریۀ توفیق کاریکاتوری کشیده بود از ماشین پیکان و روی رادیاتور آن سماوری کار گذاشته بود و بخار آب از سماور به آسمان میرفت در تصویر قوری چای هم پیدا بود و کسی در استکان چای میریخت. با این که همین اتومبیل در انگلستان به فروش رسیده بود و از این نظر هیچ عیبی نداشت تصمیم گرفتیم به پروانه آن دو پره اضافه و رادیاتورها را نیز قویتر کنیم.
عصر خودرو- ساعت هشت و وسی دقیقه غروب یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۴۶ فردای روز بازدید شاه از (ایران ناسیونال) به افتخار پیروزی کارگران ایرانی در ساخت اتومبیل پیکان، مجلس جشن باشکوهی در هتل ونک ترتیب دادیم و این مراسم عظیم و بی سابقه که با شرکت گروه کثیری از ارزندهترین هنرمندان کشور برگزار شد مستقیماً از تلویزیون ملی ایران پخش شد. در این برنامه ابتدا سرود پیروزی کارگر که آهنگ آن از انوشیروان روحانی، موسیقیدان برجسته و شعرش سرودۀ معینی کرمانشاهی است اجرا شد و مورد توجه فوقالعاده حضار قرار گرفت.
عصر خودرو- در مراسم جشن ازدواج آنها هم حتماً من یا برادرم شرکت میکردیم و معمولاً هدیهای اضافه بر آن به عروس و داماد تقدیم میکردیم یک بار هم برای ازدواج پنجاه نفر از کارگران و کارکنان کارخانه جشن بسیار بزرگی در هتل هیلتون گرفتیم و تمام خویشاوندان عروسها و دامادها و نیز عدهای از شخصیتهای کشور را دعوت کردیم. بهترین خوانندگان و نوازندگان شهر هم در جشن و شادی عروس و دامادهای ایران ناسیونال شرکت کردند.
عصر خودرو- در پایان بازدید شاه شخصاً یک دستگاه پیکان خرید و از طرف کارخانجات ایران ناسیونال یک دستگاه اتوبوس مخصوص کتابخانه برای استفاده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به فرح تقدیم شد. باید اضافه کنم که پس از گفتههای شاه در مورد تهیه وسایل رفاه و ورزش برای کارگران، به سرعت در قسمت بالای زمین ایران ناسیونال میدانی به اندازه میدانهای رسمی فوتبال که سطح آن چمن بود و نیز چندین زمین تنیس و دو استخر شنای بزرگ و میدانی سرپوشیده که جای کافی برای تماشاچی داشت، ساختیم.
عصر خودرو- غیر قابل تصور و موجب اعجاب تمام کارشناسان خارجی است، به طوری که پس از سه سال در رشته اتوبوسسازی این کارگران متخصص توانستهاند مرغوبیت ساختههای خود را به پایه کارخانه مادر رسانیده و حتی در مواردی بر آنها پیشی گیرند و نیز بازده کارشان تا چهار درصد از کارگران مشابه خارجی که سالیان دراز در این رشته تجربه دارند بیشتر شده است.
عصر خودرو- مراسم افتتاح کارخانه تولید پیکان بس شکوهمند و غرورآمیز بود. در اوایل بهار، یعنی روز ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۶ شاه و شهبانو را برای افتتاح دعوت کردیم حالا دیگر محل کافی برای پذیرایی از مهمانان داشتیم شاه و ملکه سر ساعت مقرر، یعنی ده و نیم صبح با هلی کوپتر به محل کارخانجات ایران ناسیونال آمدند و در زمین بالای کارخانه پیاده شدند. در نخستین دقایق ورود ایشان به محوطه من ضمن عرض تشکر و خیر مقدم گزارش کارهای انجام شده و برنامههای آینده را به عرض رساندم.
عصر خودرو- چون از سال ۱۳۴۳-۱۳۴۴ به عضویت اتاق صنایع و بازرگانی درآمده بودم، در روزهای سلام رسمی در کاخ گلستان شرکت میکردم در برنامه تشریفات مراسم سلام رسم بر این بود که ابتدا روحانیون درجه یک و سی و سپس اعضای هیئت وزیران رؤسای شرکتهای صنعتی مقامات بلندپایه بانکها اعضای اتاق بازرگانی و صنایع و هیئت رئیسه کانون وکلای دادگستری و نمایندگان دفتر خانهها و بالاخره نمایندگان اصناف در طول و عرض تالار کاخ صف میکشیدند و محمدرضاشاه به اتفاق امیرعباس هویدا، نخست وزیر و هرمز قریب، رئیس تشریفات دربار وارد تالار میشدند.
عصر خودرو- مهندس شریف امامی که پس از افتتاح کارخانه ایران ناسیونال بابت مسائل مربوط به معافیت گمرکی و سود بازرگانی خاطره بدی از من داشت با عصبانیت گفت وظیفه اتاق صنایع حفظ منافع اعضایش است و اگر دیگران با این فکر مشکلی دارند میتوانند به اتاق بنویسند و اضافه کرد که پیشنهاد شما عملی نیست. شک نیست که تصویب نشدن پرداخت وام کذایی به ایران ناسیونال به دلیل خصومت شخصی شریف امامی با ما بود، زیرا بر همگان روشن بود که ساخت سواریهای ایران ناسیونال از هر حیث نسبت به مونتاژ تعداد کمی اتومبیل رامبلر مزیتهای بیشتری دارد.
عصر خودرو- تقریباً در هفتاد هزار متر مربع ساختمان ساخته میشد که هفتاد درصد آن سالنهای ساخت سواری بود. ساختمان پرس شاپ باید به ارتفاع چهارده متر ساخته میشد و پایههای آن باید آن قدر قوی میبودند که جرثقیلهای ده تنی را که رویشان نصب میشد تحمل کنند. آن جرثقیلها هم باید روی ریلهایی در سرتاسر سالن حرکت میکردند و دائم. در تمام طول و عرض سالن بزرگ در رفت و آمد میبودند کاری که ابداً در ایران سابقه نداشت.
عصر خودرو- به آنها گفتم بهتر نیست جلو و عقب این اتاق را به صورتی که روی تخته سیاه کشیدم تغییر بدهید؟ و آن طرحی بود که از جلو و عقب اتومبیلهای ۲۵۰ که تازه مرسدس به بازار داده بود اقتباس کرده بودم و با طرح بنز کمی اختلاف داشت. این تغییرات را هم قبول کردند و پس از دو ساعت با اضافه کردن مقداری خمیر به بعضی از قسمتها و تراشیدن بعضی از قسمتهای دیگر مدل پلاستیکی اتاق پیکان برای بازدید آماده شد.
عصر خودرو- در ضمن صحبت با آنها فهمیدم اتومبیلی در دست ساخت دارند که آن را Arrow به فارسی پیکان مینامیدند معلوم شد تولید این اتومبیل جدید در صورتی برای آنها پر منفعت خواهد بود که حداقل در پنج سال اول پنجاه هزار دستگاه از آن بفروشند.
عصر خودرو- اشکال کار آلمانیها این بود که یک سالن تولید اتومبیل فیات در ایران داشتند که در جاده آبعلی ساخته بودند و سرمایۀ آن را تأمین کرده بودند. آنها حاضر به همه نوع همکاری شدند ساخته بودند و قیمتهای سیکیدی را نسبتا پایین پیشنهاد دادند. فقط میخواستند شرکتی را که فیات در ایران داشت با ما شریک کنند.
عصر خودرو- ما این پروژه مان را با محاسبات دقیق به آنها ارائه دادیم پس از دو هفته به اروپا رفتم و اولین سری مذاکرات ما با مرسدس بنز برای ساخت سواری در ایران شروع شد. با هر کارخانهای که مذاکره میکردم میگفتند فروش سالی پانزده تا بیست هزار دستگاه در صنعت تولید خودرو فروش حداقلی است و این مقدار فقط هزینههای ثابت شما را جبران خواهد کرد، ولی من میگفتم زمانی قیمت تمام شده شما پایین میآید که سفارش مواد اولیه به میزان قابل ملاحظهای بالا برود.
عصر خودرو- این را هم بگویم که در آن نمایشگاه شیخ نشینهای خلیج فارس چندین اتوبوس فوق العاده و لوکس که مجهز به شیشههای تار باشند تا کسی از خارج نتواند داخل را ببیند و از داخل بشود بیرون را دید سفارش دادند معلوم شد این اتوبوسها را برای حرمسراهای خود میخواهند آن سفارشها را به مدیر سفارش آقای صنیعی، واگذار کردم و خودم با اولین هواپیما برای انجام کارها به تهران بازگشتم.
عصر خودرو- در اواسط پاییز ۱۳۴۴ روزی علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد، تلفن کرد و گفت سه روز دیگر نمایشگاه بزرگی از تولیدات کارخانجات صنعتی ایران به دست شاهنشاه در شیراز افتتاح میشود.اعلیحضرت امر فرموده اند ایران ناسیونال باید در این نمایشگاه شرکت کند. گفت از تمام کشورهای عربی برای بازدید خواهند آمد.
عصر خودرو- در مورد حفاظت پیشبینیهای لازم را کرده بودیم. با وجود آنکه محمود اکثر کارگران را از مشهد استخدام کرده بود و به همگی آنها اطمینان کامل داشت، از چند روز قبل تمام آنها را به طور غیر مستقیم زیر نظر داشت مخصوصاً در روز افتتاح تمام کارگران از سوی مأموران انتظامی و اداره کارگزینی ایران ناسیونال بازرسی بدنی شدند و تمام رختکنها تحت کنترل بود محمود به سرکارگران هر قسمت سفارش کرده بود کارگران خود را از نظر امنیتی زیر نظر داشته باشند سرپرستان هر قسمت مسئول کارگران زیر نظر خود بودند.
عصر خودرو- از آن روز به بعد، دانشور کارمند ایران ناسیونال شد و تا موقعی که من در ایران ناسیونال بودم به معنی واقعی کمک میکرد و به کارهای ایران ناسیونال همچون تمام کارمندان علاقه و تعصب خاصی نشان میداد به همین دلیل حقوق او را به ماهیانه سی هزار تومان رساندیم. در همان اوقات، شاه دو نشان نیز با حمایل به ما برادران خیامی به دلیل خدمت به صنایع کشور اعطا کرد. میدانم به هیچ یک از افراد و صاحبان صنایع بخش خصوصی چنین نشانهایی اعطا نشده بود و تصور نمیکنم بعدها نیز به کسی در بخش خصوصی از این نوع نشانها داده باشند.
عصر خودرو- ما تا آنجا که میتوانستیم وسایل رفاه کارگران و سرکارگران و باقی کارکنان را با کمال میل فراهم میکردیم که شرح آن بعداً خواهد آمد. اکثر کارگران اولیه را از میان کارگران ساختمانی که برای ساختن سالنها آمده بودند و کارگران جوشکاری نجاری یا کسانی که در کار بنایی بودند انتخاب کردیم البته عده زیادی را هم محمود از مشهد انتخاب کرده و فرستاده بود اغلب کسانی که بار اول به کارخانه مانهایم فرستادیم از گروهی انتخاب شدند که محمود معرفی کرده بود زیرا او از سابقه کاری آنها به خوبی خبر داشت.
عصر خودرو- صلاح نبود این جوانان با آنها هم اتاق بشوند تعداد ما در یک اتاق به بیشتر از پنجاه نفر رسید و چون نام ما در فهرست زندانیها، نبود از خوراک و غذا هم خبری نبود. آن روز هم گذشت و تا شب بعد هم از غذا خبری نشد. فضای اتاق تنگ و نسبتاً تاریک بود و حتی جای کافی برای چمباتمه زدن آن عده وجود نداشت. آن شب به راستی قدر و ارزش و معنی سیگار را دانستم از میان توقیف شدگان فقط یک نفر توانسته بود مقداری سیگار با خودش به داخل بیاورد. یک نخ سیگار روشن میکرد و رد میکرد و هرکس یکی به آن میزد و به دیگری میداد و آن یک نخ را نزدیک به سی نفر میکشیدند.
عصر خودرو- آنجا همه ماجرا را تعریف کردیم و ضمناً گفتیم مجری یکی از برنامههای مترقی شاهنشاه هستیم و داریم کارخانه اتومبیلسازی میسازیم. جوابی ندادند. معلوم شد همه افراد به دلیل تظاهرات و گلاویز شدن با پاسبانها توقیف شدهاند و کسی گوشش به حرفهای ما بدهکار نیست در اتاق بازداشتگاه شهربانی زندانیها جوک میگفتند و صدای خنده و شوخی ما افسر کشیک را که ستوانی کرمانشاهی بود عصبانی و کلافه کرده بود. ستوان در اتاق را باز کرد و مقدار زیادی فحش چارواداری به همه ما داد و محکم در را بست و رفت.