به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو»، همین کافی بود تا روحی تازه در ظاهر خودروها دمیده شود و تحول عظیمی که انتظار میرفت در قرن جدید میلادی رخ دهد، با نگاهی به سالهای قبل محقق شود. در این مطلب اما سعی داریم تا برخی از موفقترین نمونههای این نگاه به گذشته را معرفی کنیم که از ابتدای دهه 90 میلادی پا به عرصه وجود نهادند. در شمارههای بعدی نیز به سراغ نمونههای ناموفق این تجربه خواهیم رفت.
مزدا MX-5 میاتا
در پایان دهه 80 میلادی که مزدا تصمیم داشت با عرضه یک خودرو اسپرت ارزانقیمت این بازار را در دست بگیرد، مدیران این شرکت تصمیم گرفتند تا لوتوس Elan را از دهه 60 بردارند و در قالب یک مزدای مدرن گذاشته، راهی بازار کنند. نهتنها ظاهر که فلسفه این خودرو نیز دقیقا مطابق با لوتوس کلاسیکی بود که در زمان خود خودرویی تحسینشده بود. اقبال شگفتآور بازار نسبت به نسل اول میاتا سبب شد تا خودروسازان دیگری همانند مرسدس بنز نیز به سراغ این بخش از بازار بیایند و مزدا نیز تا به امروز نام میاتا را زنده نگه دارد.
استون مارتین DB7
هنگامی که فورد در پایان دهه 80 میلادی استون مارتین ورشکسته را خریداری کرد، یک انرژی مثبت بزرگ برای راهاندازی دوباره این نشان جاودانه انگلیسی لازم بود. بدین ترتیب فورد تصمیم گرفت تا برای کاهش هزینهها پروژه جانشین جگوار XJS را که براساس همان خودرو بود، به یک استون مارتین بدل کند و عرضه محصول جدید جگوار را به تعویق بیندازد. اما طراح انگلیسی ایان کالوم تصمیم گرفت تا با الهام از DB5 و DB6 به عنوان موفقترین محصولات کلاسیک استون مارتین، خودرو جدید را طراحی کند. محصول نهایی با ظاهری کلاسیک توانست نام و نشان استون مارتین را دوباره با موفقیت تمام زنده کند و سرآغاز موفقیتهای آتی باشد.
مرسدس بنز SLS AMG
مرسدس بنز در پایان دهه 90 میلادی کانسپتی براساس خودرو جاودانه 300SLR معرفی کرد که در نهایت به مرسدس مکلارن SLR بدل شد، با این حال جانشین این خودرو یعنی SLS AMG بود که با استفاده از المانهای کلاسیک، بیش از پیش یاد و خاطره مرسدسهای اسپرت دهه 50 را زنده کرد. این خودرو براساس المانهای ظاهری مدل زیبای 300SL مشهور به گالوینگ ساخته شده بود و تقریبا هیچ بخشی از آن نبود که یادآور گالوینگ نباشد. علاوه بر ظاهر اما به لطف مهندسی دقیق AMG این خودرو به اندازه اجدادش سریع بود و توانست به شایستگی نوادهای موفق باشد.
شورولت کامارو
نام و نشان کامارو برای مدتی از خط تولید شورولت دور بود و در این مدت به نظر پرونده بازگشت این خودرو در هالهای از ابهام قرار داشت. با این حال با اوج گرفتن تب خودروهای عضلانی با نگاهی به گذشته در میانه دهه جدید میلادی، شورولت نیز کانسپتی براساس نسل اول کامارو معرفی کرد که با موجی از استقبال روبهرو شد و شورولت نمونه تولیدی آن را پس از مدتی کوتاه و با کمترین تغییرات ممکن راهی بازار کرد. گونه تولیدی اما توانست به شایستگی نشان کامارو را زنده کند و به چنان موفقیتی دست یافت که نسل جدید آن نیز با همان زبان طراحی معرفی شد.
آئودی TT
آئودی در میانه دهه 90 یک کانسپت رویایی زیبا را براساس خودروهای مسابقهای دهه 30 آتویونیون معرفی کرد که به قدری مورد استقبال همگانی قرار گرفت که تولید آن در دستور کار قرار گرفت.
داج چلنجر
در اوج تب معرفی خودروهای عضلانی آمریکایی در دهه اول قرن بیست و یکم بود که داج نیز همانند شورولت و به تبعیت از فورد نام چلنجر را زنده کرد. برخلاف چارجر جدید که شباهت چندانی از نظر ظاهری و فلسفه با گونههای قدیمی چارجر نداشت، چلنجر جدید دقیقا یک کپی مدرن از خودرویی موفق و اسطورهای بود که توانست به مدد همان نام و نشان و عملکرد و ظاهر خوبش به یکی از موفقترین محصولات داج بدل شود که این نام را حتی در بحران اقتصادی اواخر دهه قبل نیز زنده نگاه داشت.
فورد ماستنگ
فورد اولین خودروسازی نبود که محصولات قدیمی خود را زنده کرد و در قالب مدرن ارائه داد، اما قطعا اولین خودروسازی بود که به سراغ خودروهای عضلانی نسبتا کوچک مشهور به پونی رفت و با زندهکردن نسل اول ماستنگ توانست شوکی بزرگ به بازار خودرو وارد کند. این نسل از ماستنگ به قدری موفق، زیبا و تاثیرگذار بود که سبب شد تا سایر خودروسازان نیز یک خودرو با دید به گذشته داشته باشند تا در برابر فورد کم نیاورند. پروژه زندهکردن اسطوره ماستنگ اما به همین جا ختم نشد و با معرفی انواع شلبی گسترش یافت.
نیسان 350Z
نیسان از میانه دهه 90 به دنبال زندهکردن دوباره نام و نشان سری Z بود و در همین راستا یک کانسپت را در پایان این دوره معرفی کرد که توانست بازخوردی بسیار مثبت داشته باشد. همین کافی بود تا مدیران این خودروساز با کمک سرمایهای که از سمت رنو به این خودروساز روانه شد، این پروژه را به پایان برسانند و 350Z را با الهام از نسل اول Z راهی بازار کنند. با اینکه محصول نهایی از نظر ظاهری بسیار شبیه به Z نبود، اما کلیت ظاهری و فلسفه وجودی این خودرو بسیار شبیه به خودرویی بود که در دهه 70 میلادی توانست داتسون را به موفقترین برند ژاپنی آمریکا بدل کند.
پورشه باکستر
پورشه در ابتدای دهه 90 میلادی در وضعیت بسیار بدی قرار داشت و نیازمند محصولی بود تا با متحولکردن بازار، چهره این خودروساز را احیا کند. باکستر به عنوان یک مفهومی زیبا براساس خودرو اسطورهای 550 اسپایدر معرفی شد و به لطف ظاهر زیبا و جذابش مورد استقبال همگانی قرار گرفت و نمونه تولیدی آن نیز با تغییراتی اندک راهی بازار شد. باکستر به دلیل قیمت مناسب و عملکرد فنی عالی به خودرویی محبوب بدل شد و پورشه را از مرگ حتمی نجات داد.
فیات 500
فیات از دهه 90 میلادی رفته رفته به سمت ساخت خودروهای ارزانقیمت و اقتصادی کشیده شد و کمتر خودرویی از این برند با ظاهر و ذاتی جذاب و دوستداشتنی راهی بازار شد. همین کافی بود تا مدیران این شرکت تصمیم بگیرند تا براساس خودرو مفهومی زیبایی که براساس خودرو موفق 500 طراحی شده بود، یک خودرو به عنوان محصولی اقتصادی اما جذاب و بانشاط طراحی کنند. این خودرو که فیات 500 نام گرفت، توانست در بازار جهانی به قدری موفق شود که حتی سرآغاز بازگشت فیات به آمریکا نیز باشد.
فولکس واگن بیتل
فولکس واگن در میانه دهه 90 میلادی یک خودرو مفهومی با نگاهی به محصول کلاسیک اسطورهای خود یعنی بیتل را معرفی کرد که به لطف استقبال گرم منتقدان و مردم با تغییراتی و در قالب New Beetle راهی بازار شد. با آنکه این خودرو از نظر فلسفه فرسنگها با اجداد خود فاصله داشت و حتی یک خودرو اقتصادی بسیار ارزان تلقی نمیشد، اما توانست موجی از نوستالژیگرایی را در جهان خودرو به راه بیندازد و موفق ظاهر شود.
جگوار F Type
جگوار از دهه 90 میلادی روند بازگشت به گذشته را آغاز کرد و با XK8 نیم نگاهی به مدل جاودانه E Type داشت. نسل بعد یعنی سری XK نیز بیش از پیش به سمت همان فلسفه گرایش داشت، اما اوج این بازگشت به E Type در محصول بعدی جگوار یعنی F Type نمود پیدا کرد. این خودرو از نظر ظاهری شباهت شگرفی به اجداد خود داشت و از نظر فلسفه نیز با یک سواری لذتبخش و قیمت نسبتا مناسب، تاکنون توانسته تضمینکننده موفقیتهای آتی این برند باشد.
فورد GT
فورد برای چهلمین سالگرد موفقیت شگرف مدل GT40 در مسابقات لمانز، یک مفهومی زیبا با همان نام و ظاهری با الهام از GT40 را معرفی کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت و فورد تصمیم گرفت تا آن را در تیراژی نسبتا محدود عرضه کند. نمونه نهایی که با نام GT راهی بازار شد، توانست خودرویی بسیار موفق ظاهر شود و به لطف عملکرد فنی و ظاهر زیبایش با خودروهایی همانند فراری F430 مقایسه شود. همین برای معرفی نسل دوم GT پس از اتمام بحران اقتصادی کافی بود.
مینی
پس از آنکه بامو مینی را خریداری کرد، تصمیم گرفته شد تا مدلی کاملا جدید برای احیای کامل این برند عرضه شود. برای این کار تصمیم گرفته شد تا با الهام از ظاهر زیبا و جسور این خودرو، یک خودرو کوچک شهری با دیدی نسبتا خاص و حتی نیمهلوکس طراحی و ساخته شود. بدین ترتیب مینی جدید نیز همانند بیتل جدید کیلومترها با سلف خویش از نظر فلسفه کلی فاصله داشت، اما به لطف ظاهر و یاد و خاطره به موفقیتی شگرف دست یافت.