به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو»،سه شنبه ظهر بعد از کمی جر و بحث با رئیس و مدیر برای تغییر اوقات تلخ و آب و هوای اهل منزل، تصمیم به سفری گرفتم که کاش کمی آگاهانهتر رفتار میکردم. چند روزی بود که خودرو سمندام کمی با دردسر روشن میشد اما مسئله مهمی نبود که نگرانش باشم و این شد که دل به جاده و دریا زدم.
جاده چالوس مسیر همیشگی و پر خاطره برای رسیدن به ساحل و تفرجگاه ما بود. پس از گذشت تنها ١ ساعت از آغاز سفر،خودرو ساز ناسازگار کوک کرده و ما را از ادامه مسیر بازداشت. با هزار سلام و صلوات خودرو را به محلی به ظاهر امن رساندم. اولین بار بود که خودرو در جاده آن هم به این شکل مرا در دردسر انداخته بود به همین خاطر کمی دست پاچه شده بودم.
با گذشت تنها یکی دو دقیقه از زمان توقف، خودروی امدادی به کنارم آمد. در پوست خود نمیگنجیدم. من و این همه خوشبختی ... محاله !!!!
اما این خوشحالی دیری نپائید. امدادگر بینام و نشان با خودروی عجیب و غریبش، نیم نگاهی به ظاهر موتور انداخت و بدون پرس و جو از ایرادات احتمالی قبل از خرابی ماشین، تعمیر در محل را محال خواند و من نیز به ناچار به حمل خودرو به تعمیرگاه پیشنهادی ایشان در همان حوالی رضایت دادم.
امدادگر به اصطلاح زحمتکش داستان ما با همان خودرو که خود بیش از من به امداد نیاز داشت، شروع به بلند کردن چرخهای جلو کرد. صدای قرچ و قروچ سپر و جلوبندی به شدت نگرانم کرد. اما اطمینان کامل از حمل خودرو به من داده شد و من به همراه خانواده به محلی برای اسکان موقت رفته و خود به سمت خودرو بخت برگشتهام رفتم .
در زمان ورود با صحنهای دلخراش روبرو شدم.تعمیرگاه که چه عرض کنم! وارد پارکینگی بی در و پیکر شدم. سپر خودرو دقیقاً به مانند خودروهای تصادفی روی زمین افتاده و یک نوجوان 15-16 ساله مشغول تعمیر ماشینم بود.
دیگر خونم به جوش آمده بود. پس از جر و بحثهای زیاد، خواستار توقف کار شدم. فاکتور حدوداً 500 هزار تومانی بابت حمل و پذیرش در به اصطلاح تعمیرگاه و تعمیر پمپ بنزین تحویلم شد. دنیا جلوی چشمانم تیره و تار شد. با دقت بیشتر روی فاکتور نامفهوم متوجه شدم حمل خودرو من تنها در 10 کیلومتر، 300 هزار تومان برایم آب خورده و سپر نیز کامل از جایش در آمده بود.
به راهنمایی یکی از دوستان با شماره 096440 و بخش شکایات ایران خودرو تماس گرفته و ماجرا را بازگو و درخصوص پیگیری شکایتم از تعمیرگاه و نحوه کار امدادگر سوال کردم. کارشناس این شرکت سوالات مبهمی از من پرسید.
شماره پیگیریتان چیست ؟؟؟!!!
کد امدادگر را به خاطر میآورید ؟؟؟!!
یک پیامک برای شما ارسال گردیده است، کد آن چیست ؟!!
شماره فاکتوری که با سر برگ امداد خودرو ایران تحویلتان شده را بخوانید!!!
نام امدادگر که بر روی کارت شناساییاش بر لباس امداد نصب شده بود را بفرمائید !!!!
و سوالاتی از این قبیل که هیچ پاسخی برای آنان نداشتم. سپس من و کارشناس مرکز مخابرات ایران خودرو متوجه شدیم که من از فاجعه ای بنام « امداد متفرقه « استفاده کردهام.
از طرفی خوشحال بودم که سر انجام با کمک دوستان، متوجه اشتباهم شده و از طرفی اتفاق پیش آمده بسیار برایم گران تموم شده بود.
خودرو را با هزار مصیبت از آن پارکینگ بیرون کشیده و مجدداً با شماره 096440 تماس گرفتم. ابتدا با یک کارشناس مستقر در آن شرکت صحبت کردم. سوالات فنی از من پرسید و به همکاران خود اعلام کرد که خودرو نیازی به حمل ندارد.
بعد از گذشت 20 دقیقه خودروی سمندی آراسته و تمیز با کد مشخص روی شیشه عقب به سمت من آمد. بعد از انجام تستهایی متوجه سوختن پمپ بنزین خودرو شد که گویا یکی از علل اصلی آن استفاده از بنزین های بعضا نامرغوب بود. در کمتر از 10 دقیقه خودرو استارت خورد. سر حال و آماده. امدادگر شیک پوشی فاکتوری با سر برگ رسمی امداد خودرو ایران تحویلم داد که با توجه به شماره های مندرج در فاکتور و نام و کد امدادگر، به راحتی قابل پیگیری بود.
دیگر داشتم شاخ در میاوردم.
مبلغ قابل پرداخت : صفر ریال !!!!
خودرو من گارانتی داشته و شامل پوشش امدادی در سراسر کشور بوده است. سراسر کشور و بصورت شبانه روزی !!!!!
حالا من ماندهام و 500 هزار تومان پول کم اطلاعی خود و یک سپر شکسته. در همین حال و هوا بودم که کارشناسان مرکز تماس شرکت امداد خودرو ایران با من تماس گرفته و از نحوه خدمت رسانی امدادگر پرس و جو کردند. فرصت را غنیمت شمرده و موضوع سپر را نیز مطرح کردم. به سرعت برای فردای همان روز در شهر مقصد وقت نمایندگی برایم اخذ شد.
به همین سادگی و به همین شیکی.
از آن روز به بعد می دانم که فقط و فقط برای کسب هرگونه اطلاع از خدمت برای خودرویم فقط باید با 096440 تماس بگیرم و آنها خود خوب می دانند