فونیکسریمکسبهتام

لذت بچه‌گانه با خودرو هایی که قرار نبود دوستشان داشته باشیم ...

رقابت با نیمی از اصالت!

عصر خودرو: همه ما ها، حداقل یک خودرو رویاها داریم، شاید هم بیشتر. اکثر این خودروها، رویا هستند زیرا عملا دست‌نیافتنی هستند اما هر یک از ما، حداقل یک خودرو دست‌یافتنی در این لیست داریم؛ آن خودرویی که وقتی بزرگ شویم، کار خوب پیدا کنیم و یا ارتقاء شغلی نصیبمان شود، قطعا خواهیم خرید.

رقابت با نیمی از اصالت!
نسخه قابل چاپ
سه شنبه ۰۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۳:۰۰
  • رقابت با نیمی از اصالت!
  • رقابت با نیمی از اصالت!
  • رقابت با نیمی از اصالت!
  • رقابت با نیمی از اصالت!
  • رقابت با نیمی از اصالت!
  • رقابت با نیمی از اصالت!

به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو»،دبیرستان که بودم، یک آمریکایی دیفرانسیل عقب دنده دستی بنام Pontiac Firebird WS6، با نیروگاه V8 حجیمی که بیش از 300 اسب‌بخار قدرت تولید می کرد، خودرو تقریبا دست‌یافتنی رویاهای من بود. این پونتیاک شتاب 0 تا 96 کیلومتر در ساعت 5 ثانیه داشت و 400 متر را در 13.5 ثانیه با حداکثر سرعت 173 کیلومتر در ساعت طی می کرد. 15 سال پیش، 300 اسب‌بخار، قدرت قابل‌توجهی به حساب می آمد و محدود به قلمرو موتور های V8 و یا پیشرانه های کوچکتر با مکانیزم پرخوران قدرتمند بود. شتاب 400 متری در محدوده 13 ثانیه نیز شتاب‌گیری بسیار سریعی برای یک خودرو شهری به حساب می آمد و ورود به محدوده 12 ثانیه، موفقیتی بزرگ برای خودرو های شهری بود. قلمرو 11 ثانیه هم که در قُرُق ابرخودروهای اِگزاتیک بود.

به آینده خوش آمدید
امروز اوضاع کاملا تغییر کرده. در این رقابت، دو "پونی‌کار" مدرن با موتور 4 سیلندر توربو رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند که می توانند پا‌به‌پای خودرو رویاهای من، بتازند. یک طرف کامارو را داریم با قدرت 275 اسب‌بخار و 400 نیوتن‌متر گشتاور و در طرف دیگر، ماستنگ با 310 اسب‌بخار قدرت و 434 نیوتن‌متر گشتاور. خودرو دست‌یافتنی رویاهای من، 305 اسب‌بخار قدرت و 454 نیوتن‌متر گشتاور داشت. کامارو 0 تا 96 کیلومتر در ساعت را در 5.2 ثانیه تخته می کند و 400 متر را در 13.9 ثانیه، با حداکثر سرعت 162.5 کیلومتر در ساعت می پیماید. برای ماستنگ ایکوبوست هم که 104 کیلوگرم اضافه وزن به نسبت کامارو چهارسیلندر دارد، شتاب 0 تا 96 کیلومتر در ساعت در 6.3 ثانیه و شتاب 400 متر، با حداکثر سرعت 157.7 کیلومتر در ساعت، در 14.5 ثانیه به دست می آید؛ به آینده خوش آمدید!

مرگ ماستنگ در مرز 5.000
این تنها فاکتور قابل اندازه‌گیری است که برتری را به کامارو می دهد. پاشنه آشیل ماستنگ در این بخش، یکی اضافه وزنی است که دارد و دیگری، تمایل عجیب به گرفتن توان موتور در صورت بیش از حد سریع بودن تعویض دنده ها. خیلی سخت می شود ایده‌آل ترین تعویض دنده را با آن داشت و حتی با میسر شدن آن هم ماستنگ، با وجود قدرت بیشتر، کماکان یک ثانیه عقب تر از کامارو سبک وزن است. در ضمن، موتور ها هم کاراکتر کاملا متفاوتی دارند. موتور ماستنگ، مخصوص کار در دور های پایین بوده، هنگام تیک‌آف و یا خروج سریع از پیچ ها،قدرت چشمگیری به آن می دهد و رانندگی در شهر، با آن لذت‌بخش تر است. بالای دور 5.000 اما کاملا کم می آورد. کامارو دقیقا نقطه مقابل ماستنگ است. در دورهای پایین‌تر از 3.000 دور در دقیقه، موتور بسیار کم‌توان است اما از این مرز به بعد، به سرعت جان می‌گیرد و این کشش چشمگیر، تا جایی که محدوده دور موتور اجازه دهد، ادامه می یابد. سواری با کامارو در شهر سخت‌تر است و لذت کمتری دارد اما وقت سریع راندن، به مراتب هیجان‌انگیز تر است.سریع راندن یک خودرو کُند، بهتر از کُند راندن یک خودرو سریع است و بیرون کشیدن تمام توان موتور، در کامارو لذت‌بخش تر است تا ماستنگ که اوج گرفتن منحنی قدرتش، خیلی زود فروکش می کند. در هر دو خودرو، با انتخاب حالت اسپرت همه چیز بهتر می شود که این مورد در ساخته سنگین فورد، بیشتر نمود دارد (ماستنگ دارای حالت سواری پیست هم هست که کامارو از آن بی‌بهره است). در واقع حالت اسپرت، از ملزومات ماستنگ است که به کار کامارو هم می‌آید. در طرف مقابل، از ملزومات سواری با کامارو، پایین دادن شیشه‌هاست؛ درست است که یک V8 نیست اما برای یک چهار سیلندر، طنین بسیار خوبی دارد و به مراتب خوش‌صدا تر از موتور کم‌صدای ماستنگ است.

تایر ها و ترمز ها، پاشنه آشیل کامارو
با این حال، در هر حالت دیگری غیر از سواری در مسیر های مستقیم، و البته تست ترمز که در آن، ماستنگ 3 متر زود تر به توقف کامل می رسد، کامارو نظاره‌گر سُرخی چراغ های عقب ماستنگ خواهد بود. در تست سرعت در مسیر دایره ای شکل، ماستنگ در حالی تا g 0.95 شتاب جانبی را تحمل می کند که این مقدار برای کامارو، g 0.91 است. تست سرعت در مسیر ∞شکل را نیز ماستنگ در حالی در 24.2 ثانیه با شتاب جانبی برابر با 0.79g به انجام می‌رساند که این مقادیر برای کامارو به ترتیب 25.1 ثانیه و 0.76g است. اینکه خودرو سنگین‌وزن‌تر و کُند‌تر این رقابت در مسیر های مستقیم، اینچنین متحول می شود، تنها به دو عامل مرتبط است: چرخ ها و ترمز ها. ماستنگ این رقابت مجهز به پکیج آپشنال 1.995 دلاری Performance است که در کنار نسبت دنده بهتر محور عقب و ارتقاء تنظیمات برخی بخش ها، شامل تایر های تابستانی و کلیپر های ترمز 4 پیستون نیز می شود. کامارو اما فاقد این پکیج است. در واقع نزدیک‌ترین گزینه به این پکیج برای کامارو چهار سیلندر، ارتقاء ترمز، آن هم تنها در محور جلو، به همراه ست تایر های عملکردمحور چهار فصل است که تیکشان برای کامارو ما خورده ؛ همین موضوع تا حد چشمگیری توان ترمزگیری و هندلینگ کامارو را تحت‌الشعاع قرار می دهد و این اختلاف، نه فقط در پیست و آزمون های عملکردی، بلکه در جاده و شرایط واقعی نیز کاملا مشهود است. مثلا در جاده های پیچ‌درپیچ کوهستانی، ماستنگ را می توان تا آنجایی که موتورش توان دارد، سریع و با اعتماد به نفس کامل راند. کامارو هم می تواند پا به پای ماستنگ بتازد اما این عمدتا به خاطر برتری آن در شتاب‌گیری است و تمام وقت، اینطور احساس می شود که تایر ها در نقطه اوج تحمل خود قرار دارند. در این شرایط، تفاوت عملکرد ترمز ها هم کاملا محسوس است. ترمز های ماستنگ درست از زمان گرفتن پدال، بسیار عالی درگیر می شوند و پدال نیز احساس محشری دارد. کامارو اما دارای پدال ترمزی با کورس بالاتر است که ابتدا نرم احساس می شود اما با فشار مردانه، به سِفتی می‌گراید. این مشخصه اگرچه برای ترافیک شهری کارآمد است اما دقیقا آن چیزی نیست که هنگام انتخاب آپشن ترمز های عملکردمحور در ذهن دارید.

دنباله تفاوت‌های ماستنگ و کامارو
این دو تفاوت های دیگری هم دارند. ماستنگ ممکن است در پیچ ها سریع‌تر باشد اما در گذر از آنها، سنگین‌تر و نرم تر از کامارو احساس می شود. فنربندی اگرچه به عنوان بخشی از پکیج Performance، ارتقاء یافته اما آن سِفتی کافی را ندارد و همین، مادامی که به رفتار خودرو کاملا مسلط نشده اید، اعتماد به نفستان را تحت‌الشعاع قرار می دهد. برعکس، کامارو تعادلی عالی دارد و بسیار چالاک احساس می شود. و اگرچه تفاوت نسبت توزیع وزن این دو، تنها 1 درصد است اما در ماستنگ، موتور در حالی روی محور جلو سوار شده که در کامارو، پشت محور جلو قرار دارد و این، باعث می‌شود دماغه سنگین‌تر احساس شود. تاثیر آن در فرمان گرفتن هم مشهود است. در این بین باید مکانیزم تعویض دنده را نیز در نظر داشت. هر دو خودرو دارای گیربکس 6 سرعته دستی هستند اما ساخته فورد دارای پیوستگی تعویض بهتری است. فاصله دنده ها کمی کوتاه‌تر و سرراست‌تر است و استفاده از قفل دنده‌عقب دستی، ستودنی است. در کامارو، احتمال برخورد اهرم تعویض به ضامن دنده عقب در هنگام معکوس کشیدن از 3 به 2 وجود دارد که هم آزار‌دهنده است و هم موجب اتلاف زمان می شود.
و اما می رسیم به بحث جزئیات کاربردی ریز.هر دو خودرو دارای صندوق بار کوچکی هستند که در ماستنگ، جادار‌تر و دارای بازشو بزرگتری است. فضای صندلی‌های عقب، در هیچ‌یک،واقع‌گرایانه و مناسب افراد بزرگسال نیست اما باز هم در ماستنگ، کمی بیشتر است. همچنین فورد دارای بیشتر از یک درگاه USB (آن در هم در موقعیتی کاربردی‌تر) است و محفظه های باری در کابین دارد که واقعا می‌توان از آنها استفاده کرد. در طرف مقابل، سیستم اطلاعات و سرگرمی Sync فورد، با تمام بهینه‌سازی های کاربردی در نسل سوم، در برابر MyLink شورولت عملکرد ضعیف‌تری دارد و بسیار جالب است که مصرف سوخت، به عنوان فاکتور اصلی خرید ماستنگ و کامارو با یک موتور 4 سیلندر، در شرایط آزمایش، تقریبا یکسان با مقادیر اعلام شده توسط سازنده است.
شاید فکر کنید کسی با این پونی‌های چهار‌سیلندر به پیست نمی رود اما ما رفتیم و خیلی هم لذت بردیم. هر دو خودرو در پیست غوغا می کنند چراکه هم از تمام توان خود به نحو احسن بهره می برند و هم از وزن کمتر و تعادل بهتری که به نسبت همزادان 8 سیلندر خود دارند،نهایت استفاده را می‌کنند. طبیعی است که کامارو در پیست هم از مشکل تایر رنج می‌برد اما این مشکل، قابل رفع است و با وجود آن نیز ماستنگ با اختلاف تنها 0.86 ثانیه پیروز رقابت در پیست "استریتس آو ویلو اسپرینگز" بود که بخش اعظم آن را مدیون قدرت ترمزگیری بالاتر و چسبندگی بیشتر به مسیر در پیچ هاست.

انتخاب آخر در یک رقابت پایاپای ...
حتی با تمام این تفاوت ها، باز هم رقابت ماستنگ و کامارو چهار سیلندر، رقابتی است پایاپای. نظر من که 51 به 49 است و به هر یک از این دو، بیشتر و بیشتر خیره شوم، قانع خواهم شد که پیروز حقیقی این رقابت است. کامارو ارائه‌کننده تجربه‌ای به مراتب لذت‌بخش‌تر از رانندگی است اما از ناحیه تایر‌ها، ضربه بزرگی می‌خورد. ماستنگ هم در کل خودرو بهتری است اما با موتور بی‌حال و اضافه‌وزنی که دارد، کم می‌آورد. حتی با وجود اینکه کامارو می تواند پا‌به‌پای فایربرد قدیمی رویاهای من، در مسیر مستقیم بتازد و اینکه هر دو این پونی های چهار سیلندر،در پیست می توانند دایره ای از رد تایر و دود دور این پونتیاک بکشند، باز هم هیچ یک حسی در حد یک خودرو رویایی برای من ندارند. شاید دلیلش این باشد که همه خودرو های رویاهای من، 8 سیلندر به بالا هستند، یا شاید هم به این خاطر باشد که امروز، خودرو های سریعی با قدرتی به مراتب بیشتر از 300 اسب‌بخار قدرت، برای طبقه متوسط دست‌یافتنی هستند. در واقع اینجا بحث اولویت‌ها مطرح است. خودرو رویاها، غیر منطقی است و این دو، آلترناتیوهایی منطقی که پرسش‌هایی کاربردی مطرح می‌کنند: دقیقا تا چه حد می خواهید سریع برانید؟ ماهانه چقدر قرار است خرج بنزین کنید؟ و اینکه در چه میزان مسافت‌هایی قرار است کیفیت سواری آن را تحمل کنید؟
پس از مدت‌ها خیره ماندن به خودرو‌ها و تبادل نظر که همگی با "اما چه می‌شد اگر ..." شروع می‌شدند، به این نتیجه رسیدیم که ماستنگ پیروز این رقابت است. ساخته فورد تقریبا از هر ‌ظر، با اختلاف، خودرو برتر است و با تمام نفرتی که از کم‌آوردن در کَل‌کَل های پشت چراغ قرمز داریم، بحثی در این نیست که ماستنگ صرف‌نظر از شتابِ مسیر های مستقیم، از همه نظر سرتر از کامارو است. یک سِت بی‌نقص تایر های تابستانی، شرایط را 180 درجه برای کامارو عوض خواهد کرد اما شورولت آن را عرضه نمی‌کند و این کامارو است که باید تقاصش را پس دهد. اگر هم راضی نشدید که تنها تایر های ناکارآمد می توانند دلیل ناکامی کامارو باشند، این را هم اضافه کنید که ماستنگ یک ترمز دستی واقعی روی کنسول میانی دارد و پیروز این رقابت لقب می‌گیرد.

برچسب ها
کرمان موتوراکستریم
مطالب مرتبط