به گزارش پایگاه خبری«عصر خودرو» به نقل از دنیای اقتصاد، غرفه فراری در نمایشگاه فرانکفورت چنان شلوغ شده بود که مسوولان نمایشگاه مجبور شدند برای ورود به سالن محدودیت ایجاد کنند، زیرا سالنی که غرفه فراری در آن قرار داشت نمیتوانست حجم بالای جمعیت را در خود جای دهد. F40 در واقع اوج شکوه فراری بود، زیرا رونمایی این خودرو در نمایشگاه، مصادف با 90 سالگی انزو فراری بزرگ شده بود. هر چند انزو فراری چند ماه بعد از تولد F40 از دنیا رفت، ولی آخرین الماس سرخ او توانست فراری را به بالاترین میزان سوددهی در دورانش برساند. F40 تنها یک فراری نبود، زیرا در تعریف پروژه این خودرو همه نهایتها وجود داشت و به همین دلیل این خودرو توانمندیهای بینظیری مثل صفر تا 100 در حدود 1/ 4 ثانیه را داشت. از این رو این خودرو بدل به نمادی برای عشق ماشینها شد و پوسترش تا سالها روی دیوار اتاق بسیاری از علاقهمندان بود.
باز هم همکاری موسسه طراحی Pininfarina و البته دستان هنرمند لئوناردو فیوراوانتی با فراری یک شاهکار را پدید آورد. شاهکاری که از نظر معیارهای طراحی در آن دوران و حتی امروزه، بسیار پیشرفته و زیباست. به خصوص از نظر آیرودینامیکی این خودرو هنوز هم یکی از بهترینها در صنعت خودرو است. بین سالهای 1987 تا 1992 دقیقا 1311 دستگاه از این خودرو در کارخانه اصلی فراری یعنی مارانلو با همکاری مهندسان بخش موتور اسپورت ساخته شد. فراری در اوایل دهه 80 با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکرد تا اینکه در سال 1984 مدل 288GTO را ساخت. خودرویی که روند حرکت فراری را تغییر داد و از این پس فراری به دنبال ساخت خودرویی بود که بتواند لذت سواری خیابان را با خشونت یک خودروی مسابقهای ادغام کند. کاری که در مدل 288 تا اندازهای میسر شد، اما اوج این اتفاق در F40 بود زیرا این خودرو در واقع یک ماشین مسابقه بود که میتوانست در خیابانها نیز تردد کند.
شاید باورتان نشود، اما در ابتدا قرار بود تنها 399 دستگاه از این خودرو تولید شود اما مشتریان فراری مگر دست از سر این کمپانی برمیداشتند؟! درخواستها آنقدر به کمپانی رسید تا بالاخره فرمان تولید صادر شد و در نهایت همانطور که اشاره شد 1311 دستگاه از این خودرو به تولید رسید. F40 سریعترین، گرانترین و قویترین خودرویی بود که تا آن دوران از سوی کمپانی فراری تولید شده بود. جالب است بدانید این خودرو در سال 1987 قیمتی معادل 400 هزار دلار داشت و اگر شما مالک این خودرو بودید میتوانستید تا حدود 700 هزار دلار خودرویتان را به شخص دیگری بفروشید. هر چند حتی الان هم این خودرو ارزان قیمت نیست، زیرا بین یک تا دو میلیون دلار ارزش دارد.
مشخصات فنی
خودروسازان ایتالیایی همیشه به این معروف بودهاند که سطح تکنولوژی خودروهایشان جلوتر از دیگران است. خب حالا تصور کنید قرار است درباره یک سوپر کار صحبت کنیم که اسمش فراری است. پس نباید برایتان عجیب باشد که این خودرو با استفاده از یک پیشرانه 8 سیلندر خورجینی و دو توربوشارژر میتواند 471 اسب بخار نیرو تولید کند. این در حالی است که این پیشرانه تنها 2900 سی سی حجم دارد. البته این پیشرانه همان پیشرانهای است که در مدل 288GTO به کارگیری شد و در F40 تنها کمی حجمش افزایش یافت. افزایش فشار توربوشارژرها نیز از دیگر تغییراتی بود که در این خودرو اعمال شد تا به این ترتیب گشتاور نسبت به گذشته 80 نیوتن متر افزایش یابد. این در حالی بود که اسبهای بخار نیز نسبت به مدل قبلی 70 قوه افزایش نشان میداد. مهندسان بخش پیشرانه فراری در این خودرو جای توربوشارژرها را تغییر دادند. بهاین ترتیب آنها توربوها را بهصورت موازی در کنار هم قرار دادند و از این رو توربوها ریتم بهتری داشتند. نکته مهم اینکه بازده بیشتر این روش باعث شد بسیاری از خودروسازان جهان رو به استفاده از این روش آوردند و حتی امروزه هم خودروهایی مثل نیسان GT-R و مک لارن از این سبک استفاده میکنند.
جعبه دنده مورد استفاده در این خودرو 5سرعته است و ضرایب آن طوری تعریف شده است که خودرو بتواند به سرعت نهایی 324 کیلومتر در ساعت دست پیدا کند، البته گشتاور پیشرانه نیز با 577 نیوتن متر آنقدر هست که بتواند این خودرو را در 4.1 ثانیه از حالت سکون به سرعت 100 کیلومتر در ساعت برساند. F40 یک رویای واقعی است. یک الهام بخش که سبک طراحی آن باعث شد فراری F50، F60 و حتی F70 یا لافراری را نیز در پی آن طراحی کند. البته برای لذت بردن از این سواری باید در هر 100 کیلومتر 18 لیتر هم بنزین بسوزانید.از خودرو فراری F40 مجموعا هزار و 311 دستگاه تولید شد که هزار و 308 دستگاه از آن فروش رفت. دو دستگاه در موزه فراری ماند و یک دستگاه از آن در داخل خانواده فراری مورد استفاده قرار گفت که هنوز خبری از فروش یا حراج آن منتشر نشده است. بخش زیادی از فراری F40ها را ثروتمندان کشورهای عربی خریداری کردند. در واقع تا قبل از بوگاتی ویرون که در سال 2005 به بازار عرضه شد، تنها فراری F40 بود که نماد ماشین بازی شیوخ عرب به حساب میآمد. خودروهای قویتر، خاصتر و حتی گرانقیمتتری در این فاصله به بازار عرضه شدند، اما هیچکدام نتوانستند جایگاه فراری F40 را به دست آورند. تردیدی نیست که آئودی R8 V10 پلاس یکی از مرگبارترین اسلحههای تمام اتوماتیک دنیا با دقتی بالاست. یک کوپه واقعا اسپورت که آدرنالین را به بالاترین میزان خود میرساند و خون را به جوش میآورد. معدود سوپراسپورتهایی در دنیا هستند که میتوانند حس هیجان را با اطمینان، پایداری را با جنون، ایمنی را با سرکشی و مدرنیته را با دنیای کلاسیک تلفیق کنند. اما راستش را بخواهید این تمام آنچه باید درباره این خودرو بدانیم نیست.
مثل هر محصولی که در دنیای اتومبیلها ساخته میشود، این هیولا هم ایرادات نابخشودنی دارد. مانند فضای اندکی که برای سرنشینان در نظر گرفته شده است. شاید ابعاد خودرو بزرگ و قابل قبول باشد ولی واقعا فضای داخلیاش تنها برای افراد قد کوتاه مناسب است. خلاصه که یک فرد معمولی نمیتواند در این خودرو احساس راحتی کند. بحث بعدی قیمتش است. یکی از رموز موفقیت خودروهایی مانند فورد موستانگ یا شورولت کامارو، زیبایی دلفریب، کارآیی چشمگیر و آپشنهای فراوانی است که شرکتهای سازندهشان آنها را با قیمت پایین یکجا جمع میکنند. این پدیده مشتری را ترغیب میکند. اما در رابطه با ویرایش پلاس این آئودی با توجه به قیمت پایهای که خودش سرسامآور است، هیچگونه ترغیب و حتی نیمنگاهی هم از سوی مشتری منعکس نمیشود. دست آخر یکی از مهمترین ایرادات حاشیهای اما بسیار اساسی آن، هزینههای گزاف نگهداری آن است. برآورد شده که یک مشتری با هزینههایی که صرف سرویسهای دورهای و مواد مصرفی این آئودی میکند، به راحتی میتواند در کمتر از 2 سال یک خودروی اسپورت دیگر بخرد!
کابین
خودروهای ایتالیایی در طراحی کابین همیشه جزو بهترینها بودهاند. کافی است نگاهی به کابین فراریها، لانچیاها و لامبورگینیها بیندازید تا ببینید که هنر چگونه به واقعیت بدل شده است، اما یادتان باشد در یک سوپر کار واقعی، حتی ممکن است سیستم صوتی و ایرکاندیشن حذف شود تا تنها چند کیلوگرم وزن خودرو کاهش یابد. از این رو درون کابین F40 هم بسیار ساده طراحی شده است. درون کابین این خودرو دنبال ماساژور و سیستم صوتی هارمن کاردون نباشید. تیم مهندسی فراری همه چیز را فدای کاهش وزن و هیجان بیشتر کرده است. بخشی از بدنه و کابین از فیبرکربن ساخته شده است. جالب آنکه برای اتصال قطعات فیبرکربنی از چسبهای مخصوصی استفاده شده است که تا آن دوران تنها در شاتل فضایی به کار رفته بود. به هر حال هر چه باشد فراری با بقیه سوپر کارها متفاوت است.
نحوه قرارگیری درون کابین به نحوی تنظیم شده که راننده حس میکند در حال آماده شدن برای حضور در یک مسابقه تمامعیار است. پشت داشبورد یک میله عرضی و سازههای کناری آن تعبیه شدهاند تا در تصادفات بتوانند جلوی ضربات را بگیرند. تنها یک گزینه برای آرامش و راحتی دارید که آن هم ایرکاندیشن است! اما سوال اینجاست مگر پشت فرمان یک فراری آتشین میتوان آرامش داشت؟ مهندسان فراری حتی کف پایی و رودری هم برای این خودرو طراحی نکردند تا خدای نکرده وزنش بالا نرود. شیشه جلو حدود 70 سانتی متر با سر راننده فاصله دارد. جالب است بدانید حتی در 50 نمونه اول فراری از پوشش طلقی مخصوص مسابقات در این خودرو استفاده کرد. تصور نکنید به راحتی سوار بر F40 میشوید و ساعتها با آن بدون خستگی رانندگی میکنید، زیرا این خودرو سیستم تعلیق خشک و سختی دارد که هر چند ممکن است دست اندازها را در مسیر منتهی به پیست احساس کنید، اما وقتی پایتان به پیست اتومبیلرانی برسد، دیگر کافی است پدال گاز را بفشارید و ریسنگ لاینهای پیچ را طی کنید، البته قبل از این باید بدانید که در این خودرو خبری از ABS+EBD، ترکشن کنترل الکترونیکی، ASR و دیگر سیستمهای الکترونیکی نیست. پس بهتر است همانقدر که در راندن این خودرو توانمند هستید، پدال گازش را بفشارید، البته این خودرو آنقدر گران قیمت و ارزشمند است که معمولا مالکین آن یا بسیار کم سوارش میشوند یا ترجیح میدهند در پیستهای اتومبیلرانی آن را برانند، هر چند معمولا حتی حملونقل این خودرو به پیست هم با خودرو بر انجام میشود.
طراحی
فراری در کنار مرسدس بنز جزو اولین کمپانیهایی در جهان هستند که از تونل باد برای طراحی خودرویشان استفاده کردند. ضمن اینکه حضور پررنگ این دو برند در مسابقات اتومبیلرانی مختلف باعث شده از نظر طراحی آیرودینامیک جزو بهترینها در جهان باشند. فراری نیز بهعنوان پرافتخارترین کمپانی جهان در موتور اسپورت همیشه در بخش طراحی سوپر کارها توانسته نوآوریهایی آیرودینامیکی فراوانی داشته باشد. یکی از این نوآوریها پیکره F40 است. زیرا بخشهای مختلفی از پیکره این خودرو با استفاده از تجربیات حضور در مسابقات شکل گرفته است. یکی از این قسمتها اسپویلر یا باله عقب آن است. این اسپویلر بهصورت همپارچه با درب محفظه موتور در عقب طراحی شده است و ارتفاع بلند آن ذهن را به یاد اسپویلر خودروهای فرمول وان میاندازد. در زیر این خودرو هم سعی شده همه چیز مثل خودروهای مسابقات طراحی شود و به همین دلیل کف خودرو بهصورت یک سطح صاف درآمد و حتی در بخش سیستم تعلیق نیز حرکت باد و شکست آن کاملا لحاظ شد تا هوای بیشتری به دیسکهای ترمز برسد و آنها زودتر خنک شوند. دماغه خودرو با شیبی تند رو به جلو گسترش یافته بود و در لبهها همچون یک گَوه شکل گرفته بود تا باد کمترین شکست را داشته باشد. حتی در ساخت و نصب قطعات بدنه بیشترین تلاشها صورت گرفت تا کمترین فاصله ممکن بین قطعات وجود داشته باشد و به این ترتیب آیرودینامیک این خودرو ارتفاع یافت. اگر از کنار به این خودرو نگاه کنید، سطح بدنه را آنقدر پایین میبینید که ناخودآگاه به یاد فورد GT40 میافتید که یکی از کوتاهترین خودروها است. استفاده از مواد ترکیبی بسیار سبک مثل کولار و کربن در ساخت بدنه، شاسی و دیگر بخشها باعث شد خودرویی با طول 4358 متر و عرض 1970 میلی متر و پیشرانه 8 سیلندر تنها 1100 کیلوگرم وزن داشته باشد. هر چند در آن روزگار F40 رقیبانی مثل جاگوار XJ220، لامبورگینی کونتاش و بوگاتی EB110 و پورشه 959 داشت، اما کارشناسان معتقدند فراری در میان آنها یک تافته جدا بافته بود.