به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» ، در ادامه این یادداشت به قلم حمید مقیمی می خوانیم: دفاتر پلیس +10 و پیشخوان دولت از یک طرف و اینترنتی شدن ثبت نام آزمون های دانشگاه از جمله آزمون سراسری از سوی دیگر مثال هایی از صرفه جویی در حجم وسیعی از زمان و هزینه هستند که هم برای خدمات دهنده و هم برای خدمات گیرنده مفید هستند.
این ها نمونه هایی از زیرساختی به اسم دولت الکترونیک هستند که هنوز بخش هایی از آن در کشور ما جایگاه خود را نیافته یا به باور مجریان مربوطه نرسیده است. برای آشنایی بیشتر مثال هایی از این خدمات در غرب (نمونه کانادا) ارائه می شود تا ببنیم چرا برخی مفاهیم پایه در کشور ما همچنان مورد عنایت واقع نشده است.
اول خدمات بانکی: گشایش حساب بانکی با ملاحظه مدارک هویتی (دو مدرک) انجام شده و با ارائه همان ها فرد صاحب یک حساب پس انداز و یک حساب اعتباری می شود. کارت حساب پس انداز بلافاصله در اختیار مشتری قرار گرفته و کارت اعتباری چند روز بعد توسط شرکت مربوطه (عمدتا ویزا و مسترکارت) با پست ارسال می شود.
از اینجا به بعد خدمات حضوری در بانک اعم از برداشت یا گذاشتن پول به حساب (نقدی، چک و...) نیازی به ارائه مدارک شناسایی ندارد و مشتری با ارائه کارت و وارد کردن رمز چهار رقمی (پین) می تواند به حساب خود دسترسی داشته باشد. این در حالیست که در کشور ما در هر بار مراجعه و به ویژه برای برداشت پول آن هم به هر میزان دست کم کارت ملی طلب می شود. در نمونه ای که برای نگارنده پیش آمد و کارت ملی برای کار حقوقی شهرستان بود، تحویلدار بانک حاضر به پذیرش شناسنامه و گذرنامه که به نظر می رسد از نظر امنیتی جایگاه بسیار بالاتری از کارت ملی داشته باشد نشد!
یا زمان گشایش حساب و بستن حساب مشخصات کارت ملی با ثبت احوال تطابق داده می شود ولی در مواقع عادی در صورت همراه نداشتن کارت ملی، بانک حاضر نیست تصویر فرد را از بانک اطلاعاتی ثبت احوال استخراج کند. در کل گویی بانک خود را موظف می داند که به ازای احتمال سرقت کارت بانکی و شماره رمز با هم (در حالی که شماره رمز محرمانه است)، تمام مشتریان بانکی که بخش عظیمی از مردم را شامل می شود مجبور کند که همواره کارت ملی خود را به همراه داشته باشند. جالب اینجاست که بارها برای اینجانب پیش آمده یا شاهد بوده ام که وقتی خود پرداز بانک به علتی مشکل داشته، تحویلدار بانک حاضر به پرداخت وجه با کشیدن کارت بدون نشان دادن کارت ملی نشده! گویی سارقان محترم به جای آن که به خودپرداز دیگری مراجعه کنند ترجیح می دهند از شعبه وجه دریافت نمایند.
امکانی در کارت های اعتباری هست که بدون نیاز به کشیدن کارت و وارد کردن رمز در فروشگاه ها تا میزان صد دلار را می توان صرفا با نزدیک کردن کارت به دستگاه پوز پرداخت کرد. این وظیفه مشتری است که اگر کارت وی مفقود شد موضوع را به شرکت ارائه دهنده کارت اطلاع و خواستار مسدود شدن آن شود، نه آن که سیستم بانکی خود را محدود به معدود مشتریان احتمالی کند که ممکن است کارتشان را گم کنند، رمز خود را به دیگری دهند و از طرف دیگر حوصله مسدود کردن کارتشان را هم نداشته باشند!
در بخش دسترسی اینترنتی قضیه از این هم جالب تر می شود. در درگاه اینترنتی بانک خدمات فراوانی از محاسبه و درخواست وام گرفته تا انتقال وجه، درخواست کارت اعتباری جدید، درخواست دسته چک، ملاحظه ریز تمام مخارج و ... قابل انجام است، ورود به این درگاه با این خدمات وسیع هم با همان شناسه و کلمه عبور انجام میشود اما بسیاری اتفاق می افتد که افراد به علت مراجعه کم، استفاده از گذرواژه های مختلف برای نیازهای گوناگون اینترنتی، چند بار ورود اشتباه کلمه عبور و ... نتوانند وارد صفحه بانکی شوند، آنچه در تمام خدمات دهندگان مشهور اینترنتی در سراسر دنیا و حتی شرکت هایی مثل اپل که خود را از دارای امن ترین سرویس برای حفظ حریم خصوصی کاربران می داند، معمول است، این که در هنگام ثبت اولیه چند سوال خصوصی (بین 3 تا 5 سوال) پرسیده می شود، از قبل نام اولین مدرسه، بهترین فیلمی که دیدید و ... که پاسخ آنها را هم هر کس می تواند هر چیزی بدهد مثلا اولین مدرسه را به جای بیهقی، بنویسد بیهقیان (یعنی به همه جواب ها چیز مشخصی اضافه کند). سیستم با دریافت همین جوابها مجددا به شخص اجازه دسترسی به اطلاعات را می دهد. البته برخی خدمات دهندگان امکان استفاده از شماره تلفن همراه را هم فراهم کرده اند. با این وجود اگر باز هم کسی مشکل داشت، در سیستم بانکی، شخص با شماره تلفن مشخص شده تماس گرفته و با پاسخ به چند سوال شخصی می تواند کلمه عبور جدید را دریافت کند.
همین را با داخل کشور مقایسه کنید، اصولا استفاده از این روش شناخته و استاندارد شده ظاهرا هیچ جایی در قاموس سیستم بانکی ما ندارد! بنده چندی پیش به علت ورود اشتباه رمز هنگام انتقال وجه کارت به کارت از سایت یکی از بانک های معروف داخلی، دسترسی انتقال پول به این شکل را از دست دادم (در حالی که امکان ورود به خود سایت را همچنان داشتم)، با امور مشتریان بانک تماس گرفتم، گفتند که به خودپرداز مراجعه کنید! گفتم که بنده در فاصله ده هزار کیلومتری چگونه باید یک خودپرداز پیدا کنم! ولی راه دیگری پیش بینی نشده بود. یا در ارائه خدمات انتقال وجه، برخی بانک های داخلی استفاده از دستگاه رمز ساز سخت افزاری را به ویژه برای خارج از کشور الزامی کرده اند این در حالی است که چند بانک دیگر چنین الزامی ندارند!
مشخص نیست اگر بدون دستگاه توکن (رمز ساز) احتمال سرقت و خرابکاری هست چرا این اتفاق فقط در برخی بانک ها رخ می دهد و اگر نیست چرا باید دشواری در راه استفاده از خدمات الکترونیک ایجاد کرد به ویژه آن که این دستگاه ها هم ممکن است در اثر سه بار ورود رمز اشتباه توسط یک کودک، یا گم شده یا خرابی عملا دسترسی یک فرد به حساب های بانکی خود از خارج را ناممکن کنند.
اینجاست که ملاحظه می شود، گویی در سیستم ما فضای مجازی پر از ترس و ابهام جلوه کرده و هنوز برخی باور ندارند که فضای مجازی امنیت خاص خود را طلب می کند چیزی که در کشورهای دیگر امتحان خود را پس داده است.
نمونه دیگر را می توان در نقل و انتقال خودرو دید، در کانادا فروشنده بعد از دریافت وجه، برگه مالکیت خودرو را امضا به دست خریدار می دهد و پلاک خود را برمی دارد. خریدار که طی روزهای قبل و به صورت تلفنی (با دادن شماره شاسی و مدل و سایر مشخصات) بیمه نامه را خریداری و کپی آن را با ایمیل دریافت کرده، وارد دفتری مانند پیشخوان دولت می شود. در آنجا طی کمتر از ده دقیقه با پرداخت مالیات و ارائه گواهینامه، بیمه نامه و برگه مالکیت، برگه جدید به همراه پلاک و برچسب آن را گرفته و کار تمام می شود، البته این که کسی با گواهینامه ثبت شده در سیستم حاوی نشانی و مشخصات، برگه بیمه خریداری شده بخواهد یک ماشین سرقتی را (که مشخصات آن هم باید در سیستم باشد) رسما به اسم خود کند قابل تصور نیست.
اما در ایران خریدار و فروشنده الزاما باید با هم (یا دادن سند محضری به یک طرف) در محل تعویض پلاک که زمینی بزرگ برای ورود آن همه خودرو و صف شدن را طلب می کند، حاضر شوند، پس از این مرحله که تمام مدارک شناسایی شامل شناسنامه و کارت ملی و مدرکی مبنی بر محل سکونت علاوه بر مدارک ماشین می شود مرحله تعویض پلاک را طی کنند، پس از آن مرحله پر هزینه دیگری به نام به نام کردن سند وجود دارد که باز همین داستان تکرار شده و برگی حاوی مهربرجسته و کلی نوشته دست خریدار می دهند که مطمئن شود خودرو از آن اوست. اینها یعنی این که ما هنوز تصور می کنیم سند یعنی کاغذ مهردار! سند هنوز داشتن شناسنامه و کارت ملی! شاید زمانی هم فکر می کردیم پول یعنی فلزی و کاغذی در حالی که الان عمده پول به صورت عدد و رقم از حسابی به حساب دیگر می رود، کسی گونی اسکناس با خود حمل نمی کند.
در دولت الکترونیک هم باید باور دستگاه های اجرایی و خدمات رسان به جایی برسد که ورود به نسل بعدی ارتباطات به معنی بهره وری بیشتر و امنیت بالاتراست. اگر نقصی هست باید نقص را برطرف کرد نه این که کل سیستم را با تاخیر و ناتوانی مواجه نمود.