خاطرات خیامی، موسس ایران ناسیونال؛ قسمت سی و شش؛
کار تولید سیلندر و سرسیلندر را تازه شروع کرده بودیم که انقلاب شد
عصر خودرو- این کارگران ابتدا از میان قالیبافها و شاگرد کفاشهای تبریز انتخاب میشدند قدرت کارآموزی و استعداد آنها مهندسان آلمانی را به تعجب و تمجید واداشته بود، زیرا همین افراد پس از سه هفته آموزش درس تئوری و دو هفته کارآموزی به کارگران فنی تبدیل میشدند و سختترین کارهای فنی ساخت موتور را راحت انجام میدادند. کار تولید سیلندر و سرسیلندر را تازه شروع کرده بودیم که انقلاب شد.
پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۹:۰۰
به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از انتخاب، کتاب «پیکان سرنوشت ما» با گردآوری و نگارش مهدی خیامی توسط نشر نی در سال 97 منتشر شده است. این کتاب، خاطرات احمد خیامی، موسس ایران ناسیونال (ایران خودرو)، فروشگاههای کوروش و بانک صنعت و معدن است.
شرکت سهامی موتورهای دیزل ایران
کار این کارخانه از ساخت تمام چرخ دندههای موتور و پمپ آب و روغن و استارت شروع شد و کم کم رسید به ساخت چرخ دنده میل لنگ و میل بادامک چکشی روی سوپاپ دیسک است و ما آن شاتون موتور که بسیار حساس بود اگزوز موتور و دسته موتور به این ترتیب ایران ناسیونال و شرکت خاور موتورهای مورد نیاز خود را به ریال از شرکت سهامی تولید موتورهای دیزل ایران میخریدند، کارگران این کارخانه باید کارهای بسیار دقیق انجام میدادند.
این کارگران ابتدا از میان قالیبافها و شاگرد کفاشهای تبریز انتخاب میشدند قدرت کارآموزی و استعداد آنها مهندسان آلمانی را به تعجب و تمجید واداشته بود زیرا همین افراد پس از سه هفته آموزش درس تئوری و دو هفته کارآموزی به کارگران فنی تبدیل میشدند و سختترین کارهای فنی ساخت موتور را راحت انجام میدادند. کار تولید سیلندر و سرسیلندر را تازه شروع کرده بودیم که انقلاب شد.
این کارخانه موتورهای دیزلی را به ترکیه و یونان به میزانی که کارخانجات اتوبوس و مینی بوسسازی آنها لازم داشت صادر میکرد تعداد زیادی از آن کارگران هم پس از انقلاب به کارخانههای آلمان جذب شدند و با خانواده خود به آنجا مهاجرت کردند تعداد قابل ملاحظهای از این افراد هم اکنون در کارخانجات انترتورک نایم مرسدس بنز در دایره برنامهریزی و کارهای حساس دیگر مشغول به کارند و چند نفر از آنها را به نام میشناسم.
موتورهای ساخت شرکت سهامی موتورهای دیزل ایران در اوایل سال 1348 به بازار آمدند تقریباً کلیه کارهای گراش قطعات موتور در این کارخانه انجام میشد قطعات به صورت خام از کارخانهای در آلمان که نیازهای کارخانجات مرسدس بنز را تهیه میکرد برای ما به ایران فرستاده میشد. کم کم قطعاتی از موتور که با ریختهگری چدنی آماده میشدند به کارخانههای داخلی ایران سفارش داده شدند لوله اگزوز راحل به موتور و بعضی از سال 1351 که اقدام به تأسیس کارخانه فولادسازی شده بود کلیه نقشهها و محاسبات قطعاتی از موتور را تهیه و برای این کارخانه ارسال میکردند میل لنگ دنده، سوپاپ سوپاپها و شاتونها به طور هام در این کارخانه ساخته میشد و نیز سیلندر و سرسیلندر آن نیز در همین کارخانه باید ریخته میشد واشرها و قطعاتی مثل آنها در کارخانههای داخلی ساخته میشد و نیز کار ساخت سیم پیچ استارت و دینام نیز کم کم در از پیچ و مهرههای آن در ایران تهیه میشد.
پیستونها و بوشهای موتور در سال 1357 در کارخانه لیله که تازه در ایران تأسیس شده بود آماده میشد؛ این شرکت لوازم این موتورها و نیز موتورهای پیکان را تأمین میکرد. پوسته بمب گازوئیل و سایر قطعات آن نیز باید در فولادسازی کارخانه ماشینسازی تبریز ساخته میشد.
سفر به مکه و زیارت کعبه
از نخستین روزهایی که در تهران شروع به کار کردیم همه ساله مجالسی در سوگواری خامس آل عبا در ماه محرم برقرار میکردیم و چندین شب در ماه مبارک رمضان افطاری میدادیم. این کار در کارخانجات ایران ناسیونال هم همچنان ادامه داشت. محمود در سال 1348 کاروانی از سرکارگران و کارگران متخصص کارخانه برای انجام مراسم حج و زیارت آستان مقدس پیامبر اسلام(ص) به راه افتاد به این ترتیب به اتفاق برادرم و حدود سی نفر از سرکارگران مشرف شدیم. به راستی سفری مملو از صفا و روحانیت بود فکر میکنم کمتر مسلمانی است که در مراسم حج شرکت کند و تحت تأثیر عظمت خانه خدا و حرم پیامبر قرار نگیرد این حالت روحانی و لذت شخصی بدون واسطه در درگاه آفریدگار متعال به دست میآید زائر میتاند و زاری میکند و در عین گریستن بر فراز آسمانها سیر و از خوشتانی همگام با ملائکه مقرب پرواز میکند افسوس که آن همه ایمان و اتکا به ائمه اطهار را به کلی از دست دادهایم، خوشا به حال آنها که هنوز پایبند اعتقادات مذهبی هستند خدا را شکر میکنم که با تمام وجود ایمان کاملی به آفریدگار دارم و خود را متکی به او میدانم همراه بودن با برادرم کسی که با تمام وجود دوستش داشتم لذت این زیارت را دو چندان کرده بود دیگر اکثریت مردم ایران برادران خیامی را میشناختند و صمیمیت و علاقه میهنی ما دو برادر را میستودند.