به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو»، در این مطلب سعی خواهیم کرد تا با بررسی موشکافانه مصادیق واقعی و تجربیات عینی برخی مالکان خودروهای کلاسیک، ببینیم که دقیقا چه بر سر بازار قطعات یدکی خودروهای قدیمی آمده و در آینده چه چیزی در انتظار این بازار پرتلاطم و مواج است.
این درد مشترک
اگر با کلاسیکبازهایی که برای خودرو خود دل میسوزانند صحبت کنید، قطعا متوجه خواهید شد که یکی از مهمترین دغدغههای این عزیزان، تامین قطعات اصلی و باکیفیت برای خودرو محبوبشان است. شاید تا چند سال قبل بیشترین گلایهها و شکایتهای این دوستان مرتبط با وجود حجمی بالا از قطعات متفرقه و غیراصلی در بازار قطعات یدکی و کلاهبرداریهای مرتبط با این قطعات بود.
اما امروزه بحث قطعات یدکی به طور کلی به بزرگترین مشکل این جامعه بدل شده است. عدهای از قیمت بالا و غیرمنطقی قطعات مینالند و بسیاری نیز از نحوه برخورد و کلاهبرداریهایی که ناشی از سوءاستفاده برخی فروشندگان است، شاکی هستند. علاوه بر این، جماعت زیادی از این عزیزان نیز نسبت به یافت نشدن برخی قطعات که تا سالها قبل به فراوانی یافت میشدند شکایت دارند. همه این موارد سبب شده تا برای بسیاری یافتن قطعات مورد نیاز با قیمت مناسب و در اسرع وقت به رویایی دستنیافتنی بدل شود.
آنهایی که سالهای قبل را به یاد دارند، بیش از سایرین نسبت به این وضعیت نامیمون اعتراض دارند و همواره از سالهای دهه 70 و اوایل دهه 80 شمسی به نیکی یاد میکنند! اما دقیقا چه بر سر بازار قطعات یدکی ایران آمده است؟ دقیقا چه شد که دیگر افرادی که برای خرید قطعات یدکی به مراکز موجود همانند خیابانهای شوش و پامنار و امیرکبیر و ملت و سعدی جنوبی سر میزنند، با دست پر و رضایت کامل نزد خودرو خود بازنمیگردند؟
قطعات یدکی کجا رفتهاند؟
از سالهای آخر دهه 70 شمسی رفتهرفته طرح جایگزینی خودروهای فرسوده آغاز شد. در ابتدا این طرح به صورت غیر جدی و کجدار و مریز پیش میرفت و چندان اثربخش نبود، اما با رسیدن به سالهای میانی دهه 80 دیگر رفته رفته همه خودروهای فرسوده (و بعضا غیرفرسوده ارزشمند!) از رده خارج شدند و جای خود را به محصولات وطنی همچون پراید و پژو RD دادند. همین امر سبب شد تا علاوه بر حجم اندک قطعات نویی که در بازار قطعهفروشان موجود بود، حجم قابل توجهی از قطعات استوک و کارکرده دست دوم نیز روانه بازار شود. این بدین معناست که اصولا در مورد بسیاری از خودروهای قدیمی که در تیراژی قابل قبول به ایران وارد شدهاند، نباید مشکل چندانی در مورد قطعات یدکی (حداقل در مورد قطعات نو) مطرح باشد.
اما از اواخر دهه 80 شمسی و در چند سال اخیر به یک باره وضعیت قطعات یدکی بسیار بغرنج شد. حتی برخی خودروهای نهچندان خاص همانند بنزهای معماری (اتاق W114) و بامو سری 5 (معروف به 518 اتاق E12) نیز با چنین مشکلی مواجه شدند و رفته رفته بسیاری از مالکان نسبت به وضعیت پیش آمده به ستوه آمدند. اما آیا این نایابی قطعات فقط از مصرفشدن و نابودشدن این قطعات ناشی شده است؟ پاسخ به این سوال منفی است. برای یافتن این سوال کافی است تا به وضعیت خرید قطعه و انبارکردن آن در سالهای اخیر بپردازیم. با کمیاب شدن برخی قطعات در سالهای اخیر و کاهش حجم قطعات نو در بازار، بسیاری به خرید و انبار کردن قطعات مبادرت ورزیدند و عدهای از مالکان که حجمی از قطعات نو را از قبل در اختیار داشتند، به قولی قطعات یدکی خود را دودستی نگه داشتند و از فروش و یا عرضه آن در میان سایر مالکان خودداری کردند.
خصوصا با پدیدآمدن گروههای شبهمافیایی در بازار خودروهای قدیمی و کلاسیک و بالا رفتن قیمت این خودروها، رفته رفته بازار قطعه نیز به این سمت کشیده شد. بنابراین بخش اعظم نایابی قطعات نهتنها مربوط به مصرف این قطعات در سالهای اخیر نیست، بلکه ناشی از احتکار و خودداری فروشندگان از عرضه آنها به مشتریان است. در بهترین حالت فروشندگان قطعه از فروختن قطعات نو و مناسب به هر مشتری ناشناسی خودداری کرده، فقط این قطعات را در اختیار آشنایان و دوستان خود قرار میدهند. البته این عمل از بسیاری جهات قابل مذمت نیست؛ چراکه در سالهای اخیر بسیار رخ داده است که فردی قطعاتی که نیاز نداشته را از قطعهفروشان خریداری، انبار کرده و بعدها با قیمتهایی گزافتر فروخته است؛ امری که به بیاعتمادی قطعهفروشان و گرانی آن انجامیده است.
برخورد بد فروشندگان
تعداد قطعهفروشانی که به فروش قطعات نو و کارکرده خودروهای قدیمی مشغولند در سالهای اخیر افت قابل توجهی داشته و به قولی در این زمینه دست کم شده است. همین کم شدن فروشندگان که ناشی از کهولت سن و بعضا فوت برخی از این عزیزان و تغییر شغل آنها سبب شده تا علاوه بر حذف رقبا، بسیاری جدیدا پا به این عرصه بگذارند.
همه ما میدانیم که با کمترشدن رقبا در هر عرصهای، دست عده باقیمانده در حرفه برای قدرتنمایی و تصمیمگیری کلان بازتر میشود؛ امری که به وضوح در سالهای اخیر برای بازار قطعات یدکی خودروهای کلاسیک افتاده است. اما در این میان از بین رفتن اخلاق حرفهای و برخورد مناسب با ارباب رجوع و مشتری یکی از مهمترین تبعات این پدیده است.
به قولی برخی فروشندگان قطعات در سالهای اخیر به کلی فراموش کردهاند که هدف نهایی آنها فروش قطعات یدکی و کسب درآمد از این طریق است.
طلبکاربودن، برخورد سرد و بعضا کجخلقی و مواردی از این دست در سالهای اخیر به تعدد از سوی دارندگان خودروهای قدیمی نقل شدهاند. برای مثال، در موردی خاص یکی از دارندگان بامو 320 (نسل E21) که برای خرید کلید چراغ داشبورد به قطعهفروشی در تهران مراجعه کرده بود، پس از سوال از علت قیمت بالا و غیرمنطقی این قطعه (30 هزار تومان) با این پاسخ مواجه شده بود که «اگر نمیخواهید میتوانید یک چراغ قوه داخل داشبورد خود قرار دهید و هر وقت هوا تاریک بود، با نور انداختن به داخل داشبورد آن را روشن کنید!» مواردی از این دست آنقدر زیادند که برای بررسی همه آنها شاید یک مطلب جداگانه لازم باشد! خلاصه کلام این است که همراه با قیمت عادلانه و تعداد کافی قطعات، اخلاق مداری یا اخلاق کاری نیز از بازار قطعات یدکی رخت بربسته است.
قیمتگذاری به سبک سر گردنه
اگر به بازار خودهای کلاسیک در سالهای اخیر دقت کنید، بزرگترین تحول را بالا رفتن نجومی قیمت خودروها خواهید یافت؛ امری که چندین عامل مهم از جمله بالا گرفتن تب خودروهای قدیمی، رواج مدگرایی در شبکههای اجتماعی، نایاب شدن این خودروها و برداشت کردن قیمتها از منابع غیر اصولی خارجی همانند ebay و از همه مهمتر بالا رفتن قیمت کلی خودرو مسبب آن است. اما مسئله بالا رفتن قیمت خودروها امر سادهای نیست و بررسی و مطرحکردن آن به طور دقیق نیازمند یک مطلب کامل است. اما بالا رفتن قیمت خودرو خود بر قطعات یدکی نیز تاثیر شگرفی داشته است. یکی از عوامل اصلی این قیمتگذاری نایاب شدن برخی قطعات است. همانطور که در ابتدای مطلب به علل نایابی قطعات پرداختیم، همین نایابی دستاویزی شده برای افزایش نجومی برخی قیمتها؛ امری که حتی به بازار قطعات غیراصل و متفرقه و حتی ایرانی نیز سرایت کرده است و سبب شده تا دست بسیاری برای خرید قطعات کوتاه باشد.
یکی از دلایل اصلی این قیمتگذاری، نبود مرجعی واقعی و مناسب و عدم نظارت بر این قیمتهاست. این قیمتگذاری غیرمنطقی و سلیقهای به این صورت انجام میگیرد که بسیاری از قطعهفروشان معمولا در مواردی که قطعه در ایران نایاب نیست، دست به دامان قیمتهای سایتها و مراجع خارجی میشوند و در مواردی که قطعه خاصی در ایران نایاب است، قیمتگذاری را به صورت دل به خواه و کاملا شخصی انجام میدهند. همین امر و عدم نظارت به افزایش باورنکردنی قیمت قطعات انجامیده است. علاوه بر این بالا رفتن قیمت خودرو سبب شده تا اوراقکردن خودروها نیز پروسهای گرانتر شده، دست یافتن به قطعات دست دوم نیز گرانتر از قبل شود. همه این موارد به اینجا ختم شده است که در بسیاری موارد خرید یک خودرو به طور کامل، قیمتی در حدود یکسوم قیمت خرید چندین قطعه اصلی خودرو داشته باشد؛ امری که در برخی نقاط جهان نیز مرسوم است و متاسفانه بهتدریج به بدتر شدن بازار قطعات در ایران انجامیده است. اما یکی دیگر از دلایل این قیمتگذاری غیرمنطقی و سلیقهای، نبود آگاهی کافی بسیاری از مالکان (خصوصا تازهمالکانی که از نظر مالی وضعیت مناسبی دارند) از قیمتهای واقعی و منطقی است. تا جایی که بسیار توصیه میشود هنگام مراجعه به بازار قطعات دست دومی چون شوش از شیکپوشی بپرهیزید چراکه قیمت قطعات درخواستی را بر اساس ظاهر شما اعلام میکنند.
همین امر سبب شده تا اگرقطعهفروشی نیز به صورت منصفانه قیمتگذاری را انجام دهد، هنگامی که مشاهده میکند قطعهفروشان دیگر قطعاتی یکسان را با قیمتهایی گزافتر به راحتی میفروشند و یا برخی قطعات را از وی با قیمتی پایین خریداری کرده، با قیمتی بهمراتب بالاتر میفروشند، قیمتهای خود را همگام با دیگران افزایش دهند. همه این موارد دست در دست هم نهاده، سبب شده تا برای خرید یک جفت چراغ جلو اصل مرسدس بنز W108 ( کلاس S دهه 60 میلادی) ارقامی در محدوده 4 میلیون تومان و برای یک دست چراغ عقب تخت مرسدس بنز W114 (معماری) ارقامی در حد 2 میلیون تومان شنیده شود که با وجود آنکه در ابتدا برای بسیاری مضحک بود، رفته رفته به قیمت مرجع بدل شود! با این حال بسیار پیش آمده است که فردی قطعاتی را با قیمتی که در بازار و فضای مجازی به عنوان عرف مطرح شده خریداری کرده، بعدها با این واقعیت که قیمتهای مذکور کاذب و حبابی بوده مواجه شود؛ امری که نهتنها به ضرر فرد مذکور، که به ضرر بازار قطعه نیز هست؛ چرا که به بالا رفتن تدریجی قیمتها میانجامد.
چاره کار؟
حال که برخی از مهمترین علل بالارفتن قیمت قطعات و آشوبی که در بازار قطعات پدید آمده را بررسی کردیم، مهمترین سوالی که پیش میآید این است که آیا راهحلی برای این آشفتهبازار و نابسامانی وجود دارد؟ پاسخ به این سوال بسیار دشوار و متاسفانه احتمالا منفی است. با آنکه در بسیاری از موارد در کشورمان با قیمتگذاری سلیقهای و غیرمنصفانه مواجه هستیم، اما معمولا به دلیل وجود نظارت مقطعی توسط ارگانهای مربوطه، قیمتها افسارگسیخته بالا نمیروند و معمولا روند افزایش قیمتها قابل پیشبینی است. این در حالی است که روند افزایش قیمت قطعات نهتنها منطقی و قابل پیشبینی نیست، بلکه بعضا هیچ دلیل خاصی نیز ندارد. برای مثال، در اواخر دهه 80 شمسی و با برهم خوردن نرخ برابری ارز و بالا رفتن قیمت ارزهای خارجی، قیمت قطعات خودروهای کلاسیک نیز به یک باره و همگام با سایر اقلام افزایش یافت؛ اما پس از ثبات نسبی در بازار نیز افزایش قیمت قطعات همان روند صعودی عجیب دوران افزایش نرخ ارز را در پیش گرفت و تا به امروز نیز با روندی بسیار تندتر از سالهای پیش از افزایش نرخ ارز در حال افزایش است. شاید پدید آمدن یک نهاد نظارتی مناسب و منصف برای بررسی این آشفتهبازار، اصلیترین و دشوارترین راهکار برای مقابله با این مشکل باشد. اما کاری که امروز از دست مالکان و علاقهمندان برمیآید، این است که با قیمتهای منصفانه و منطقی قطعات آشنا شوند و برای یافتن قطعات با قیمتهای مناسب جستوجو کنند و به قیمتهای اکثرا سلیقهای و نادرست برخی قطعهفروشان در فضای مجازی اقتدا نکنند؛ امری که با اندکی جست وجو و پرسش از افراد قابل اعتماد و درستکار این عرصه و افراد با تجربه و شناخت درست از قطعات اصلی و تمیز دادن این قطعات از نمونههای متفرقه محقق میشود. شاید بتوان گفت مطرحکردن تمامی موارد و راهحلها از عهده نویسنده مطلب خارج است!