به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از انتخاب، کتاب «پیکان سرنوشت ما» با گردآوری و نگارش مهدی خیامی توسط نشر نی در سال 97 منتشر شده است. این کتاب، خاطرات احمد خیامی، موسس ایران ناسیونال (ایران خودرو)، فروشگاههای کوروش و بانک صنعت و معدن است.
شاه از پیشرفت در کار ساختمان و مرغوبیت تولیدات ایران ناسیونال اظهار رضایت کرد و ضمناً گفت کلیه سران کشورها که از کارخانههای ایران ناسیونال بازدید میکنند. همه به من تبریک میگویند و واقعاً شما در کارتان خوب پیشرفت کرده اید حیف که ما نمیتوانیم در ایران اتومبیل سواری بسازیم و باید جدیت کنیم چند کارخانه مونتاژ اتومبیل سواری تأسیس شود.
عرض کردم چه کسی گفته نمیتوانیم در ایران سواری بسازیم. محمدرضاشاه گفت با مدیر عامل جنرال موتورز و رئیس هیئت مدیرۀ مرسدس بنز نیز صحبت کردم آنها گفتند ساخت هیچ قطعهای از سواری به سود ایران نیست و فقط میتوانید مونتاژ کنید.
گفتم آنها خلاف به عرض رسانده اند؛ بنده قول میدهم از امروز تا دو سال دیگر تولید اتومبیل سواری مناسب اقتصاد و راههای ایران را با دست کم 35 تا 40 درصد قطعات ساخت داخل شروع کنم و بین ده تا دوازده سال به نود درصد تولید داخلی برسیم و اگر کارخانه فورجینگ تا آن موقع در ایران تأسیس شود و کارخانه ذوب آهن اصفهان بتواند ورق آهن مخصوص پرس تولید کند به صد درصد تولید خواهیم رسید، همان طور که اکنون شروع کردهایم به ساختن تمام شاسی اتوبوسها و بنز را راضی کرده ام سال آینده ساخت موتور اتوبوس و مینی بوس را با شراکت ما آغاز کند.
شاه گفت میترسم آنچه را ساخته اید بر سر این کار بگذارید و ما راضی نیستیم شما سر این کار ضرر کنید. گفتم ما تمام مطالعات این کار را انجام داده ایم و تمام سود بازرگانی و حقوق گمرکی قطعاتی را که وارد میکنیم صد درصد خواهیم پرداخت و به جز اجازه بوده خلاف ساخت هیچ انتظاری از دولت نداریم سپس گفتم تاکنون کدام عرضم است.
ایشان سری تکان دادند و از غرفه ما گذشتند. دانشور گفت پیشنهادت بسیار عالی بود، ولی اگر بفرمایند انجام بده چه کار میکنی؟ گفتم فکرش را کرده ام، اما فعلاً که چیزی نفرمودهاند.
این را هم بگویم که در آن نمایشگاه شیخ نشینهای خلیج فارس چندین اتوبوس فوق العاده و لوکس که مجهز به شیشههای تار باشند تا کسی از خارج نتواند داخل را ببیند و از داخل بشود بیرون را دید سفارش دادند معلوم شد این اتوبوسها را برای حرمسراهای خود میخواهند آن سفارشها را به مدیر سفارش آقای صنیعی، واگذار کردم و خودم با اولین هواپیما برای انجام کارها به تهران بازگشتم.