به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» به نقل از صمت، آنها ناخودآگاه این اسم را خوب تلفظ میکردند و برخی از آنها وقتی متوجه شدند نام یک دختر است، هنگامی که صاحب فرزند دختر شدند، نام او را «مرسده» گذاشتند که یکی از آنها اکنون میانسال شده و به نام دکتر مرسده نادری، مدیرعامل یک شرکت واردکننده و لوازم پزشکی در ایران است و یکی از کارآفرینان خوب کشورمان نیز به شمار میآید. از آن روزگار بود که نام «مرسده» در ایران باب شد.
برخی بر این باورند که «مرسدس» نام دختر واقعی «کارل بنز» است، اما در سایت آلمانی زبان کمپانی بنز قید شده است که شایعه است و نام اسپانیایی است که معنای آن «زیبایی توأم با وقار» است و شاید کارل بنز به دنبال همین معنا گشته است که نام «مرسدس» را روی نخستین تولیدات کارخانه بنز خود گذاشته است.
«مرسدس» نام دختر تاجری اتریشی به نام «امیل جلینگ» است که به اتومبیل علاقه فراوانی داشت و در سال 1899میلادی در مسابقات اتومبیلرانی شرکت کرد. او درواقع نام سومین دختر خود را برای حضور در این مسابقات روی خود گذاشته بود، آن هم زمانی که «مرسدس جلینگ» در آن زمان فقط 10 سال داشت. «کارل بنز» وقتی شنید مردی پولدار و علاقهمند به اتومبیل برنده مسابقه اتومبیلرانی آن سال شده است، نام دختر او را روی سری بعدی تولیدات بنز خود گذاشت و «مرسدس بنز» اینگونه متولد شد، در حالی که روح دختر آن تاجر اتریشی هم از آن خبر نداشت. به هر حال بنز در ایران با نام «مرسدس» شهرتی دیرینه یافت و روزگاری نهچندان دور یکی از بهترین، نیکترین و راحتترین اتومبیلها بود و هنوز نیز در گوشه و کنار کشورمان نسلهای اولیه مرسدس بنزها و حتی بنزهای قدیمی مدل 170، 180 و 190 طرفداران بسیاری دارد و عدهای در این میان بهطور اساسی «بنز باز» هستند و «عشق بنز» دارند، آن هم نه عشق بنزهای مدل بالای امروزی بلکه بنزهای قدیمی که روزگاری ماشینهای مشکی رنگ پلیس ما بودند، سپس ماشین آمبولانس شدند و روزگاری تاکسیهای خطی پرطرفدار و در 3، 4 دهه اخیر نیز مسافرکش شدند و خطوط شمال کشور را در انحصار خود درآوردند.
برخی مسافران شمال هنوز هم تلاش میکنند برای رسیدن به مقصد خود سوار یکی از بنزهای راحت و مرفه مدل قدیمی بشوند. بنزهایی که هنوز تک و توکی از آنها به عنوان مسافرکش در حاشیه جادههای خروجی تهران به سمت شمال میایستند تا هواخواهان سفر با بنز را بیابند و دنده را چاق کرده و راهی شمال شوند. آنها نیز گروهی از بنزبازانی هستند که با وجود داشتن فرصت و پول کافی، باز هم ترجیح میدهند با این وسیله قدیمی کسب معاش کنند و حاضر نیستند دست از سر بنزهای قدیمی بردارند و کلی خاطره از آنها دارند.
«صادق ژرمن» و عشق بنزهای مدل قدیمی
شاید شما هم از خود پرسیده باشید که چطور سر و کله برخی اتومبیلهای قدیمی در فیلمها و سریالهای قدیمی مثل «کیفانگلیسی» پیدا میشود و این اتومبیلها را از کجا میآورند و چه کسانی هنوز از این اتومبیلها در خانهشان دارند؟
این هم برای خود حکایتی است، زیرا دنیای سینما و فیلمسازی ما بازار وسایل و تجهیزات قدیمی برای صحنهسازیهای قدیمی را در دسترس ندارد و هنوز با «هالیوود» و «بالیوود» هندوستان کلی فاصله دارد. اما کسانی هستند که عشق وسایل قدیمی دارند و به هر شکل و جانکندنی شده، مجموعهای از این عتیقهها و وسایل را به عنوان «آکساسوار» صحنه به فیلمسازان، تهیهکنندگان و کارگردانان سینما و تلویزیون قرض میدهند. یکی از آنها «محمدصادق ذاکری» است که به «صادق ژرمن» شهرت دارد و این شهرت را از آنجا یافته که هرگز حاضر نیست بنزهای قدیمی را که از سالهای دور به عنوان اتومبیل به کارگردانان سینما و تلویزیون قرض داده است، کنار بگذارد یا بفروشند یا از این کار دست بکشد.
«صادق ژرمن» آدم جالب و دوست داشتنی و با مزهای است و یکی از سایتهای طرفدار بنزهای قدیمی با او مصاحبه جالبی کرده است.
«صادق ژرمن» گوشهای از حیاط خانه خود را تبدیل به کارگاه مکانیکی اختصاصی کرده و کارش این است که تعمیرات بنزهای قدیمی را برای دوستداران این ماشینها انجام دهد. او متولد 1328 ساوه است و در تهران بزرگ شده و از ابتدای جوانیاش شاگرد مکانیک بوده و علاوه بر آن، عشق تزئینات ماشین هم داشته است. او در آن سایت گفته است:
«دوره کودکی و نوجوانی ما ماشین کم بود و بیشتر مردم با درشکه رفت و آمد میکردند. بعد که درشکه برافتاد، ماشینهای «واکسال» و «اشکودا» و بنزهای 170 با گلگیرهای سفید به صورت تاکسی در شهر تردد میکردند». صادق از علاقهاش به ماشینهای بنز میگوید: «از همان اول توجهم به ماشینهای آلمانی جلب شد؛ ماشینهایی که در زیبایی و ایمنی رقیب نداشتند. برای نخستینبار در 17 سالگی با 4500 تومان یک فولکس خریدم و بدون گواهینامه سوار آن شدم. بعد از مدتی با 500 تومان ضرر فروختم و رفتم سربازی و هنگامی که برگشتم، بعد از مدتی گواهینامه گرفتم و با خرید یک بنز 170 به آرزویم رسیدم». و بعد ادامه میدهد: من جلال و زیبایی این ماشینها را میشناسم. برای همین از سال 52 به مدت 10 سال با حقوق بسیار کم، پیش یک نفر کار کردم تا چم و خم کار دستم بیاید.
«صادق ژرمن» در این روزگار با 6، 7 تا از این مدلها زندگی میکند. یکی از آنها بنز160 مشکی مدل 1947 است. آن را از همه بیشتر دوست دارد؛ ماشینی که باک آن در جلو قرار دارد و اتاقاش چوبی است. آخرینبار این ماشین را در سریال تلویزیونی«عمارت فرنگی» به عنوان ماشین اختصاصی رضاخان دیدهایم.
یا همسر یا بنز
صادق بعد از 10 سال با یاد گرفتن فوت و فن کار از سال 1362 تصمیم گرفت برای خودش کار کند و در اینباره گفته است: «بهطور صرف دوست داشتم ماشین خراب و از کارافتاده را بازسازی کنم و به شکل اول دربیاورم. افتادم دنبال بنزهای قدیمی و بیشتر در خود تهران و شهرهای اطراف پیگیر بودم. بعد از اینکه اسمی در کردم و شناخته شدم، بارها از سوی نمایندگی بنز دعوت به کار شدم ولی قبول نکردم. دوست داشتم برای خودم کار کنم. این لقب «ژرمن» هم از همان زمان معروفیت، جایگزین اسمم شد. افتاده بودم دنبال بنزهای قدیمی و میگشتم و پیدا میکردم. اوایل کار از لحاظ مادی دست و بالم بسته بود ولی با هر زحمتی جورش میکردم. آن روزها بیشتر روی بازسازی و تعمیر اصرار داشتم. اتاق بنز قدیمی را میخریدم و راست و ریستش میکردم و میفروختم».
صادق از روزهای شکار بنز میگوید و اشاره میکند: «یادم است آن اوایل دست و بالم خالی بود. هر چه از تعمیرات و مکانیکی دیگر ماشینها در میآوریم، خرج این بنز و آن بنز میکردم تا سرپا بشود و روی همین اصل از لحاظ معاش خانواده، دچار مشکل شدم. با همسرم به مشکل بر خوردم و کار تا جدایی رفت اما من دست از علاقهام به بنز برنداشتم و بالاخره همسرم راضی شد. این بیپولی اوایل کار بدجوری به من ضربه زد. اگر پول کافی داشتم هیچ کدام را نمیفروختم و برای خودم کلکسیون کامل درست میکردم. اینجور ماشینهای لای زرورقی کم گیر میآمد. بیشتر این ماشینها به صورت اسکلت در باغی یا گاراژی زمینگیر شدهاند و همه چیزشان از بین رفته است».
آرزویی که محقق شد
یکی از آرزوهایی که صادق دوست داشت محقق شود، دیدن خط تولید بنز و تجهیزات این کارخانه بود. او بالاخره در یکی از این سالها موفق شد به آن جامهعمل بپوشاند؛ خود میگوید: «بهوسیله دوستی به دیدن نمایندگی بنز در «اشتوتگارت» رفتم. آن سفر بس نبود و راضیام نکرد. 3 سال پشت سر هم رفتم تا موفق به دیدار کارخانه شدم. وقتی وارد محوطه کارخانه شدم و به دیدار موزه کلکسیونهای آن رفتم، لذت میبردم و نمیتوانستم دل بکنم. دوست داشتم 6ماه بیآب و غذا بین آن بنزها بچرخم و لمسشان کنم. آنجا وقتی شرح حال و عشق و علاقهام را شنیدند، پیشنهاد کار دادند ولی به دلیل وابستگی خانوادگی رد کردم. جالب است بگویم، یکی از مدیران تراز اول کارخانه بنز ایرانی است. آقای تهرانی در کمپانی بنز یکی از رؤسا است. پدر او در تهران یک بنز 180 داشت و سفارش مرا به پسرش کرد تا از کارخانه دیدن کنم».
تعمیر بنزهای قدیمی هنرپیشگان سینما و تلویزیون
«صادق ژرمن» خاطرات زیادی از تعمیر کردن بنزهای قدیمی دارد و هر کس بنز قدیمی داشته است، او در فرصتی دستی به سرو گوشش کشیده و آن را راه انداخته است. او در اینباره به نقل خاطراتی پرداخته و گفته است:
یک روز در مغازه نشسته بودم که مرحوم «خسرو شکیبایی» وارد شد. یک بنز 170 داشت و از لحاظ کارهای فنی مرا معرفی کرده بودند که به سراغم آمده بود. کارهایش را انجام دادم و همین موجب شد آن مرحوم با توجه به کار من و ماشینهایم، مرا به کارگردانها معرفی کند. کارگردانهایی که برای سریالهای خود احتیاج به اتومبیل عتیقه داشتند. بعد از آن با سریال 130 قسمتی «شب چراغ» همراه شدیم و من تدارکات ماشین را برعهده داشتم. بعد هم «حسن فتحی» و سریالهای «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «کلاه پهلوی»، «عمارت فرنگی»، «کارآگاه علوی(2)»، «کیف انگلیسی»، «پریدخت» و چندین فیلم و سریال دیگر از ماشینهای من استفاده کردهاند».
او برای اینکه فهرست تمام فیلمها و سریالهایی که از او ماشین بردهاند را به یاد بیاورد، میگوید: «الان یک ماشین را برای سریال به احمدآباد مستوفی بردهاند، یکی را هم برای فیلم بردهاند لویزان و یکی از ماشینها هم برای سریال بردهاند شهرری. اسم فیلمها و سریالها را باید از پسرم صابر بپرسید».
صادق از دلهرهها و نگرانیهایش هم میگوید: «در این سریالها همهاش مواظب ماشینها هستم. هنرپیشه که پشت فرمان مینشیند، بند دلم پاره میشود که مبادا تصادف کند. گاهی اوقات میگویند، نگران نباش؛ اگر اتفاقی بیفتد، هزینهاش پرداخت میشود ولی نمیدانند بحث هزینه نیست، بحث فابریکی و سلامتی ماشین است. یادم هست یک روز سر سریالی در احمدآباد مستوفی هنرپیشه دنده عقب آمد و کوبید به یک خاور و گلگیر ماشین داغون شد. زبانم بند آمد. مات و متحیر مانده بودم. انگار خودم با خاور تصادف کرده و قسمتی از وجودم ضربه خورده بود. از آن به بعد این ترس همواره در وجودم هست و همیشه با وسواس و توصیههای فراوان در سریالها کار میکنم».
حاصل 40 سال بنز بازی
هر بار که صادق یکی از ماشینهای قدیمی خود را آماده و برای فرستادن به مراسم یا صحنه فیلمبرداری رهسپار خیابان میکند، همیشه عدهای با تعجب از سالم بودن ماشین پس از سالها میگویند. صادق از سختیهای تهیه این ماشینها میگوید: «گاهی اوقات برای به دستآوردن بعضی از این ماشینها یک هفته خواب و خوراک نداشتم. بعضی اوقات هم پولم نمیرسید، دلم میسوخت و نمیتوانستم بخوابم. گاهی اوقات عابران گذری این ماشینها را میبینند و تعریف میکنند و میگویند، چقدر قشنگ و خوشگله ولی نمیدانند که چیزی نزدیک به 40 سال دویده و سختی کشیدهام تا به اینجا رسیدهام. ماشینهایی که جزو خاطرات من هستند و با من حرف میزنند؛ هر کدام از آنها گوشهای از عمر و جوانی سپری شده من است. این ماشینها همه با هم، همسن هستند؛ عمری نزدیک به 50 تا 60 سال دارند و مثل یک بچه از آنها مواظبت میکنم. هر روز آنها را چک میکنم. سیستم ترمز و قطعات فرسوده و تمام اینها هزینهای کمرشکن دارد. گاهی اوقات هم تامین نمیشود.
دید و بازدیدهای عاشقان سرگشته بنز
عاشقان و خاطرخواههای بنزهای قدیمی، یکی دو تا نیستند و به هر شهر و دیاری که سربزنی، گروهی از طرفداران بنز را میبینی که برای خود یک حوزه و محفل گرم ایجاد کردهاند و با هم رفت وآمدهای پیاپی و دید و بازدیدهای ویژه دارند. گاهی دوستی آنها به ازدواج و فامیلشدن هم منجر شده است، اما جالبترین چیزی که درباره بنز رخ داده است، ساخته شدن یک «مرسدسبنز» با بدنهای از نیشکر است که اهوازیها از همین حالا اعلام کردهاند، طرفدار آن خواهند بود. موضوع از این قرار است که شرکت مرسدس بنز، بدنه یکی از جدیدترین مدلهای بنز خود را با چوب نیشکر طراحی کرده و قصد دارد از این مدل تولید کند. «محمد ایرفندی» طراح اصلی این مدل مرسدسبنز میگوید، این مدل «الایکس» طراحی شده است و موتور الکتریکی خواهد داشت.
سال پیش نیز گردهمایی بزرگ دوستداران بنزهای قدیمی در مشهد با استقبال زیادی روبهرو شد و جالب است بدانید در نمایشگاه اتومبیلهای کلاسیک مشهد هم، شمار زیادی از بنزهای قدیمی در معرض تماشا قرار دارد که تصویری از آنها را نیز میتوانید در سایت «نمایشگاه اتومبیلهای کلاسیک مشهد» تماشا کنید.
در تهران هم دوستداران و عاشقان دلسوخته بنزهای قدیمی گاهی دور هم جمع میشوند و اگر یادتان باشد، یکی از گردهماییهای خوب آنها عصر روز پنجشنبه 26 اردیبهشت سال 92 بود که آنها گفته بودند، این گردهمایی را به خاطر چهلمین سالگرد آغاز بنزهای موسوم به «ویوی 116» در مجموعه ورزشی کارتینگ برگزار میکنند و انجام هم شد.