به گزارش پایگاه خبری «عصرخودرو»، اما داستان 3 پادشاه این داستان ما با 3 پادشاه گفته شده متفاوت است؛ چرا که آن 3 پادشاه برای بقای هم با دیگران می جنگیدند اما این 3 پادشاه هر کدام برای خود قلمرو و پادشاهی داشته و برای بقا با یکدیگر خواهند جنگید. هر کدام از آنها به نوعی شاخص بوده و تا حالا عنوان های زیادی برای خود به دست آورده است. آکتروس ضعیف ترین پیشرانه را دارد اما کامیونی است که بیشترین عناوین و جوایز بین المللی را کسب کرده است و بعد از معرفی نسل جدید آن و نسل جدید دیگر کشنده های اروپایی توانسته است در بین 7 سازنده خودروهای سنگین در اروپا، رتبه اول را به دست آورد. اما اسکانیا دومین کشنده پرقدرت اروپاست که در کشور خود، از ولوو هم پرطرفدار تر است و تنها 8 سیلندر خورجینی بازار اروپاست که در بحث قدرت، رقابت شانه به شانه ای با هموطن خود یعنی ولوو FH16 دارد. ولوو نیز برای همه شناخته شده است و باز هم در نسل جدیدش با پیشرانه 750 اسب بخاری خود توانسته عنوان قوی ترین کامیون تولید انبوه دنیا را برای خود نگه دارد.
رقابت بین عقل و بازو:
همگان بر این عقیده هستند که اگر رقابتی بین آکتروس 1863 به عنوان نماینده آلمان و ولوو FH16-750 و اسکانیا R730 به عنوان نمایندگان سوئد رخ دهد، یک رقایت بین مغز و بازو خواهد بود؛ چراکه آکتروس با حدود 100 تا 120 اسب بخار نیروی کمتر، در مقابل بازوهای پرتوان سوئدیها، مغزی پرکار و باهوش دارد. اختلاف بین آکتروس و این دو سوئدی مثل اختلاف برندهایی چون ایویکو، داف، مان و رنو است با همین آکتروس. در واقع این دو سوئدی برای قدرتطلبی محض میجنگند و این آلمانی نیمنگاهی هم به عرضه یک محصول مفید برای باربری و کار دارد؛ چراکه قدرتهای این 3 تن و خصوصا 2 کشنده سوئدی برای حمل بارهای سبک، فقط هزینهکردن بیهوده است و آکتروس قصد دارد تا هم بار ببرد و هم راننده و مالک را مجاب به خرید یک کشنده کند. اما این جنگ قدرت باعث شده است تا ایویکو نیز وارد میدان شود و خبر از عرضه 16 لیتری خود با قدرت بالای 700 اسب بخار بدهد. این جدا از شایعههای عرضه یک پیشرانه 800 اسب بخاری توسط این کمپانی ایتالیایی است!.
16 لیتریها:
رقابت این بار بر سر 16 لیتریهاست نه کشندههای 450 تا 460 اسب بخاری که آکتروس در آن حرف اول را در اروپا زد. این بار قدرت خالص در میان است. مرسدس بنز و ولوو موتورهای 6 سیلندر خطی دارند و این در حالی است که اسکانیا تنها بازمانده از نسل 8سیلندرهای خورجینی مدرن در دنیای سنگینوزنهاست. در واقع این پیشرانه طرفداران و عاشقان دلخستهای دارد که برای آنها تصور یک اسکانیای 16 لیتری بدون موتور خورجینی ممکن نیست. اسکانیا بیش از 40 سال است که در این عرصه حضور دارد و در واقع همین پیشرانههای خورجینی 8 سیلندر آن بودند که محصولات این شرکت را به سلطان جادهها معروف کردند. اما شایعاتی برای اسکانیا در جریان است؛ شایعاتی که در آن شنیده میشود که اسکانیا که چند سالی است با 20 اسب بخار کمتر، نتوانسته عنوان قویترین کشنده تولید سری دنیا را از ولوو پیش بگیرد، در نسل جدیدش با قدرت 780 اسب بخار ظاهر خواهد شد!. پیشرانهای که به یقین دستان توانمند مهندسان آلمانی MAN یعنی شریک اسکانیا در آن وارد شده است. اما چرا در این تست موتور جدید D38 کمپانی MAN با 640 اسب بخار قدرت و 3000 نیوتن متر گشتاور حضور ندارد؟ چراکه این پیشرانه بیشتر یک 15 لیتری است تا یک 16 لیتری و از طرفی قرار است آکتروس را در برابر دو 16 لیتری اروپایی قرار دهیم تا ببینیم که اگر در نمونههای 450 تا 460 اسب بخاری بر آنها پیروز شده است، در این رقابت چه عملکردی خواهد داشت.
تقابل گشتاورها:
پیشرانه 16.4 لیتری اسکانیا R730 گشتاوری برابر با 3500 نیوتنمتر دارد. پیشرانه ولوو با حجم 16.1 لیتر، هر چند حجم کمتری دارد اما گشتاور بالاتری به میزان 3550 نیوتنمتر دارد. اما امتیاز بزرگ پیشرانه اسکانیا در آرام بودن آن به خاطر V8بودنش است. آکتروس نیز در این بین با پیشرانه 15.5 لیتریاش، گشتاور 3 هزار نیوتن متری دارد. اما اگر بخواهیم مقایسهای در این بین داشته باشیم، میتوان گفت که ولوو گشتاور بسیار بالایی دارد که نشان از استفاده خوب از حجم پیشرانه است. اسکانیا موتوری آرام و نرم دارد با صدایی خاص. تا جایی که صدای این پیشرانه در مدلهای مختلف آن، مثل آلبوم یک خواننده معروف در اینترنت گذاشته میشود. مرسدس بنز نیز سعی کرده است تا این وسط یک پیشرانه هوشمند را ارائه کند که هم قدرت مناسبی داشته باشد و هم استهلاک پایین؛ یعنی چیزی که همیشه از یک مرسدس بنز دیدیم.
3 پیشرانه کاملا متفاوت:
اما در این بین همان طور که گفتیم، اسکانیا از نظر موتوری به خاطر داشتن پیشرانه 8 سیلندرش آن هم از نوع خورجینی کاملا متمایز از 2 شرکتکننده دیگر است. این پیشرانه با صدای خاص خودش یک امتیاز ویژه برای عاشقان آن محسوب میشود و با نرمی کارکردش، آرامش خاصی را برای راننده فراهم خواهد کرد. این پیشرانه در هماهنگی با جعبه دنده خودکار اپتی کروز آن، به خوبی به نیازهای راننده پاسخ میدهد. کارشناسان در خصوص اسکانیا R730 میگویند که اگر از طرفداران آن باشید و یا حتی نباشید، در هر دو حالت لبخند رضایت از عملکرد آن روی صورت شما نقش خواهد بست. اسکانیا هنوز هم بر سنت 8 سیلندر بودن و خورجینی بودن این پیشرانه اصرار دارد و این در حالی است که دیگر شرکتهای دنیا از این نوع موتور دست کشیدهاند و آکتروس هم که پیشرانههای خورجینی داشت، به منظور تعمیر و نگهداری آسانتر، از نسل چهارمش به سمت موتورهای خطی کشیده شده است. اما همانطور که سنت پیشرانههای پرقدرت ولوو بر اساس 16 لیتر بودن آنهاست، سنت پیشرانههای پرقدرت اسکانیا نیز بر 8سیلندر و خورجینی بودنشان است و این ادامه کار را برای این شرکت در سالهای بعد حتما با مشکل روبهرو خواهد کرد چرا که اسکانیا حتما بر سر دوراهی ادامه راه با V8های خود یا 6 سیلندرهای خطی رایج قرار خواهد گرفت. اسکانیایی که با V8های خودش لقب سلطان جادهها یا همان King of the Road را کسب کرده است.
اما در این بین، آکتروس نیز برخلاف ولوو که سابقهای در تولید پیشرانههای خورجینی ندارد، هم دست توانایی در تولید پیشرانههای 6 سیلندر خورجینی داشته و هم در انواع 8 سیلندر آن. آکتروس از نسل اول تا پایان نسل سومش با پیشرانههای خورجینی شناخته میشد؛ پیشرانههای 6 سیلندری که در نمونههای پرقدرت آکتروس که بالای 510 اسب بخار قدرت داشتند به نسخه 8 سیلندر تبدیل میشدند. اما نسل چهارم آکتروس پایانی بود بر تولید این پیشرانهها و حالا پیشرانه OM473LA مرسدس بنز وظیفه تولید نیرو و گشتاورهای عظیم را برای این شرکت آلمانی عهدهدار است. یکی از دلایل به موزه رفتن پیشرانههای 8 سیلندر خورجینی بنز، روی کار آمدن قانون اجباری استاندارد آلایندگی یورو6 است. مرسدس برای تولید سری جدید پیشرانههایش نگاهی به حرکت ولوو در آمریکا انداخت. مرسدس بنز باید پیشرانهای را آماده میکرد که فریت لاینر آمریکا که آن هم عضوی از مجموعه دایملر است نیز امکان استفاده از آن را داشته باشد. به همین خاطر پیشرانههای 13، 15 و 16 لیتری 6 سیلندر در نظر گرفته شد تا با قوانین آلایندگی آمریکا نیز مطابقت داشته باشد؛ دقیقا کاری که ولوو برای ماک در آمریکا کرد. این پیشرانه در آمریکا 600 اسب بخار قدرت دارد در حالی که برای مرسدس بنزهای اروپایی در حدود 630 اسب بخار خروجی آن است. در واقع مرسدس بنز فهمید که فروش پیشرانههای 6 سیلندر خطی کار بهصرفهتر و کمهزینهتری است و از طرفی توسعه یک پیشرانه برای رسیدن به قدرت بالا در کنار آلایندگی استاندارد آن با کمک تکنولوژیهای EGR و SCR راحتتر از کار روی خورجینیهای 8سیلندر قدیم است. در واقع ویژگیهای مثبتی در این پیشرانه نهفته شده که باعث میشود بسیاری آن را برترین پیشرانه پرقدرت اروپایی بدانند چرا که هم واکنش به درخواست راننده خوب است، هم قدرت بالای آن در ترکیب با گیربکس این خودرو توانایی بالایی به آن میدهد و هم یک پیشرانه اقتصادی و کماستهلاک است که باعث میشود تا این پیشرانه نیز مانند دیگر موتورهای مرسدس بنز یک پیشرانه ماندگار شود.
در ولوو FH16-750 شما صدای پیشرانه خورجینی 8سیلندر اسکانیا را نخواهید شنید اما در عوض قدرت بالای این موتور 750 اسبی را به خوبی درک خواهید کرد. این پیشرانه 16 لیتری 6 سیلندر به قدری عصبی است که حال و هوای شهری بودن آن از V8 اسکانیا کمتر است. شتابگیری این پیشرانه حتی با داشتن تریلر پربار دیدنی و جذاب است. پیشرانه به قدری قدرت و گشتاور دارد که رانندگی با آن حتی در ترافیکهای شهری مثل بازی یک بچه با اسباببازیاش است. عکسالعمل پیشرانه به پدال گازی عالی است و در کمترین زمان جواب راننده خود را میدهد. این پیشرانه در مقایسه با موتور آکتروس چگونه است؟ موتور آکتروس نهتنها در مقابل ولوو FH بلکه در مقابل اسکانیا نیز سرعت عکسالعمل پایینتری دارد. در ترافیک، رانندگی با این دو سوئدی از نظر شتابگیری راحتتر است که بخشی از این قضیه به گیربکسها نیز مربوط میشود. اما در مقابل آکتروس با جثه بزرگی که دارد، کلا کشندهای راحتتر است و این مرسدس بنز همچون یک پادشاه پر قدرت به نظر میآید.
دنیایی از جنس تکنولوژی:
هر سه کشنده مجهز به سیستمهای نوینی در رانندگی هستند که کروز کنترلهای فعال یکی از آنهاست. ضمن اینکه پیشرانههای خودکار این سه کشنده، همگی از پیشرفتهترینهای حال حاضر دنیا هستند. این گیربکسهای هوشمند در ارتباط با GPS و عوارض زمین هستند و به این ترتیب حتی چند کیلومتر جلوتر و چند عارضه طبیعی مسیر را برای انتخاب بهترین دنده و دور موتور در نظر میگیرند تا کشنده با کمترین مشکلات، جادهها را با یکنواختی هر چه بیشتر در سرعت و کشش بپیماید. در این میان آکتروس این قابلیت را دارد که توسط راننده نیز برنامهریزی شود و این در حالی است که 2 کشنده سوئدی از قبل برنامهریزی شدهاند و فقط باید راننده برنامه حرکتی مناسب خود را نیز انتخاب کند. اما مهمترین تفاوت در سیستمهای راهبردی این 3پادشاه در چیست؟
راننده آکتروس 1863 میداند که کشنده آن از روی تجربه خود راننده نیز میتواند تنظیم شود و این یک امتیاز بزرگ برای آن است در حالی که امکان تنظیمات نادرست نیز در این بین وجود دارد. کار با ولوو FH16-750 نیاز به کمی مطالعه دارد و این در حالی است که اسکانیا R730 دارای عملکردی ساده و آسان است و یک امتیاز بزرگ برای آن محسوب میشود.
نتیجهگیری اول:
با وجود اختلاف بین قدرت و گشتاور تولیدی نماینده آلمان با 2 سوئدی شرکتکننده، اما نتیجهگیریها چندان این اختلاف را نشان نمیدهد. آکتروس از یک سربالایی با شیب 4 درصد با سرعت 79 کیلومتر در ساعت بالا میرود و این سرعت برای اسکانیا و ولوو به ترتیب برابر با 87.7 کیلومتر در ساعت و 88.3 کیلومتر در ساعت است که به وضوح اختلاف گشتاور این 3 کشنده را نشان میدهد. اما این اختلاف در مسیرهای بلند و ترکیبی بسیار کم میشود به طوری که در یک مسیر تست در کشور آلمان که به طول 455 کیلومتر بود و هر 3 کشنده با یک سرعت تنظیم شده بودند، ولوو مسیر را 35 ثانیه زودتر از اسکانیا پیمود و اسکانیا نیز در حدود 30 ثانیه سریعتر از مرسدس بنز بود و این یعنی اختلافی در حدود یک دقیقه بین ولوو و مرسدس بنز. اما در مصرف سوخت حجم بیشتر پیشرانهها نیز خود را نشان دادند به نحوی که آکتروس مصرفی در حدود 3 و یکچهارم لیتر کمتر از اسکانیا دارد و اسکانیا نیز مصرفش در حدود 4.2 لیتر کمتر از ولوو است و این یعنی اختلافی در حدود 7.5 لیتر سوخت بین ولوو و مرسدس بنز. این میان ولوو از همه سریعتر است اما مصرف بالایی نسبت به 2 شرکتکننده دیگر خصوصا مرسدس بنز دارد. مرسدس بنز در یک حالت ایدهآل قرار دارد که نشان از تکنولوژی بالای پیشرانه و توربو شارژر آن است و این در حالی است که جعبه دنده پاور شیفت 16 سرعته خودکار مرسدس بنز که اولین جعبه دنده توربو ریتاردر کلاچدار دنیاست نیز برای این کشنده نصب نشده است چرا که این جعبه دنده برای نمونه فوق سنگین 4 محوره SLT آکتروس است. پس میتوان گفت مرسدس واقعا یک مهندسی حسابشده و دقیق همراه خود دارد، اسکانیا با داشتن 2 سیلندر بیشتر از آکتروس سریعتر است و البته از ولوو نیز اقتصادیتر و البته صدای بهتری نیز نسبت به 2 کشنده دیگر دارد!.
موتور اسکانیا به طور خشک و بدون سیالات آن، 1405 کیلوگرم وزن دارد و 46.3 لیتر ظرفیت روغنگیری آن است. موتور مرسدس بنز 1243 کیلوگرم وزن خشک دارد و حجم کارتل روغن آن 42 لیتر است. پیشرانه ولوو نیز 42 لیتر ظرفیت روغنگیری دارد و وزن خشک آن هم 1472 کیلوگرم است. در این میان میبینیم که مرسدس بنز با وجود داشتن سیستم توربو ترکیبی (یک توربو در مسیر دود برای بالا بردن تنفس موتور و توربو کوچک دیگری که با دور گرفتن در مسیر دود، نیروی خود را مستقیم به میللنگ میرساند) و حجمی نزدیک به 2 پیشرانه دیگر اما وزن سبکتری از آنها دارد.
نتیجهگیری نهایی:
این تست نیز در مسیر همان تستهای معروف هزار امتیازی پیش رفته است اما برای آن برندهای نهایی معلوم نمیکنیم. مسیر آزمایش بهگونهای بود که هم مسیرهای مستقیم اتوبان در آن وجود دارد و هم پیچ و خم و مسیرهای دارای سربالایی و سراشیبی تا همه ویژگیهای خودروها در آن آزمایش شود. ضمن اینکه رانندهها نیز به طور مرتب با هم عوض میشدند تا هم رانندهها هر 3 خودرو را آزمایش کرده باشند و هم خودروها تحت رانندگیهای مختلف قرار گرفته باشند.
اما در پایان نظر کارشناسان در مورد این 3 کشنده چه بود؟
اگر نگاهها به اعداد و ارقام باشد، بیشک ولوو FH16-750 در زمینه قدرت، گشتاور، شتابگیری و سرعت رتبه نخست را به دست میآورد. اگر ملاک، کاهش هزینههای عملیاتی و جانبی در کنار قدرت بالا باشد، انتخاب قطعا آکتروس 1863 خواهد بود و اسکانیا دقیقا در وسط این دو قرار دارد؛ یعنی تا حدی اقتصادی و تا حد زیادی قلدر و پرقدرت آن هم با یک قلب تپنده V8.