به بازگشت دوچرخهها فکر کنیم
عصر خودرو : شاید خیلی دیر شده باشد، ولی گویا برای دست یافتن به هوایی پاک در تهران و شهرهای آلوده، فقط یک راه باقی مانده است و آن بازگشت دوچرخهها به خیابانهاست.
عصر خودرو : شاید خیلی دیر شده باشد، ولی گویا برای دست یافتن به هوایی پاک در تهران و شهرهای آلوده، فقط یک راه باقی مانده است و آن بازگشت دوچرخهها به خیابانهاست.
به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» به نقل از صمت ، این حرف کمی شکل و شمایل یک شوخی غیرقابل اجرا دارد، اما واقعیت است، فقط دوچرخه میتواند به داد کره زمین برسد و آن را از شر این همه سوختهای رنگ وارنگ نجات دهد. گرچه هیچکدام از مسئولان حاضر نیستند این حرف را جدی بگیرند و لحظهای به آن فکر کنند و شاید به قول «سهراب سپهری» که گفته است: «هیچکس زاغچهای را سر یک مزرعه جدی نگرفت» هیچ کس هم نمیتواند فکر کند که دوچرخه چه معجزه بزرگی میتواند در این روزگار از خود نشان دهد! این وسیله نقلیه از ابتدا نیز موجود بیآزاری بود که نهتنها هیچ ضرر و زیانی به هیچ کس نمیزد، بلکه بعد از مدت کوتاهی که پا روی زمین گذاشت تبدیل به یکی از دوستان خوب زمین شد.
اما هنگامی که اتومبیلها با اگزوزهای دودآلود و خفهکنندهشان وارد کره زمین شدند، دوچرخههای مظلوم یکی بعد از دیگری به گاراژها و زیرپلهها و انبارهای خانهها منتقل شدند و این سرنوشت غمانگیز دوچرخه بود. با این حال دوچرخه هنوز هم یک وسیله خاطرهانگیز است که خیلی از ما دوست داریم پا به رکاب آن شویم و مسیرهای کوتاه بین خانه تا محل کار را طی کنیم گرچه از هجوم موتورسیکلتها و انواع خودروها امنیت چندانی ندارد.
با این حال باید به دوچرخه جدیتر فکر کرد و آن را به خیابانها دعوت کرد. دوچرخهها میتوانند نزدیکترین دوست ما شوند، دوستانی کمخرج و بیآزار و مفید.
در این صفحه در باره دوچرخه مطالب کوتاه و بلندی برایتان تدارک دیدهایم، شاید بپسندید و بعد از خواندن این گزارش سراغ دوچرخهای بروید.
مدعیان بیشمار اختراع دوچرخه در جهان
دوچرخه بیشتر از تمام وسایل اختراعشده مدعی کشف و اختراع و ثبت دارد و از زمان اختراع تا اکنون تقریبا هر دو سال یک بار یک مبتکر و مخترع در گوشهای از جهان مدعی اختراع دوچرخه شده است که برخی مورخان در این باره نوشتهاند: نخستین دوچرخه قابل راندن وسیلهای به نام «رُروک» بود که در سال 1817م توسط «بارن کارل وون درایس» آلمانی اختراع شد. این وسیله پدالی برای رکاب زدن نداشت و کسی که سوار آن بود باید با چرخاندن دسته هندل شکلی که به چرخ جلو متصل بود آن را میراند. در ارائه ماجراهای کشف و اختراع در زمینه دوچرخه آمده است که در سال 1816م فردی آلمانی به نام «وندریز» فرمان را به «سله ریفر» اضافه کرد ولی کماکان با استفاده از حرکت پاها روی زمین، حرکت آن امکانپذیر بوده است (سرعت آن به 15 کیلومتر رسید).
در سال 1817م دوچرخه کاملتری به وسیله شخصی به نام «براون فون دریاس» از شهر «کالسروهه» ساخته شد که دارای یک زین کوچک بود. «دنیس جانسون» یکی از دوچرخههای «فون دریاس» را با خود به کشور انگلستان برد تا نمونههایی از روی آن ساخته یا آن را تکمیلتر کند. در این شرایط و در کنار این هدف، او اقدام به برگزاری کلاسهای آموزشی برای استفاده از این وسیله کرد و مشتاقان زیادی برای فراگیری این فن به او مراجعه کردند. کمکم در کشور انگلستان دوچرخه و دوچرخهسواری بهعنوان یک سرگرمی محبوب و متداول و جذاب رواج یافت. در سال 1818م یک فرانسوی به نام «بارون ساوربرن» دوچرخه دیگری را طراحی کرد و ساخت. چرخ جلویی این دوچرخه، بسیار بزرگ و چرخ عقبی آن کوچک بود و در این شرایط به چرخ جلویی و بزرگ، یک طناب حلقوی بهصورت دایرهوار بسته شده بود که با کشیدن آن با دست، چرخ جلو به حرکت درمیآمد و وسیله حرکت میکرد. این نوآوری، وسیله نامبرده را برای دوچرخهسواران بهصورت یک مهارت درآورد به نحوی که بندبازان در سیرک از این وسیله بهعنوان ابزاری تفریحی و سرگرمکننده برای مردم استفاده کردند.
در سال 1821م مبتکر دیگری به نام «لوییس گوهبر» دوچرخه دیگری را مشابه با دوچرخه ساوربرن ساخت اما به جای طناب از وسیلهای مشابه زنجیر دوچرخههای امروزی استفاده کرد و این کار موجب شد حرکت دوچرخه تسهیل شود و در 1834م یک آهنگر اسکاتلندی به نام «مک میلان» به دوچرخههای موجود، پنجه رکاب ابتدایی را اضافه کرد تا دیگر احتیاجی به فشار پا روی زمین نباشد. او در 5 سال، با کار جدی روی این وسیله توانست سرعتی در حدود 22 کیلومتر در ساعت را به نام خود به جای گذاشته و آن را ثبت کند. همچنین در آن زمان این وسیله در اشکال ویژهای همانند کالسکه برای استفاده در مزارع و به جای اسب رواج یافت. درحالحاضر نیز دوچرخه «مک میلان» در موزه شهر لندن در معرض دید همگان قرار دارد. در سال 1839م یک اسکاتلندی دیگر به نام «کریسک پاتریک» دوچرخه رکابدار را به شکل کاملتری تهیه و در دسترس مردم قرار داد و در سال 1860م یک کارخانهدار فرانسوی به نام «پیر میشو» مهندس جوانی را به نام «پیر لالمنت» برای تغییر در ساختار دوچرخه استخدام کرد.
او قسمتهایی از دوچرخه را که از چوب ساخته شده بود با لولههای آهنی تعویض کرده و بخش خارجی چرخهای چوبی را با نوارهای لاستیکی ضخیم پوشانید. اما تغییرات در ساخت این وسیله به همین جا ختم نشد و در سال 1861م دوچرخه ساختهشده «پیر میشو» به نام «ولو سپید» یا «ولوسی پتل» معروف شد. هرچند این وسیله قدیمی نسبت به دوچرخههای امروزی وسیله راحتی نبود اما نخستین دوچرخه ترمزدار در دوران خود محسوب میشد ولی از زنجیر و دنده در دوچرخههای آن زمان گزارشی ثبت نشده است. در سال 1862م دوچرخه «ولوسی پتل»، ساخت «پیر میشو» و «پیر لالمنت» مورد توجه امریکاییان واقع شد و نمونه انتقال یافته به امریکا را «بون شیکر» نامگذاری کردند. رکاب این دوچرخه روی چرخ جلویی که بزرگ بود استقرار یافته و عامل حرکت به شمار میآمد. در سال 1867م هنوز طوقه جلو بزرگتر از طوقه عقب بود و پدال و رکاب به صورت ثابت در چرخ جلو تعبیه شده بودند.
طوقههای چوبی را در این زمان با طوقههای آهنی تعویض کردند بنابراین وزن دوچرخه، در حدود 50 کیلوگرم شد. این دوچرخه جدید «پنی فارتنیک» لقب گرفت و در سال 1869م نخستین مسابقه رسمی در تاریخ دوچرخه و به مسافت 34 کیلومتر از شهر پاریس تا «وروان» با 333 شرکتکننده تدارک دیده شد. شرکتکنندگان برتر توانستند با دوچرخههای جدید، مسافت نامبرده را در 3 ساعت و 9 دقیقه طی کنند. اما قبل از آن مسابقه دیگری در انگلستان به نام «هندون» در سال 1868م نیز ثبت شده است.
ماجرا به اینجا ختم نشد و در سال 1871م یک انگلیسی به نام «جیمز استانلی» دوچرخهای شبیه به «بون شیکر» ساخت که دارای یک پدال در چرخ بزرگ جلو بوده ولی کماکان هنوز چرخ عقب این وسیله کوچک بود و در سال 1873م شخصی به نام «هاری لاوسون» براساس الهام از نقاشیهای «لئوناردو داوینچی» چیزی شبیه به زنجیر را برای دوچرخه طراحی کرد و برای نخستین بار دوچرخه زنجیردار به بازار آمد. زنجیر این چرخ به طوقه عقب وصل میشد و با گردش آن به وسیله فشار پا، دوچرخه را به حرکت درمیآورد اما هنوز لاستیکهای آن توپر بودند.
این دوچرخه هماکنون در موزه میلان ایتالیا موجود است. در سال 1876م «اف.ال.دادز» از دانشگاه کمبریج لندن، دوچرخه دیگری را ساخت و سرعت متوسط 25 کیلومتر در ساعت را به نام خود ثبت کرد و در این زمان رکورد رسمی دوچرخهسواری از این وسیله گرفته شد.
در سال 1879م ابداع قابل توجه دیگری به وسیله شخصی به نام «باب توماس» برای افزایش سرعت دوچرخه انجام شد. او در مرکز چرخها وسیلهای مشابه با بلبرینگهای امروزی را قرار داد تا دوچرخه او از سرعت بالاتری برخوردار شود. در دهه 1880میلادی دوچرخههای زنجیردار با اتصال به مرکز چرخ عقب و با بلبرینگ به بازار آمدند و تولید اینگونه دوچرخهها در سال 1881م به وسیله یک کارخانه چرخ خیاطی انجام شد.
این کارخانه چرخ خیاطی، چرخ عقب و چرخ جلو را به یک اندازه طراحی کرد و انقلابی را در این وسیله ایجاد کرد. در سال 1885م بهطور رسمی تولید دوچرخه در کشورهای مختلف آغاز شد و «پنی فارتینگ» 50 کیلوگرمی هنوز هم مورد توجه همگان قرار داشت. سرعت این دوچرخه بهصورت متوسط 19 کیلومتر در ساعت ثبت شده است.
همچنین در سال 1885م نخستین مسابقه قهرمانی در ایتالیا به مسافت 160 کیلومتر در شهر میلان برگزار شد. در سال 1888م شرکت «دانلوپ» لاستیکهای هوادار را به بازار عرضه کرد که عمر آن در حدود 5000 کیلومتر اعلام شد و در پایان سال نیز یک گروهبان به نام «بلفاست» برای کمپانی دانلوپ، لاستیکهای تویی و درونی را همانند لاستیکهای امروزی ساخت. نمونههای لاستیک اولیه شرکت دانلوپ هنوز هم در موزه «ادینبور» در شهر لندن در معرض دید همگان قرار دارد.
در سال 1892م نیز به شکل رسمی زنجیر، فرمان مشخص، زین مناسب و طَبَق به دوچرخه اضافه شد اما هنوز هم کماکان قطر طوقه جلویی کمی بزرگتر از قطر طوقه عقب بوده است. تشکلی به نام «آ او سی» در این سال در شهر لندن و با عضویت چندین کشور اروپایی و امریکایی ایجاد شد و نخستین تشکلهای دوچرخهسواری شکل گرفت و در سال 1895م براساس ارزیابیهای انجامشده از هر 27 نفر امریکایی یک نفر دارای دوچرخه بوده و قیمت این وسیله در یک قرن پیش با قیمت خرید یک اسب خوب برابری میکرده است. در سال 1896م با شروع نخستین دوره بازیهای ورزشی المپیک، رشته دوچرخهسواری نیز بهعنوان یکی از رشتههای ورزشی مستقل و پرطرفدار آن روز، به جمع رشتههای ورزشی افزوده و به شکل رقابتی اجرا شد.
دوچرخههای عصر حجر!
میگویند این وسیله در ابتداییترین شکل خود در 2300 سال قبل از میلاد مسیح در کشورهایی همچون چین، مصر و هند دیده شده و روی دیواره غارها نیز اشکالی از آن موجود است و اسناد نشان میدهد عنوان «دوچرخه» از یک کلمه یونانی به نام « KYKLOS» گرفته شده است و بعدها این ریشه یونانی در زبان لاتین به کلمه « BICYCL» تبدیل شده و کلمه پیشوند « BI» به مفهوم عدد «دو» و کلمه پسوند «CYCLE» به معنی دایره و به عبارتی طوقه است.
به هر صورت نخستین دوچرخه شناختهشده رسمی در تاریخ این وسیله «سله ریفر» نام دارد که از 2 طوقه چوبی تشکیل شده و با استفاده از پاها در حالتی شبیه به راه رفتن، این وسیله را به طرف جلو و عقب هدایت میکردهاند و به شکل رسمی در سال 1690م «سیوارک» فرانسوی لقب اسب چوبی به این وسیله بدون چرخ را داد و تا سال 1790م وسیله نامبرده چوبی را به اشکال مختلف همچون مار، اسب و... میساختند که وسیلهای بود مورد توجه کودکان و به عنوان ابزاری برای بازی استفاده میشد.
اما همین وسیله به ظاهر ساده فراز و نشیبهای زیادی را در شناسنامه خود به ثبت رسانده است ازجمله اینکه نوشتهاند: اسبهای چوبی آن زمان در فرانسه تکامل بیشتری یافتند، به نحوی که با پا به زمین زدن و حالت مشابه راه رفتن سرعت این وسیله در سطوح افقی و سراشیبی تا 5 کیلومتر در ساعت ثبت شده است. این تکه چوب افقی در اشکال مختلف در آن زمان مورد توجه اهالی پاریس واقع نشد و استقبال شایستهای از این وسیله برای بزرگسالان در فرانسه عنوان نشده است.
روزی که دوچرخه وارد ایران شد
میگویند برای نخستین بار در میدان مشق، چشم مردم به جمال دوچرخه به همراه 2 نوجوان 15و 16 ساله با شلوارهای کوتاه تا بالای زانو که به نمایش گذاشته شده بود، افتاد. این مرکب دوپا، به وسیله انگلیسیها وارد پایتخت قاجار شده بود و نزد تهرانیان قدیم به «مرکب شیطان» معروف بود، چراکه عوام بر این اعتقاد بودند که این وسیله نقلیه توسط شیاطین و پریان حرکت میکند چون کسی نمیتواند، روی 2 چرخ حرکت کند. برهان و دلیل آنها هم این بود که میگفتند اگر کسی مرکبی را نگه ندارد خودش که نمیتواند خودش را نگه دارد، پس چگونه میتواند یکی را هم بالای خود بنشاند و راه ببرد و کسانی که سوار بر این وسیله محیرالعقول میشوند و پیچ و تاب میخورند، به یقین «بچه شیطان» هستند.
افراد پیر و سالمند زمانی که دوچرخه را در گذرها و خیابانهای تهران میدیدند گویا که غول یا «آل» را دیده باشند، فورا زیر لب «بسمالله» میگفتند. در هر صورت دوچرخه، دل بچه اعیانها و پسر پولدارهای پایتخت را برده بود و خانوادههایی که دستشان به دهانشان میرسید بهویژه حاجیها و بازاریها برای فرزندانشان این وسیله نوظهور را میخریدند.
نخستین دوچرخهسازی
دوچرخههای اولیه که در تهران مورد استفاده قرار میگرفت از مارکهای «هرکوس»، «رالی»، «بیاسآ» و «بیرمنگام» همگی ساخته کشور انگلستان بود. قیمت بهترین، بادوامترین و خوشرکابترین نوع دوچرخه از 10 تومان شروع میشد و به 15 تومان میرسید که قیمت لوازم اضافی آن از جمله، قاب، ترکبند، بوق و امثال آن 2 تومان میشد.
با رایج شدن دوچرخه در دارالخلافه، دکانهایی برای فروش و تعمیر دوچرخه باز شد. استاد جعفر شهری، مورخ و نویسنده کتاب تهران قدیم، نخستین دوچرخهسازی تهران را دوچرخهسازی «حسین آقاشیخ» در خیابان ناصریه (ناصرخسرو) میداند که بعد از آن دکانی نیز به وسیله شخصی ارمنیتبار به نام «ادیک» در خیابان منوچهری دایر شد و بهتدریج مغازههای دیگری در تهران برای کرایه و تعمیر دوچرخه عمومیت پیدا کردند و دوچرخهسازی یا دوچرخهفروشی جزو چشمگیرترین مشاغل در تهران قدیم محسوب شد.
در این بین باید گفت که قیمت و کرایه دوچرخه ساعتی 10 شاهی بود و پنچرگیری هم 10شاهی، روغنکاری 2 شاهی و تعمیرات دوچرخه که شامل جوشکاری، شکست و بست، پرهبندیها، شل و سفت کردن زنجیر بود روی هم 5، 6 قران میشد.
عمومیت دوچرخه در تهران
خرید و کرایه دوچرخه در ابتدا برای تفریح و وسیله بازی پسران پولدار محسوب میشد اما کمکم دوچرخه از جنبه تفریحی خارج شد و جزو لاینفک اسباب کاسبان دورهگرد، دستفروشان و تعمیرکاران قفل و کلید شد. اما بیشتر دوچرخهسواران تهران قدیم، حمالهای ماست و حاملان چلوکباب بودند که تغارهای ماست را بر سر نهاده و سوار دوچرخه شده و به سرعت خود را به مقصد میرساندند یا شاگرد چلوپلوهایی که ظروف غذا را در مجمع میچیدند و با سرعت رکاب میزدند تا غذا را داغ به مشتری برسانند.