مروری بر روند خودروهای مفهومی فورد
ایده هایی از دیترویت
عصر خودرو: فورد یکی از پرکارترین خودروسازان آمریکایی در وادی خودروهای کانسپت است و تقریبا همهساله و همزمان با نمایشگاههای مشهور جهان، خودروهای مفهومی عجیب و قابل توجهی را عرضه میکند که بعضا با ایجاد تغییراتی، بعدها راهی خط تولید میشوند و برخی نیز الهامبخش محصولات آتی این برند و برندهای زیرمجموعه آن خواهند بود.
سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۹:۰۰
به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو»، در این مطلب سعی داریم تا با بررسی عملکرد فورد در هر دهه، روند کلی نگرش این خودروساز به خودروهای کانسپت و برخی از مهمترین نمونههای هر دوره را به طور کلی معرفی کنیم.
دهه 1950: دوران موشک، جت و اتم
دهه 50 میلادی یکی از عجیبترین دورهها برای مردم و فرهنگ عامه آمریکاست. در این دوره ظهور جنگ سرد در کنار پیشرفتهای قابل توجه فضایی و تسلیحاتی سبب شد تا مواردی همچون جنگ هستهای مطرح شود و به تدریج المانهایی مرتبط با این موضوعات به صنایع دیگر همانند خودروسازی نیز سرایت کند. فورد به معنای واقعی اولین خودرو مفهومی خود با نام Muroc را در سال 1950 معرفی کرد. به تدریج اما این خودروساز برای کاهش فاصله با جنرال موتورز، کرایسلر و فورد مجبور شد تا تعداد بیشتری از این خودروها را به نمایش بگذارد و به سمت استفاده از المانهایی همانند بالههای عقب مشابه هواپیماهای جت، فرم کلی پیشرانههای جت، کابینهایی تماما شیشهای مشابه جنگندهها و حتی ایده استفاده از انرژی هستهای برای حرکت خودرو برود. اثرات این دوران که حتی تا اوایل دهه 60 میلادی نیز ادامه داشت، اوج خود را در دو خودرو مفهومی X1000 و Nucleon تجربه کرد. در X1000 گویی یک جنگنده، صاحب 4 چرخ شده و برای راندن در خیابان طراحی شده بود. در Nucleon که هرگز نمونه قابل راندن آن ساخته نشد و تنها به ماکتهای 1:1 بسنده شد نیز ایده قرار گرفتن رآکتور هستهای در پشت کابین مطرح شد که ایدهای بسیار آیندهنگرانه محسوب میشد.
دهه 1960: ظهور عضله
به تدریج و از ابتدای دهه 60 میلادی، فورد تغییراتی در خودروهای مفهومی خود ایجاد کرد و به سمت الهام از استودیوهای طراحی ایتالیا رفت. با این حال از میانه همین دهه، روند کلی، تغییراتی عمده کرد. تب خودروهای قوی و ماسلکارها به قدری داغ شد که فورد نیز به تبع این وضعیت، خودروهایی با ظاهری خشن و عضلانی معرفی کرد. این وضعیت با دیدگاه آیندهنگرانه فورد در اواخر دهه 50 و ابتدای دهه 60 به نحوی در تضاد بود؛ چراکه دیگر بسیاری از المانهای خودروهای مفهومی فورد به سادگی به محصولات خیابانی سرایت میکردند و نیازی نبود تا خودرو کانسپت، یک ایده فرازمینی و عجیب باشد. شاید بتوان حضور لری شینودا در تیم طراحی فورد در این دوره را یک نقطه عطف دانست. در این میان مواردی همانند فورد مک وان کانسپت که در حقیقت یک ماستنگ با تِم هاتراد رویایی تلقی میشد و فیرا که به نحوی پاسخ فورد به امثال داج چارجر بود، از مهمترین خودروهای مفهومی این دهه باشند. با این حال وضعیت از اواخر این دهه و با خریداری استودیو طراحی گیا در تورین به شدت تغییر کرد.
دهه 1970: دید اروپایی
دهه 70 میلادی با یک تغییر عمده برای فورد همراه شد. استودیو طراحی گیا در تورین ایتالیا که یکی از مشهورترین استودیوهای پیشرو اروپا بود، در نهایت توسط فورد خریداری شد تا به نحوی جانی تازه به کالبد محصولات اروپایی و آمریکایی فورد تزریق کند. این استودیو اما تاثیری بر زبان طراحی فورد در هر دو سوی اقیانوس گذاشت که بیش از پیش محصولات این خودروساز را به خودروهای اروپایی نزدیک میکرد. علاوه بر این، فورد در این دوره به شدت به سمت استفاده از تونل باد و خطوط تیز برای کاهش ضریب پسا و بهبود عملکرد خودرو سوق داده شد و در اواخر این دهه نیز، استفاده از المانهایی که بیشتر به محصولات دهه هشتادی نزدیک بودند و هنوز قابل درک نبودند، رواج یافت. در این دوره شاید بتوان GT70 را یکی از برترین کانسپتهای فورد دانست که توسط گیا طراحی شد و قرار بود تا یک اسپرت کوچک خیابانی برای حمله به لانچیا استراتوس در مسابقات رالی باشد؛ امری که هرگز تحقق نیافت.
دهه 1980: نگاهی به آینده
دهه 80 میلادی دوران اوج خودروهای عجیب و کانسپهای رویایی برای فورد بود. در این دوره استفاده از خطوط تیز، چراغهای مخفیشونده، المانهای آیرودینامیک همانند آینههای فرورفته در بدنه و پوشش چرخها و حذف تزئینات اضافی بسیار مطرح شد. تاثیر گیا در این دوره نیز بسیار مشهود بود و تقریبا تمامی محصولات این خودروساز تحت تاثیر خطوط خودروهای مفهومی این استودیو شکل میگرفتند. علاوه بر این، ایده ایجاد فرمهای جدید بدنه همانند خودروهای دونفره بسیار کوچک (شبیه به اسمارت)، مینی ونها و خودروهای اسپرت چهاردر نیز در این دهه بسیار مورد توجه فورد قرار گرفت. سرمایه هنگفتی توسط فورد به گیا تزریق شد و همین نیز موجب شد تا تعداد بسیار زیادی خودرو مفهومی همهساله توسط این استودیو در نمایشگاههای اروپا و آمریکا معرفی شوند. در این میان شاید سری Probe جذابترین خودروهای مفهومی فورد بودند که برای نشان دادن توانایی فورد و گیا در ساخت و طراحی خودروهایی با کمترین ضریب پسا ساخته شدند. نکته جالب این است که المانهای به کار رفته در این سری در محصولات تولید انبوه فورد در 2 دهه آتی نیز ظاهر شدند.
دهه 1990: دوران اوج مثلثاتی
دهه 90 میلادی آخرین دوران فعالیت گیا و به نحوی اثرات اروپایی و فضایی در خودروهای کانسپت فورد بود. در این دوره گیا و فورد سعی کردند تا به سمت استفاده از خطوط نرمتر و در عین حال هارمونیک بروند. این ویژگیها در خودروهای مفهومی ابتدای دهه 90 به طور واضحی مشهود بود و به ساخت خودروهایی با خطوط نرم و گرد انجامید. این زبان طراحی جدید فورد در ترکیب با خطوط آیرودینامیکی که در دهه 80 رواج یافته بود، به خودروهای خیابانی فورد رسیدند، اما در نهایت مقلوب یک ایده جذاب آمریکایی- اروپایی شدند که حاصل همکاری تیم طراحی گیا و فورد بود. این زبان طراحی جدید که Edge یا زاویه نام گرفت، پر از خطوط تند و تیز مثلثی بود که با فرمهای گرد و هارمونیک دهه نودی ترکیب شده بودند. اولین محصول این زبان طراحی GT90 بود که از نظر بسیاری یکی از برترین خودروهای مفهومی تاریخ فورد است. این ایده به قدری مورد توجه قرار گرفت که در محصولاتی همانند فوکوس، کا و ماستنگ نیز استفاده شد. با این حال در نهایت فورد تصمیم گرفت تا گیا را تعطیل کند.
دهه اول قرن بیستویکم: بازگشت به گذشته
فورد پس از بستهشدن استودیو گیا، ممکن بود با چالش ایدههای نو مواجه شود اما این یک تفکر سادهانگارانه بود؛ چراکه طراحان این خودروساز آمریکایی برای دهه بعدی یک سری ایده بسیار نو و در عین حال تماما آمریکایی داشتند که حتی به محصولات اروپایی این خودروساز نیز سرایت کردند. داستان از ساخت چندین خودرو مفهومی با الهام از خودروهای قدیمی فورد در پایان دهه 90 میلادی آغاز شد. مواردی همچون تاندربرد و 49 که براساس محصولات دهه پنجاهی این خودروساز طراحی شده بودند، به قدری مورد توجه قرار گرفتند که رفته رفته بازگشت به گذشته سرلوحه طراحان فورد قرار گرفت. ماستنگ جدید، GT40 کانسپت، 427 و برانکو همه با این ایده شکل گرفته بودند. با این حال شاید این فورد شلبی کبرا بود که بیش از همه دوران اوج عضله آمریکایی را فریاد میزد و توانست نظرها را به خود جلب کند. از اواخر این دهه اما بحران اقتصادی و مواردی همچون تغییر سلیقه اروپاییها سبب شد تا رفته رفته فورد اروپا روندی جدا از فورد آمریکا را در پیش گیرد و حتی به نحوی ایدهپرداز محصولات آمریکایی فورد نیز باشد.
دهه جاری: چالشهای آینده
موفقیتهای فورد اروپا در پایان دهه قبل سبب شد تا فورد تصمیم بگیرد زبان طراحی شکل گرفته در استودیوهای اروپایی خود را به آمریکا نیز ببرد. این موارد سبب شدند تا یکسانسازی طراحی در دو سوی اقیانوس بیش از همیشه در محصولات فورد دیده شود و حتی ماستنگ جدید شباهتهای ظاهری متعددی به یک محصول اقتصادی اروپایی همانند فیستا داشته باشد. این زبان طراحی جدید که برگرفته از یک دید آیندهنگرانه و مطابق با پیشرفتهای اخیر صنعت خودرو است، در خودرو مفهومی Evos بیش از همه جا نمایان شده است.