کلاسیکهای مدرن
عصر خودرو: در معماری و طراحی، دوره بینظیری آغاز شد وقتی افرادی همچون باکمینستر فولر، فرانک لوید رایت، لوکوربوزیه، گابریل ویسین و نورمن بِلگِد مفاهیم و آثاری را خلق کردند که نشانگر جلوهای از آینده بودند. جالبتر اینکه آن آینده را با لمس ایدههای آنها در همان زمان میشد تجربه کرد و نیاز به انتظار ۲۰ ساله نبود.
شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۸:۰۰
به گزارش پایگاه خبری «عصرخودرو»، حرکت «طراحی آیرودینامیک یا Streamline Design» روشی بود برای نشان دادن پیشتازی یک ساختمان یا یک محصول جدید در فناوری؛ در واقع این سبک طراحی، مدرنبودن آنها را نشان میداد. در این دوره پیش از جنگ جهانی دوم، مدرنیته و آینده نه فقط در خودروها و هواپیماها، بلکه اتوبوسها، لکوموتیوهای ریلی، کشتیها و حتی خودروهای تجاری سنگین هم موج میزد. این روزها کم پیش میآید که در نمایشگاه پروژه پایان ترم مراکز آموزشی معتبر در زمینه طراحی خودرو و طراحی صنعتی، شاهد ایدهها و مفاهیم جدیدی برای خودروهای سنگین باشیم. باور این حقیقت هم سخت است، آن هم در حالی که فرصتهای بزرگی برای بهواقع نوآوربودن در زمینه خودروهای تجاری وجود دارد.
ظهور طراحی آیرودینامیک در دهه 1930 را میتوان به عنوان یک جُنبش تلقی کرد؛ جنبشی که جهتگیری فلسفی بدون بحث و در کل مورد قبولی برای تمامی هنرها بوده، از نقاشی و پیکرهتراشی گرفته تا گرافیک و طراحی خودرو. عالی میشد اگر جنبشی اینچنین ساختارشکن و فراگیر را در قرن بیست و یکم نیز داشتیم. انتظار میرفت مقوله خودروهای سبز و الزامات رسیدن به آیندهای فاقد آلایندگی برای صنعت خودروسازی، آغازگر جنبشی تازه باشد اما مشکلات و بحرانهای اقتصادی در سطح جهانی باعث شده تا سازندگان اولویت را بر منافع اقتصادی بگذارند تا استقبال از فکرها و ایدههای نو. در این بین، این وظیفه طراحان جوان است که تفکرات محافظهکار فعلی را با ایدههای جدید و جالبتوجه به چالش بکشند، هم از نظر فرم و هم از نظر کاربری. چیزی به بزرگی و ابهت یک کامیون یا کشنده میتواند نقطهای عالی برای آغاز باشد. پرسش این است که چه چیزی موجبات خلق این خودروهای ساختارشکنِ حال تقریبا 80 ساله را فراهم آورد و اینها چه چیزی در خود داشتهاند که تا این حد جذاب جلوه میکردند؟ تقریبا هر طراحی در مواجهه با چهره برای آن روزها آیندهنگرانه و مدرن این خودروهای سنگین، واژه محشر را بر زبان میآورد. این جنبش طراحی آیرودینامیک توسط بسیاری از طراحان بزرگ آن روزها حمایت شده و بال و پر گرفته و در این بین، مشتریان آنها هم ترسی از خطرکردن در سرمایهگذاری برای به چالش کشیدن فرمهای نو نداشتند؛ آنها مدرنیته را پیامی مثبت میدیدند و بهطور مشخص، جادهها و خیابانهای آمریکا هم محلی بود عالی برای برانگیختن تخیل عموم با پیام «آینده همین جاست». امروز اما عینک هوشمند گوگل و یا iPhone نسل 7، 8 و حتی 9 را هم سخت میشود برداشتی خوشبینانه از آینده تلقی کرد.
آنچه چنین جلوه متمایزی به این خودروهای تجاری مدرن دهههای دور داده، خطوط پویا و تناسبات کاملا متفاوت آنهاست و البته، ابتکار و مهارت بالا در تولید که ساخت آنها را ممکن ساخته نیز نباید فراموش شود. نُرم هالکَمپ، مالک کالیفرنیایی یک تیم اتومبیلرانی بود که تحت تاثیر خودروبَرِ بینظیری که مرسدس سال 1955 برای تیم اتومبیلرانی خود ساخته بود، تصمیم به ساخت خودروبری شبیه به آن برای تیم خود گرفت. او یک کشنده هواپیما و یک اتاق پیکاپ صفرکیلومتر شورولت خریداری کرد و با استخدام یک بدنهساز ماهر، از ترکیب آنها، خودروبر Cheetah را برای حمل خودروهای تیمش در فصل 1960 ساخت.
مرسدس همیشه در حمل خودروهای مسابقهای خود، نوآوری خاصی را داشته و حتی سال 1924 که خودروهای شرکتکننده در مسابقات جایزه بزرگ (گرنپری)، همگی تا محل مسابقه رانده میشدند، مرسدس به این نتیجه رسید که بسیار بهتر میشود اگر خودروهای مسابقهایاش را سوار بر یک سری سواریهای مخصوصا تبدیل شده به خودروبر تا محل مسابقه حمل کند. این کمپانی پیشرو، دهه 1930 اتاقهای کامیون مخصوصی برای حمل خودروهای مسابقهای طراحی کرد تا هنگام تردد آنها در شهرها، مردم بتوانند خودروهای مسابقهای ساخت مرسدس را سوار بر آنها ببینند. برای سال 1955، مرسدس یکی از خاصترین خودروبرهای خودروهای مسابقهای تاریخ را ساخت؛ این مفهومی که برپایه خودرو اسپرت عملکردمحور و خوشچهره آن روزهای مرسدس یعنی 300SL گالوینگ ساخته شد، توان دستیابی به سرعتهای بالاتر از 160 کیلومتر در ساعت را داشت.
اوایل دهه 1930 میلادی، طراحی خوشفکر به نام نورمن بِلگِد سفارش طراحی خودرو نفتکش آیندهنگرانهای را از شرکت نفت تِکساکو دریافت کرد که
Doodlebug یا به زبان خودمان، نفتیاب لقب گرفته بود. این نفتکش خاص با رنگ بدنه سرخ و نشان بُلد شده Texaco روی آن، جلوهای محشر داشت و اتفاقا، بعدها توسط شرکت British Australian Petroleum به عنوان خودرویی تبلیغاتی، کُپی هم شد. نفتکش کپیشده توسط BAP فاقد آن تناسبات مدرن طراحی شده توسط بِلگِد بود اما از عکسهایی که از آن روزها به جا مانده، اینطور برمیآید که حداقل نزد اذهان عمومی اواسط دهه 1930 سیدنی، بسیار مورد توجه قرار گرفته بود.
روست هاینتز، وارث صنایع غذایی موفق Heinz 57، همیشه سلیقهای عالی در طراحیهای ساختارشکنانه و متمایز داشت. طراحی کوپه بینظیری که او سال 1938 به کمک ماریس شوارتز ساخت، بهنام
Phantom Corsair، هنوز هم یکی از برجستهترین فرمهای خودرویی قرن بیستم شناخته میشود. او برای خودروهای حملِ محصولِ شرکتِ هاینتز، طرحی به همین اندازه پویا را ارائه کرد که با کمی بزرگنمایی، آنها را تبدیل به سفینههایی فضایی روی چهارچرخ کرد؛ این همه تشریفات آن هم برای حمل سُسِ کِچاپ!
کارخانه Labatt سنت دیرینه در استفاده از طراحی آیرودینامیک برای خودروهای مفصلی حمل محصول خود دارد. در این خودروها، اسب کشنده و تریلر طراحی پویای یکپارچه و هماهنگی داشتند با ترکیب رنگ سرخ و طلایی که به مراتب بهتر از کیفیت محصولات ساخت این شرکت کانادایی بود. در واقع، آیندهنگری Labatt حداقل بهصورت بصری در طراحی رو به جلو اتاق کشندههای حمل محصول آن ملموس بود.
سال 1941، جنرال موتورز به عنوان بخشی از نمایشگاه رژه پیشرفت، چند دستگاه کامیون Futurliner ساخت که هم تناسبات عجیبی داشت و هم رانندگی با آن بسیار دشوار به نظر می آمد. با این حال اما امروز ارزش بسیار بالایی نزد کلکسیونرها پیدا کرده تا حدی که یکی از 12 نسخه تولید شده از آن، به قیمت تقریبا 1.5 میلیون دلار حراج شد.
شرکتهای شکلاتسازی، موسسات طراحی داخلی، بانکها، ونهای حمل یخ و تخممرغ و حتی کوکاکولا به این سبک طراحی جدید روی آوردند و به لطف تمام اینها، آینده به واقع در گذشته ظهور کرد.
برچسب ها
خودرو کلاسیکصنعت خودرو جهان