به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از دنیای اقتصاد، خالی شدن پارکینگ خودروسازان از خودروهای ناقص، پرتکرارترین خبر یک ماه گذشته خودروسازان بود. حال با توجه به پایداری مشکلات عمده خودروسازان از جمله کمبود قطعات خارجی، بدهی به قطعهسازان و ... این سوال مطرح میشود که چه عاملی روند تولید محصولات ناقص را کند و در برخی شرکتها متوقف کرده است؟ علاوه بر این تکمیل محصولات ناقص در سه خودروسازی بزرگ کشور نیز سرعت گرفته، بهطوریکه برخی از شرکتها مدعی تخلیه پارکینگها از محصولات ناقص هستند. حال برای پاسخ به این سوال که چه رخدادی باعث توقف تولید ناقصها و تکمیل محصولات انباری شده، به سراغ سه کارشناس حوزه خودرو رفتیم. هر سه این کارشناسان فشار دولت را دلیل محکمی مبنیبر حذف ناقصها میدانند.
پیش از این مدیران خودروسازی برای توجیه تولید خودروی ناقص عوامل مختلفی را به عنوان مقصر معرفی میکردند، اما به نظر میرسد که هیچیک از این عوامل نهتنها بهبودی پیدا نکرده بلکه در برخی موارد وضعیت بدتری به خود گرفتهاند. به طوری که میزان بدهی خودروسازان به قطعهسازان افزایش یافته است. در آذرماه سال 1400 اصغر خسروشاهی، نایبرئیس انجمن قطعهسازان اعلام کرد که بدهی خودروسازان به این شرکتها حدود 36هزار میلیارد تومان است. با این حال به گفته محمدرضا نجفیمنش میزان این بدهی اکنون به 46هزار میلیارد تومان رسیده است. علاوهبر این، زیان انباشته خودروسازان نیز در این مدت افزایشی بوده است و با زیان 22هزار میلیارد تومانی طی سال 1400، زیان انباشته این شرکتها به 115هزار میلیارد تومان رسیده است.
عوامل دیگر همچون فضای پرنوسان سیاسی کشور و تعاملات بینالمللی از جمله احیای برجام نیز وضعیت تازهای به خود نگرفته است و تحریمها به قوت قبل ایفای نقش میکنند و خودروسازهای خارجی هم همچنان در کوچ به سر میبرند. جدا از این حتی نرخ دلار که بازیگر اصلی در تامین قطعه محسوب میشود نیز نه تنها کاهش نیافته بلکه هر روز رکوردی تازه از خود به جا میگذارد تا هزینههای تولید را نیز با خود بالا بکشد. بنابراین وضعیت پسین و پیشین خودروسازان نشان میدهد که نهتنها تغییری در وضعیت پیشین آنها رخ نداده، بلکه نقدینگی و تامین قطعات نیز با دشواری صورت گرفته است. اما طبق بررسیها، دو عامل بیشتر از هر موضوع دیگری در تولید خودروی ناقص تاثیرگذار بوده است.
اولین عامل آمار تحمیلی دولت است که خودروساز خود را موظف میدید تعداد تولید را ولو با تولید خودروی ناقص به میزان مدنظر وزارت صمت برساند. عامل دوم قیمتگذاری دستوری است. برخی معتقدند که انتظار برای افزایش قیمت، خودروسازان را به دلیل زیان تولید مجبور به تولید خودروی ناقص و دپو آن کرده است، تا پس از افزایش قیمت با نرخ بالاتری به فروش برسانند. با این حال امسال حتی افزایش قیمتی هم رخ نداده که خودروسازان را تشویق به افزایش تولید و تکمیل خودروهای ناقص کند. بنابراین عبور خودروسازان از ناقصسازی و تکمیل خودروهای قبلی علامت سوال قابلتوجهی ایجاد میکند که چه عاملی آنها به سمت چنین اقدامی سوق داده است؟
شروع ماجرا
اولین خبرها از وجود خودروهای ناقص در پارکینگ خودروسازان از سال 97 شروع شد. گرچه خبرها در این سال در مورد تعداد خودروهای دپوشده بسیار ضد و نقیض است. شهریورماه این سال آرش محبینژاد، دبیر انجمن صنایع همگن قطعهسازی از انبار شدن 70هزار خودروی ناقص در پارکینگ خودروسازان خبر داده بود، با این حال مردادماه سال 97 تعداد این خودروها توسط صالحینیا، معاون وقت صنایع وزارت صمت حدود 30هزار دستگاه اعلام شده بود ولی در همان زمان احمد نعمتبخش گفته بود که این خودروها 50هزار دستگاه هستند. با این حال همه این افراد علت دپوی خودروی ناقص را در سال 97 کمبود قطعه عنوان کردهاند. در سال 98 مطابق اعلام محمدرضا نجفیمنش، رئیس انجمن صنایع همگن قطعهسازی تولید ناقصیها به حدود 200هزار دستگاه رسیده بود. سهیل معمارباشی، معاون وقت صنایع حملونقل و نیرو محرکه وزارت صمت نیز اعلام کرده بود که در سال 99 تعداد خودروهای ناقص در پارکینگ خودروسازیها به حدود 100 هزار دستگاه رسیده است. بر این اساس اما رضا فاطمی امین وزیر صمت دو روز پیش عنوان کرده بود که در آبان و آذرماه سال گذشته 170هزار خودروی ناقص در کشور تولید شده بود که امسال به 20هزار دستگاه خودرو کاهش یافت و به مرور زمان به صفر خواهد رسید. آنچه مشخص است علت تولید ناقصها از طرف مقامهای صنعتی عموما یکسان و مربوط به کمبود قطعه به واسطه تحریم عنوان شده است.
پاکسازی پارکینگها
همانطور که اشاره شد، به نظر میرسد در سال جاری دلیلی برای رفع این مشکل تکراری وجود نداشته؛ این در شرایطی است که ورود مقامهای قضایی به پروژه ناقصها و نظارت بیشتر وزارت صمت منجر به عقبنشینی خودروسازان از تولید ناقصیها شده است. در این زمینه برخی از کارشناسان مدعی هستند که بخش زیادی از تولید ناقصیها بهعمد بوده؛ به همین دلیل با ورود مقامات قضایی و ایجاد حساسیتها در این زمینه، خودروسازان مجبور به عقبنشینی از این پروژه شدند. با این حال سه کارشناس نظر متفاوتی دارند.
سعید مدنی، مدیرعامل پیشین سایپا، دراینباره میگوید در تولید ناقصیها، هریک از مدیران توجیه خاص خود را داشتند. برخی اعتقاد داشتند که خودروی ناقص باید تولید شود، چراکه با توجه به کمبود قطعه اگر این کار صورت نگیرد خط تولید متوقف میشود و بهتر است به جای متوقف کردن تولید، خودرو را به طور ناقص ساخت تا به محض تامین قطعه آن را تکمیل و روانه بازار کرد. سعی این دسته از مدیران این بوده که از کلیه ظرفیتهای موجود استفاده کنند. مدنی با اشاره به اینکه دولت تصور میکرد یکی از موانع تنظیم بازار خودرو، وجود خودروهای ناقص است، تاکید دارد که تعداد این خودروها هرگز به اندازهای نبوده که بازار را تحتتاثیر خود قرار دهد. مدنی اعتقاد دارد توقف روند تولید خودروهای ناقص باعث کاهش میزان تولید میشود و میگوید همین امروز نیز میزان تولید ما کم است و به پای تقاضا نمیرسد. وی مشکل نقدینگی و کمبود ریزتراشهها را عوامل اصلی در دپوی خودرو میداند و میگوید فشار دولت فاکتوری است که خودروسازان را مجبور به تکمیل خودروهای ناقص کرده است.
با این حال مدنی از دپوی خودرو دفاع نمیکند و میگوید نگه داشتن هر خودروی ناقص فضایی معادل 20 مترمربع نیاز دارد که هزینه خودروسازان را بهشدت افزایش میدهد. همچنین اشاره میکند که راکد ماندن یک خودرو به مدت چندین ماه در پارکینگ میتواند باعث آسیب به خودرو شده و آن را با معضلاتی مانند پوسیدگی و رنگپریدگی مواجه کند که جبران این خسارتها هم هزینه اضافی زیادی را به شرکتهای خودروساز تحمیل میکند. بنابراین خودروسازان هیچ نفعی از دپوی خودرو نمیبرند. مدیرعامل سابق سایپا با این ایده که انگیزه خودروسازان برای نگهداری خودروهای ناقص افزایش قیمت است، مخالف بوده و آن را فاقد اعتبار میداند و میگوید چنین تفکراتی در صنعت خودروی کشور وجود ندارد و علاوه بر این تعیین قیمت نیز از دایره اختیارات خودروسازان خارج است. او میگوید دولت باید 80 تا 90 درصد این مشکل و حتی دیگر مشکلات خودروسازی را در تصمیمات خود جستوجو کند که حادترین آنها موضوع قیمتگذاری دستوری است که باعث افزایش تولید خودروی ناقص و افزایش مشکلات خودروسازان میشود.
فربد زاوه، کارشناس خودرو، نیز معتقد است که عامل اصلی تولید خودروی ناقص نه هیچ یک از عوامل یادشده بلکه سوءمدیریت است. این کارشناس خودرو میگوید وزارت صمت در سالهای گذشته همیشه یک تیراژ تحمیلی تولید خودرو برای خودروسازان داشته است. علاوه بر این، سال گذشته و با روی کار آمدن سیدرضا فاطمیامین در مقام وزارت صمت، دستور افزایش این تیراژ نیز داده شد که تصمیم بسیار آسیبزایی بود. وی ادامه میدهد که به دنبال این دستور بود که مدیران خودروسازیها برای حفظ سمت خود دست به افزایش تولید، ولو تولید خودروی ناقص زدند. به اعتقاد زاوه این مدیران بهخوبی میدانستند که تولید خودروی ناقص به نفع این بنگاهها نیست، اما نفع شخصی برای روی کار ماندن بود که باعث شد تیراژ تولید شرکتهای تحت امر خود را افزایش دهند. زاوه اشاره میکند که با عقبنشینی وزیر از این تصمیم، دستور تکمیل خودروهای ناقص داده شد که همین امر باعث رویکرد مدیران در این جهت شد.
حسن کریمی سنجری، کارشناس خودرو، هم معتقد است که شرایط حاکم بر خودروسازی کشور تغییر چندانی نکرده و پارامترهایی مانند شرایط سیاسی و مشکل نقدینگی به قوت خود پا برجا هستند، اما شاید تنها پارامتر متغیر را بتوان اراده تصمیمگیران دانست. سال گذشته وزارت صمت تا این حد مصر نبود که جلوی تولید خودروهای ناقص را بگیرد. انفعال وزارت صمت باعث شده بود خودروسازها برای رسیدن به آمار تحمیلی دولت و وزیر دست به تولید این خودروها بزنند، چراکه تاکنون تنها آمار تولید مکانیکی مدنظر بوده که شامل خودروهای ناقص هم میشد. وی تاکید دارد که با این حال امسال این وزارتخانه اعلام کرد یکی دیگر از پارامترهای ارزیابی خودروسازان نرخ یک به یکی تولید مکانیکی و تجاری است. همین امر باعث شد مدیران شرکتهای خودروساز تکمیل خودروهای ناقص را جدی بگیرند.
کریمی نیز مانند دو کارشناس دیگر موضوع کاهش کیفیت را خطر جدی تولید ناقص خودرو میداند و میگوید عدم تکمیل خودروی تولیدی میزان معوقات شرکتها را نیز افزایش میدهد، با رسیدن قطعه خودروساز سعی میکند بلافاصله آن را نصب کرده و تحویل مشتری بدهد که این امر باعث کاهش کیفیت میشود. به نظر میرسد علاوه بر قیمتگذاری دیگر فاکتورهای صنعت پرحاشیه خودروسازی همچنان تابع دستور دولت است. فرقی نمیکند این دستور فروش به قیمتی کمتر از قیمت تمامشده تولید باشد یا پر و خالی شدن پارکینگها از خودروی ناقص! گرچه تکمیل خودروی دپوشده اتفاق مثبتی قلمداد میشود اما موضوع سوالبرانگیز روند طیشده برای چنین اقدامی است که به جای تبعیت از پارامترهای واقعی اقتصاد، از دستورهای رسیده از وزارتخانه و دولت تبعیت میکند و با تغییر دولت سیاست جدیدی در این بنگاههای به ظاهر تولیدی حاکم میشود.