به گزارش پایگاه خبری«عصر خودرو»به نقل از مهر، گروه جامعه: محیط زیست به مساله اصلی بسیاری از فعالان مدنی در کشور بدل شده است. بسیاری از شهروندان اخبار حوزه محیط زیست را با دغدغه دنبال میکنند. اولویت محیط زیست بر دیگر حوزهها، توسعه پایدار، کمبود اعتبار محیط زیست، سهم دولت و بخش خصوصی در تخریب یا حفاظت محیط زیست، آلایندهها و نحوه هزینهکرد عوارض آلایندگی که به حساب شهرداریها ریخته میشود همه از جمله مسائلی هستند که در رسانهها مورد بحث قرار گرفتهاند. در همین زمینه با دکتر یوسف حجت، استاد دانشگاه تربیت مدرس، که تأکید ویژهای بر بحث آلایندهها و عوارض آلایندگی دارد گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
چرا به صورت بنیادی و زیرساختی بودجه و اعتبارات سازمان حفاظت محیط زیست در ایران تا این حد کم است؟ چه نگاهی در این حوزه حاکم بوده و هست؟ نقص کار در کجاست؟
محیط زیست یک پدیده نوظهور است. جدی شدن معضلات محیط زیست در همه جهان سابقه کمتر از یک قرن دارد. از طرف دیگر توجه به محیط زیست بلافاصله بعد از ظهور مشکلات صورت نگرفته است بلکه معمولا چند دهه پس از پدیدار شدن مشکلات زیست محیطی جدی شد. مثلا عبور از ظرفیت زیستی در دهه 1970 اتفاق افتاد، اما ردپای زیستی ربع قرن بعد تعریف شد. لذا اصولا محیط زیست در مقایسه با بخش های آموزش، صنعت و .... پدیده جدیدی است.
در ایران تاسیس سازمان حفاظت محیط زیست به مفهوم امروزی آن به هفت سال قبل از انقلاب بر می گردد. عبور از ظرفیت زیستی در ایران در سال های ابتدایی تاسیس سازمان اتفاق افتاد اما تبعات وحشتناک خود را در سال های اخیر نشان داد. هنوز هم خیلی ها خشکسالی های سال های اخیر را فقط قهر طبیعت می دانند زیرا فقط به سمت عرضه آب نگاه می کنند و متوجه نیستند که سمت تقاضا در نیم قرن اخیر تقریبا 10 برابر شده است و بر هم خوردن عرضه و تقاضا بسیار بیشتر از آن که نتیجه خشکسالی باشد، نتیجه مصرف بسیار بالای آب است. این ها در ایران خیلی دیر پذیرفته می شود. مثلا اوایل دهه 1380 سرب از بنزین حذف شد و در نتیجه از آن تاریخ آلودگی سرب ناشی از بنزین در هوای شهرها وجود نداشت. اما تا یک دهه بعد حتی کسانی که خود را متخصص محیط زیست می دانستند در مورد خطرات آلودگی سرب ناشی از بنزین موجود در هوای تهران مطلب می نوشتند. این نشان می دهد که درک درست از محیط زیست کاری زمانبر است.
به دلایل فوق و در مقایسه با بسیاری از وزارتخانه ها و سازمان ها، محیط زیست سازمانی جوان است و سابقه کمی دارد. در دهه های اول تاسیس به عنوان سازمانی فانتزی در نظر گرفته می شد و حتی به عنوان سازمان غیرضروری در شرف تعطیلی قرار گرفت.
در کشورهای توسعه یافته چند دهه قبل از ایران همین روند اتفاق افتاد. تا اینجای کار طبیعی است. اما چیزی که جای انتقاد دارد این است که با وجود اینکه معضلات زیست محیطی به مهمترین تهدید سرنوشت و حیات کشور تبدیل شده، هنوز خیلی ها به این بلوغ نرسیده اند که موضوع را آنطور که هست درک کنند. به علت همین دیدگاه های کهنه، کشور ما نخواسته و نتوانسته سازمان حفاظت محیط زیست را متناسب با افزایش تهدید ها و ضرورت حفاظت از آن تقویت کند. هنوز برخی از مسئولین متوجه روند رو به نابودی کشور و یا حداقل عظمت مشکل نشده اند و یا شده اند و چشم خود را بر روی آن بسته اند چون نان شب مردم دغدغه اول آن هاست و توجه به محیط زیست را مانعی برای سایر فعالیت های اقتصادی می دانند. این ها اگر فقط تصویر درستی از یک دهه آینده داشتند، هرگز اینطور عمل نمی کردند.
مشکل دیگر این است که ساختارهای دولتی بسیار سخت تغییر می کنند و بسیار دیر خود را با تغییرات محیط تطبیق می دهند.
سهم و نقش دولت و بازار (بخش خصوصی) در بودجه محیط زیست کشور چیست؟
به اعتقاد من نقش دولت در جامعه سیاستگذاری و نظارت بر اجرای سیاست ها است. یک سیاست خوب ممکن است یک جمله یا یک عبارت در متن یک قانون یا مصوبه باشد، اما همین جمله کوتاه می تواند مملکت را به سمت توسعه یافتگی هدایت کرده یا نابودی کشور را به دنبال داشته باشد. سیاست گذاری نیاز به فکر دارد نه پول. دولت باید ساختاری کوچک اما حاکمیتی داشته باشد. یعنی از افراد متخصص و ماهر در سیاستگذاری استفاده کند. در حالیکه در ایران بر عکس است و دولت ساختاری بزرگ و اجرایی دارد.
این موضوع برای سازمان حفاظت محیط زیست به خصوص در بخش محیط زیست انسانی بسیار مهم تر است. فعالیت هایی مثل پایش و بررسی طرح های ارزیابی کارهای اجرایی است و باید توسط بخش خصوصی انجام شود. خوشبختانه با شناسایی و تایید آزمایشگاه های معتمد بخشی از این کار انجام شده است، اما هنوز سازمان درگیر کار اجرایی زیادی است. برگزاری جشنواره ها و سمینارها و ... نیز باید طبق سیاست محیط زیست توسط بخش خصوصی انجام شود. به طور مثال اولین نمایشگاه های محیط زیست کاملا توسط بخش خصوصی برگزار شد و سازمان نه ریالی برای آن خرج کرد و نه نیروی انسانی خود را در گیر برنامه ریزی و اجرای نمایشگاه کرد.
آنچه مهم است سازمان باید بتواند نیروهای کیفی جذب کند و حقوق مکفی بدهد. پرسنل سازمان باید بیشتر از سایر بخش های دولت و حتی بخش خصوصی حقوق دریافت کنند تا دست سازمان برای جذب بهترین ها باز باشد. اما متاسفانه سایر دستگاه ها امکان پرداخت رسمی و غیر رسمی بسیار بهتری را دارند و سازمان از نظر حقوق و دستمزد جذابیت لازم را ندارد. اگر چه به خاطر اهمیت موضوع ممکن خیلی افراد نخبه در سازمان باشند یا تمایل به استخدام در سازمان داشته باشند. اما این که روی فداکاری افراد حساب شود، روال درستی نیست.
چرا باید بودجه محیط زیست بر بسیاری از بخش های دیگر اولویت داشته باشد؟
وظیفه سازمان نسبت به سایر دستگاه ها بسیار مهمتر است. سازمان باید سرزمین ایران را حفظ کند تا سایر دستگاه ها در این سرزمین فعالیت کنند. اگر سرزمین نابود شود، قطعا سایر بخش ها نیز نمی توانند به فعالیت خود ادامه دهند. بودجه سازمان در بخش محیط طبیعی که فعالیتی از نوع تصدی گری دارد باید به اندازه ای باشد که حفاظت از طبیعت به بهترین شکل انجام شود. البته در بخش طبیعی، سازمان می تواند از توان های بخش خصوصی بهره مند شده و کمتر درگیر فعالیت های اجرایی شود. اما نیازمند اعتبار کافی است.
در بخش های دیگر از جمله محیط زیست انسانی، سازمان را پول نجات نمی دهد بلکه فکر و سیاست لازم است. درگیر شدن در اجرا، سازمان را از فعالیت حاکمیتی دور می کند.
البته در دهه های اخیر سیاست های خوبی هم تدوین شده است. یکی از آن ها ایجاد صندوق ملی محیط زیست است که قاعدتا باید جرایم و عوارض زیست محیطی به این صندوق واریز شده و صندوق موظف شود با حمایت مالی از بنگاه های اقتصادی آن ها را به سمت حل مشکل سوق دهد. نباید صندوق را با سازمان یکی دانست. چرا که صندوق بر خلاف سازمان کار تصدی گری انجام می دهد.
آیا ساز و کارهای فعلی برای بودجه محیط زیست ایران پاسخگو است؟ پیشنهاد شما در این خصوص چیست؟
لازم است بودجه سازمان از طریق اعتبارات عمومی به صورت جهشی تقویت شود و مجوزهای ویژه برای نظام پرداخت سازمان پیش بینی شود و باید با جذب نیروهای زبده، سازمان بازسازی و توان سیاستگذاری آن تقویت شود.
اما همانطور که در پاسخ فوق اشاره شد، صندوق می تواند از محل جرایم و عوارض زیست محیطی تغذیه شود. اگر مشکلات محیط زیست زیاد باشد درآمد صندوق بیشتر می شود و می تواند حمایت بیشتری کند، اما اگر مشکلات زیست محیطی کاهش یابد هم بودجه صندوق و هم لزوم حمایت کمتر می شود.
ایده ایجاد صندوق ملی محیط زیست در ایران چگونه شکل گرفت؟
یکی از فعالیت های جاری سازمان، متوقف کردن فعالیت های اقتصادی آلاینده است. با توجه به معضل اشتغال و اقتصاد، تعطیلی واحد تبعات منفی زیادی دارد. اگرچه به خاطر سلامت مردم و حفظ محیط زیست لازم است واحد بسته شود. از طرف دیگر از واحدهای آلاینده عوارض و جرایمی نیز اخذ می شود که متاسفانه در محل خودش خرج نمی شود. مثلا از کارخانه صنعتی عوارض آلودگی گرفته می شود و به شهرداری شهرهای اطراف داده می شود. در بهترین شرایط این پول ها صرف ایجاد فضای سبز و سایر خدمات شهری از قبیل جمع آوری و دفع پسماند می شود.
این کار با هیچ منطقی سازگار نیست که پول را از واحد آلاینده بگیریم و اجازه دهیم به آلودگی خود ادامه داده و احساس کنند با دادن عوارض وظیفه خود را انجام داده اند و دیگر لازم نیست برای رفع آلودگی اقدام کنند! در ضمن همان پولی که در واحد می توانست صرف کاهش آلودگی شود از دست واحد خارج می شود.
البته میزان جریمه و عوارض هر واحد، معمولا برای رفع معضل همان واحد کفایت نمی کند. اما تجمیع آن ها می تواند مشکلات عمده تر را به تدریج حل کند و آینده نوید بخشی را نوید دهد.
منابع مالی صندوق ملی محیط زیست در ایران چیست؟
اگر از صندوق بپرسید قطعا به روزتر و دقیق تر جواب خواهند داد. اما یکی از منابع مالی سازمان، ماده12 آیین نامه اجرایی قانون مدیریت پسماند است که تولیدکنندگان و واردکنندگان اقلامی که در آیین نامه ذکر شده را موظف کرده پسماند حاصل از کالا های خود را بازیافت کنند و درصورتی که نتوانند به این امر اقدام کنند، باید برابر نیم در هزار ارزش کالا را همزمان با فروش و یا ورود به صندوق محیط زیست پرداخت کننند. صندوق باید به نسبت بازیافت پسماند حاصل از هر یک از اقلام مزبور، مبالغ دریافتی را در اختیار واحدهای بازیافت کننده آن قلم از پسماند قرار دهد.
این یک آزمون برای صندوق است. اگر این پول بتواند حرکت قابل توجهی در بازیافت ایجاد کند، قطعا صندوق موفق بوده و حمایت بیشتری خواهد شد. اما اگر پول صرف خرید ساختمان و خودرو و استخدام نیرو و .... شود، صندوق مقبولیت خود را از دست خواهد داد.
درآمد حاصل از عوارض آلایندگی در ایران به کدام نهاد تخصیص داده می شود؟
عوارض مندرج در قانون مالیات بر ارزش افزوده در اختیار شهرداری ها قرار می گیرد. البته در اصلاحیه قانون مالیات بر ارزش افزوده در نظر است بخشی نیز به صندوق محیط زیست داده شود. اما مشخص نیست که چه میزان خواهد بود.
یکی از ابهامات می تواند این باشد که برای تامین منابع صندوق ملی محیط زیست ایران، همواره باید صنایع آلاینده ای وجود داشته باشد؟
این سوال نشان می دهد هدف «رفع آلودگی» نیست بلکه «درآمدزایی برای صندوق» است و این موضع به شدت غلط و خطرناک است. اگر صنایع آلاینده نداشته باشیم چه نیازی به صندوق داریم؟ همانطور که قبلا هم توضیح دادم، هم درآمد صندوق هم وظیفه صندوق به واحدهای آلاینده مرتبط است. اگر واحدها آلاینده زیاد باشند درآمد صندوق و وظیفه آن هردو زیاد می شود. اما اگر واحد آلاینده ای وجود نداشته باشد باید با کمال افتخار طی یک مراسم با شکوه تعطیلی صندوق یا به عبارت دیگر «پایان صنایع آلاینده در کشور» جشن گرفته شود، زیرا علت وجودی صندوق منتفی شده است. نگرانی من این است که «در آمد صندوق» اصل شود نه «رفع آلودگی» و این سوال نشان می دهد نگرانی من به جاست.
سازو کار تخصیص تمام یا بخشی از عوارض آلایندگی به صندوق ملی محیط زیست چگونه باید مصوب شود؟
مناسب ترین اقدام پر رنگ کردن نقش صندوق در اصلاحیه قانون مالیات بر ارزش افزوده است که فعلا مراحل تصویب خود را طی می کند. اگر سازمان بتواند در این قانون تاثیر مناسبی بگذارد، صندوق می تواند جایگاه درست خود را پیدا کند.
اگر در این قانون مطالب لازم دیده نشود، کار بسیار مشکل می شود. البته ممکن است در قوانین برنامه 5 ساله اقدامات موقتی گنجانده شود. اما اقدام زیر بنایی، جایگاه مناسب در قانون مالیات بر ارزش افزوده است.
نگاه نمایندگان مجلس به پیشنهاد تخصیص تمام یا بخشی از عوارض آلایندگی به صندوق ملی محیط زیست مثبت است؟ یعنی شما به تخصیص تمام یا بخشی از عوارض آلایندگی برای صندوق ملی محیط زیست ایران، امیدوار هستید؟
امیدوارم اینطور باشد. البته چون این درآمد قبلا در اختیار شهرداری ها قرار می گرفته، به سادگی نمی توان این مصوبه را تصویب کرد. قطعا شهرداری های شهرهای مختلف سعی می کنند این درآمد راحت را از دست ندهند. با وجود این امیدوارم بخشی از درآمد به صندوق ریخته شود.