به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از دنیای اقتصاد، دولتها با اجرای طرح اسقاط خودروهای سنگین فرسوده چند هدف را دنبال میکنند: نخست حمایت از خودروسازی و اشتغالزایی یا حفظ مشاغل، دوم بهبود وضعیت هوا، سوم کاهش وابستگی به واردات سوخت، چهارم کاهش انتشار دیاکسیدکربن، پنجم ارتقای سطح ایمنی جادهای. هر برنامه اسقاط خودروهای فرسوده و جایگزینسازی آنها باید به گونهای طراحی و اجرا شود که منافع حاصل از آن نسبت به هزینههای اجرای طرح بیشتر باشد، اما همه طرحها در دستیابی به این اهداف موفق نیستند.
تجربه جهانی اسقاط فرسودههای سنگین
طرحهای اسقاط خودرو از دو منظر مورد ارزیابی قرار میگیرند نخست میزان دستیابی به اهداف تعیین شده و دیگر صرفه اقتصادی. نتایج مطالعهای که سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) بر سه نمونه فرآیند اسقاط خودروها در کشورهای آلمان، فرانسه و آمریکا انجام داد، نشان میدهد اگرچه تمامی این طرحهای اسقاط با هدف کاهش انتشار گاز دیاکسیدکربن و نیتروژن اکساید، صرفهجویی در مصرف سوخت و افزایش سطح ایمنی جادهها صورت گرفت، اما برخی موارد دستیابی به این اهداف به شیوهای مقرون بهصرفه اتفاق نیفتاد بهطوریکه جایگزینی ویا میزان کاهش آلایندگی در سطح مورد انتظار نبود. در بررسی طرح اسقاط خودروهای فرسوده باید به مواردی توجه شود از جمله، ملاک تعیین شایستگی خودروها برای برخورداری از مشوقها ، مبلغ مشوقها، بودجه کلی طرح، تعداد خودروهایی که از رده خارج میشوند، وضعیت خودروهایی که از رده خارج میشوند، شمار خودروهایی که به موجب طرح خریداری میشوند و وضعیت خودروهای نو خریداری شده.طبیعتا هر چه گستردگی طرح بیشتر باشد، میزان تاثیرگذاری آن بیشتر و نتایج آن ملموستر است. البته در اینجا باید توجه داشت که تعداد خودروهای جایگزین شده تنها ملاک گستردگی دامنه نفوذ طرح اسقاط به شمار نمیآید.
ملاک خودروهای جایگزین
در صورتی که خودروها تنها براساس سال تولیدشان برای جایگزینی انتخاب شوند احتمال هدررفت منابع در طرح اسقاط افزایش مییابد. شاخص دیگری که در این زمینه مورد توجه قرار میگیرد نقش این خودروها در مجموع مسافتهای طی شده در جادهها است. به این ترتیب جایگزین ساختن خودرویی تاثیرگذار خواهد بود که تعداد کیلومترهای بیشتری را طی کند وگرنه صرف جایگزین کردن خودروهای فرسوده اثربخش نخواهد بود. نمونه چنین وضعیتی را در مقایسه شیوه اجرای طرح اسقاط در فرانسه و آمریکا میتوان دید. در فرانسه تنها 470 دستگاه خودرو سنگین فرسوده و در آمریکا 677 دستگاه خودرو جایگزین شد، اما مسافتی که خودروهای فرانسوی طی میکردند در مقایسه با خودروهای آمریکایی بیشتر بود و به این ترتیب میزان تاثیرگذاری طرح و منافع حاصل از آن در آمریکا به مراتب کمتر بود. در آلمان تنها سال تولید، ملاک انتخاب خودروهای اسقاطی در نظر گرفته شده بود، بنابراین بخشی از خودروهای آلاینده از مزایای طرح محروم شدند، درحالی که در فرانسه میزان انتشار دیاکسیدکربن ملاک انتخاب خودروها برای جایگزینی قرار گرفت و در آمریکا میزان مصرف سوخت خودروها ملاک بود. انتخاب ملاک اصلی برای اسقاط خودروها به شرایط کشور و اولویتهای دولت وابستگی تام دارد و نتیجه طرح را بهطور کامل تحتتاثیر قرار خواهد داد. نکته قابل توجه آن است که در برخی موارد با بهبود شاخصها در اولویت مورد نظر ممکن است، مشکلات دیگری بروز یابد، بهعنوان نمونه در فرانسه طرح اسقاط برای کاهش انتشار گاز دیاکسیدکربن صورت گرفت، اما نتیجه طرح آن شد که با خرید خودروهای دیزلی بهعنوان جایگزین، انتشار گازهای اکسید نیتروژن بهطور فزایندهای افزایش یافت و مشکلات جدیدی ایجاد کرد. در صورتی که افزایش سطح ایمنی جادهای مد نظر باشد سال ساخت خودروها احتمالا ملاک مناسبی برای انتخاب خودروهای فرسوده خواهد بود، چراکه در طول سالیان استانداردهای ایمنی خودروها بهبود یافته است و خودروهایی که ظرف سالهای اخیر تولید شدهاند دارای امکاناتی نظیر سامانه ترمز اضطراری و کیسههای هوا هستند. با توجه به سهمی که خودروهای سنگین در ایجاد سوانح جادهای و خسارات و تلفات مربوطه دارند، جایگزین شدن این خودروها و بهرهگیری از سامانههای ایمنی مزایای اقتصادی ملموسی برای طرح اسقاط به ارمغان میآورد.
برآورد مزایای حاصل از اجرای طرح
در برآورد اثربخشی طرحهای اسقاط خودرو انتشار دیاکسیدکربن، انتشار اکسید نیتروژن و تلفات وجراحات سوانح جادهای بهصورت کمی مورد مطالعه قرار گرفت و پیشبینی نتایج حاصل از اجرای هر سه طرح ظرف مدت 20 سال پس از اجرای آن برای مقایسه با هزینهها محاسبه شد.مزایای کاهش سطح انتشار دیاکسیدکربن و اکسیدهای نیتروژن و بهبود سطح ایمنی جادهای حدود 80 درصد از هزینه صرف شده برای برنامه اسقاط خودرو در آمریکا را پوشش داد. با توجه به اینکه مزایای این طرح برای رونق خودروسازی مورد محاسبه قرار نگرفته، میتوان مدعی شد که طرح در تحقق اهدافش موفق بوده است. در آلمان با توجه به افزایش نسبی سطح انتشار دیاکسیدکربن و اکسیدهای نیتروژن تنها 25 درصد از هزینههای طرح با مزایای اقتصادی آن جبران شد. در فرانسه نیز با وجود کاهش ملاحظه انتشار دیاکسیدکربن، افزایش انتشار اکسیدهای نیتروژن موجب شد 46 درصد از هزینه طرح از طریق مزایای محاسبه شده از اجرای آن جبران شود.