به گزارش پایگاه خبری«عصرخودرو» به نقل از فارس، سعید نوری آزاد، پژوهشگر، روزنامهنگار و برنامهساز تلویزیونی یادداشتی را در اختیار این خبرگزاری قرار داده است:
اعلام دایر بودن مدارس در 2 روز پایانی سال خبر خوبی بود که از طرف آموزش و پرورش مثل هر سال منتشر شد که نشان از اهتمام به امر آموزش است و البته درست مثل هر سال بسیاری از معلمان و دانشآموزان طوری برنامهریزی میکنند که این روزها عملاً بحث آموزش جدی مطرح نباشد تا غیبتهای عمده دانشآموزان به روند آموزش آسیب نزند.
خانوادهها نیز برای درگیر نشدن در سیکل توجیه غیبت، متوسل به یک گواهی پزشکی ساختگی و یا روشهای دیگر میشوند. به عبارتی یک چرخه دروغ شکل میگیرد و برخورد شدیدتر مدارس، این چرخه را گسترش داده و عملاً این اتفاق سالهای سال در جریان است.
اما این رفتار اجتماعی ناپسند ریشه در چه نیازی دارد؟ پاسخ را در آمار کشته و زخمیهای جادهای روزهای اول مسافرتهای نوروزی باید جستجو کرد که به گفته پلیس راهور ناجا از 29 اسفند تا 2 فروردین پارسال مرگ ١٤٥ نفر و مجروح شدن دو هزار و ٩٥ تن در حوادث جادهای بوده است.
در همین گزارش ضمن اشاره به اینکه در ٢٩ اسفند و اول فروردین، تردد بیشتر از حد انتظار بوده و عمده تصادفات در این تاریخها روی داده است، مهمترین راهکار کاهش این تلفات، مدیریت زمان سفر بیان شده است.
نکته دیگر آنکه پلیس راهور ناجا در تاریخ 6 فروردین 96 تعداد کشتگان حوادث را تا این تاریخ را 230 نفر اعلام کرده یعنی فشردگی آمار در دو روز پایانی بوده است و صحبت رئیس پلیس برای مدیریت زمان سفر به نوعی تأیید میشود.
با نگاهی به آمار جدول سنی متوفیان حوادث جادهای که 39 درصد بالای 50 سال، 26 درصد 30 تا 50 سال دارند به راحتی میتوان دریافت که این جمعیت پدر و مادر خانواده هستند که در این ایام با خانواده عازم سفر میشوند.
همچنین بر اساس برآوردهای علمی، رقم خسارتهای مستقیم و غیر مستقیم تصادفات از 7 درصد تولید ناخالص ملی کشور افزونتر است و این در حالیست که سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی (GDP) چیزی در حدود یک درصد بوده و این سهم در روند فعلی حتی کاهش هم داشته است.
و همچنین آمار بالای تصادفات جادهای در 10 سال اخیر یعنی سالهای 84 تا 93 حدود 220 هزار تن است؛ حال این سوال مطرح است که آیا مدارس نمیتوانند نقش پررنگتری در کاهش این آمار داشته باشند؟
سادهترین پاسخ به این سوال، فرهنگ سازی و آموزش در مدارس است که البته کار درستی است اما آیا ستاد آموزش پرورش نمیتواند با همافزایی سایر دستگاهها، این موضوع را مدیریت کند؟
حال بازگردیم به سوال اول؛ ریشه رفتار ناپسند غیبت از مدارس و شل گرفتن آموزش در روزهای نزدیک به تعطیلات چیست؟ بله، خانوادهها آماده تغییر و همکاری در تحول هستند اما به شرط آنکه در شرایطی که به دلایلی مثل آلودگی، مدارس کلانشهرها (که عمده جمعیت در آنهاست) بدون هیچ برنامه آموزشی خاصی تعطیل میشوند از ماهها قبل برای این ایام، برنامههای آموزشی بدون نیاز به حضور در مدارس پیش بینی شده باشد تا گامی هم در جهت اجرای سند تحول برداشته شود.
و در پایان سوال این است که آیا سهم نظام آموزشی در کم شدن خسارات جادهای نمیتواند به مدارس برگردد؟ آیا کسی به فکر مدیریت کلان این موضوع نیست که به سادگی با برخورد اداری، راه حل مقطعی برای جامعه ایجاد میکنیم و البته از خسارات بلند مدت آن غافلیم؟ آیا نظام آموزشی به فکر نقش آفرینی استراتژیکتری در جامعه نیست؟