شورای نگهبان واردات خودرو دست دوم را مصوب کرد که بگوید صنعت خودرو ایران چه با تولید و چه با واردات خودرو شایستگی و توان برطرف کردن نیاز مردم ایران را ندارد.
جالب اینجاست که هیچ کس مویه ای نکرد؟ هیچ صدایی از جاده مخصوص در نیامد؟ چرا؟ مگر می شود لابی قدرتمند صنعت خودرو در دو سال متوالی هم تسلیم واردات خودرو شود و هم ننگ واردات خودرو دست دوم را بپذیرد. چطور چنین چیزی ممکن است؟ بله، ممکن است. چون ایران خودرو و سایپا بعد از دولت محمود احمدی نژاد محل برو بیا شد و اصالت ها از بین رفت و رگ های غیرت دیگر برجسته نمی شد و قطعه سازان بزرگ و متوسط یا دنبال بازی های خود رفتند و یا مالی و روانی اشباع شدند و دیگر کسی نبود سینه سپر کند.
نکته مهم دیگر اینکه دولت در بحث واردات خودرو تابوی واردات خودرو توسط خودروسازان را شکست و با این سناریو مقاومت سنتی خودروسازان برای واردات خودرو را از بین برد. خودروسازان بزرگ و کوچک دولتی و خصوصی وارد میدان واردات خودرو شدند تا امروز شاهد این باشیم که خودروسازان دنبال یک دلاری هستند که پنجاه سنت از آن را خرج تولید کنند و پنجاه سنت هم برای واردات خودرو کنار بگذارند. با این وضعیت ارزی خودروسازانی که حامله واردات شده اند گمان میبرند ارزی وجود ندارد که به واردات خودرو دست دوم برسد. بحران ارزی و نیز حاکمیت ترکیب اصولگرای همه قوا باعث شد تا خودروسازان نسبت به نهایی شدن مصوبه قانونی واردات خودرو دست دوم خوشبین نباشند ولی وقتی بازی سازان واردات خودرو دست دوم تا اینجای کار پیش رفته اند آیا گام تامین ارزی آن را پیش نخواهند برد؟
بیست و چهارمین روز تیر سال 1402 را باید سیاه ترین روز تاریخ خودروسازی ایران در طول حیاتش دانست و این نکته را باید غروب صنعت خودروسازی ایران نامید. غروبی که با تحریم های پیوسته بین المللی با استیلای خودروسازی چین بر جاده مخصوص شروع شد و امروز با مصوبه شورای نگهبان مبنی بر نهایی شدن واردات خودرو دست دوم، غروب خودروسازی با آرزوهای تاریخی دلسوزان این صنعت را باید اعلام کرد.
قطعه سازان به عنوان ذینفعان ثابت خودروسازی با تعریفی که عنوان شد، بزرگترین بازندگان واقعی این روند هستند. تحلیل اینکه چرا به این نقطه رسیدیم دقیقا در همین عبارت آخر است. قطعه سازان انقدر با هم جنگیدند تا خصوصی سازی صنعت خودرو انجام نشود و امروز شاهد اوج تنفر کل جامعه در همه سطوح باشیم و همه بازی را یکجا ببازند. اگر قطعه سازان نگران کل هویت صنعت خودرو بودند و نگاهشان به جای پول های ماهیانه ایران خودرو و سایپا متوجه آینده این صنعت بود امروز شاهد ننگ تاریخی واردات خودرو دست دوم نبودیم. آیا این پایان کار است؟ قطعا خیر. به محض گشایش های سیاسی سخت ترین روزهای صنعت قطعه سازی ایران آغاز خواهد شد. رشد روز افزون تولید خودروسازان خصوصی، افزایش واردات خودرو و شروع خودروهای دست دوم تازه قصه شروع می شود.
قطعا بازنده این روند تنفر اجتماعی نسبت به صنعت خودرو ذینفعان ثابت خودرو یعنی قطعه سازان هستند. عقلانی است تا اوضاع از این بدتر نشده و برای سال های آتی شانشی برای نجات خودروسازی ایران وجود داشته باشد باید قطعه سازان بزرگ دور هم جمع شوند و همه اختلافات تاریخی را کنار بگذارند تا بتوانند برای سال های پیش رو شانس نجات صنعت خودروسازی را با تفاهم بر سر خصوصی سازی صنعت خودرو داشته باشند.
بدون اجرای خصوصی سازی صنعت خودرو هیچ شانسی برای کاهش تنفر جامعه از صنعت خودرو نیست. ایدئولوژیست های صنعت خودرو فقط و فقط باید روی اتحاد و همگرایی صنعت قطعه سازی برای نجات صنعت خودرو فکر کنند تا با برنامه مشخص و واحد با حاکمیت وارد مذاکره شوند. غیر از باید منتظر فروش و تعطیلی واحدهای قطعه سازی کوچک و متوسط به بازیگران رده یک مملکت باشیم و بعد از آن هم بحران های بزرگتری اتفاق خواهد افتاد.
حاکمیت نتوانست تنفر این روزهای جامعه نسبت به صنعت خودرو را به درستی پیش بینی کند و ذینفعان هم نتوانستند برای آینده این مردم و سرزمین اختلافات را کنار بگذارند و همراه شوند تا اول تکلیف اصل پایه نابودی صنعت خودرو یعنی مالکیت این صنعت را روشن کنند. به همین دلایل امروز هیچ کس برای صنعت خودروسازی ایران گریه نکرد.
* اصغر خسروی مردخه