به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو» به نقل از ایلنا، رئیس قوه قضائیه در سفر به کرمانشاه بر لزوم همکاری بیشتر دولت و بخش خصوصی برای حل مشکلات اقتصادی تأکید کرد و گفت که تعامل فعلی میان این دو بخش نیازمند بازنگری است. او تأکید کرد که نباید در اتاقهای بسته قوانین وضع کنیم و باید تصدیگری دولت کاهش یابد. همچنین، فعالان اقتصادی باید در روند قانونگذاری مشارکت کنند تا پیامدهای آن بر بخش خصوصی مشخص شود.
محسنی اژهای، تاکید کرد: «اگر قبول داریم بخش خصوصی باید به میدان بیاید و بتواند با بهرهوری و کارآمدی مشکلات را رفع کند، پس باید در فضای قانونی و اجرایی، این امکان را فراهم کنیم.» وی همچنین اشاره کرد که صنایع خودروسازی دولتی از جمله حوزههایی است که نیازمند تغییرات جدی است.
رئیس قوه قضاییه افزود: «برای تحقق این هدف، باید فضای کسب و کار را تسهیل کرده و از مقاومتهای غیرضروری در برابر خصوصیسازی پرهیز کنیم.» این اظهارات در حالی بیان میشود که آمارها نشاندهنده زیاندهی فزاینده در برخی از صنایع دولتی، بهویژه صنعت خودرو، بانک، پالایشی، حمل و نقل و ... است.
چتر مدیریت دولتی بر شرکتهای خصوصیسازیشده
در ایران، خصوصیسازی همواره بهعنوان راهحلی برای بهبود عملکرد اقتصادی مطرح بوده است، اما نگاهی به آمار و وضعیت شرکتهایی که به ظاهر خصوصی شدهاند، نشاندهنده مشکلات عمیق در نحوه اجرای این سیاست است. خصوصیسازی در ایران نهتنها بهرهوری را افزایش نداده، بلکه در مواردی به بحرانی جدی برای اقتصاد ملی تبدیل شده است.
بحران زیان مالی در شرکتهای خصوصیسازیشده با مدیریت دولتی
زمانی، کارشناسان و مدیران، سیاست خصوصیسازی را یکی از معجزههای اقتصادی ایران میدانستند که اگر به درستی اجرا میشد بهعنوان راهکاری برای بهبود عملکرد اقتصادی و افزایش کارآیی شرکتها قابل تقدیر بود. اما متاسفانه بعد گذشت چند دهه نه تنها این سیاست به سود کشور و ملت نبوده بلکه به بهایی گزاف منجر شده است. نگاهی به آمار زیانهای مالی شرکتهای خصوصیسازیشده، گواهی بر این است که شکستهای مالی شرکتهای خصولتی به اقتصاد ملی ضربههای سنگین و غیرقابل جبرانی وارد کرده است؛ تا جایی که شرکتهای خصوصیسازیشده زیر چتر مدیریت دولتی، به یک بار مالی سنگین برای ملت تبدیل شدهاند.
با زیانهای وحشتناک در سال 1402، تصویری روشن از ناکامی سیستم اقتصادی کشور به دست میآید؛ بیایید بررسی کنیم که کجا و چطور پولهای مردم به باد رفته است! در سال 1402، تعدادی از شرکتهای دولتی با مدیریت خصوصیشده، زیانهای عظیمی را به ثبت رساندهاند که نشاندهنده ناکارآمدی این مدیریتها و سوالات جدی درباره سیاستهای اقتصادی کشور است. بهعنوان مثال:
• ایرانخودرو: زیان 121 هزار میلیارد تومان
• سایپا: 100 هزار میلیارد تومان
• پارس خودرو: 25 هزار میلیارد تومان
• شرکت تولید نیروی برق حرارتی: 92.7 هزار میلیارد تومان
• بانک ملی: 75 هزار میلیارد تومان
• توانیر: 72.5 هزار میلیارد تومان
• بانک سپه: 53 هزار میلیارد تومان
• راه آهن: 21.5 هزار میلیارد تومان
• بانک کشاورزی: 11 هزار میلیارد تومان
• شرکت بازرگانی دولتی 10 هزار میلیارد تومان
• پالایشگاه نفت آبادان: 8.5 هزار میلیارد تومان
• بانک مسکن: 5.3 هزار میلیارد تومان
• بیمه سلامت: 3.7 هزار میلیارد تومان
• پشتیبانی اموردام: 3 هزار میلیارد تومان
این آمارها به تنهایی گویای بحرانی بزرگ در حوزه صنعت و بانکداری کشور با مدیریت دولتی علیرغم شعار خصوصیسازی هستند.
ناکامیهای مدیریتی: خصوصیسازی یا دولتیسازی پنهان؟
یکی از دلایل اصلی ناکامی این شرکتها، وابستگی شدید آنها به مدیریت دولتی است. در بسیاری از موارد، خصوصیسازی تنها به انتقال مالکیت روی کاغذ محدود شده و ساختار مدیریتی همچنان در اختیار دولت باقی مانده است؛ در حالی که قرار بود خصوصیسازی بهعنوان یکی از ابزارهای کلیدی برای بهینهسازی و افزایش کارآیی سازمانها در نظر گرفته شود؛ اما این فرایند بدون اصلاح ساختارهای مدیریتی و حذف رانتهای موجود به موفقیت منجر نشد. به عنوان مثال، در صنعت خودروسازی، نیاز به شفافیت مالی و حذف روابط ناسالم بین مدیران و تامینکنندگان از مهمترین الزامات محسوب میشود؛ البته واگذاری شرکتها به افراد نآهل، بدون سابقه و پیشینه مدیریتی موفق باعث شد تا این افکار در اذهان عمومی شکل بگیرد که خصوصیسازی ناکارآمد است، در حالی که نمونههای خوبی در کشور وجود دارد که نشان از موفقیت بخش خصوصی کارآمد و متخصص دارد، نظیر بهمن خودرو که طی چندسال توانست از شرکتی زیانده به شرکتی سودده تبدیل شود.
آن چیزی که امروز دغدغه مسئولان عالی رتبه حکومت از شخص مقام رهبری، رییس جمهور و رئیس دستگاه قضا شده و بارها بر آن تاکید شده، این است که بسیاری از شرکتهای خصوصیسازیشده در کشور تحت مدیریت دولتی باقی ماندهاند، بهطوریکه واقعاً نمیتوان آنها را خصوصی خواند. این بهمعنای آن است که مشکلات مربوط به ناکارآمدی و بحران مدیریت نه تنها ادامه داشته؛ بلکه شدت بیشتری یافته است. بهعنوان مثال، شرکتهای ایران خودرو، سایپا و بانکهای کشور که تحت مدیریت دولتی قرار دارند، بهجای ایجاد ارزش افزوده، به بار مالی سنگینی برای دولت تبدیل شدهاند.
تبعات ادامه این سیاستها
به اعتقاد کارشناسان اقتصادی ادامه سیاستهای فعلی و تداوم حضور مدیران دولتی ناکارآمد در بنگاههای اقتصادی، تبعات فراوانی از جمله افزایش نرخ بیکاری در پی دارد، به طوری که شرکتهای زیانده به دلیل کاهش تولید و فعالیت، مجبور به کاهش نیروی کار خواهند شد و در نهایت این امر با افزایش نرخ بیکاری و به تبع آن، افزایش فقر و ناپایداری اجتماعی، همراه خواهد بود. کاهش سرمایهگذاری، ادامه این روند قطعا عدم اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی را به دنبال خواهد داشت و نبود سرمایهگذاری به معنی عدم رشد و توسعه اقتصادی و عدم دسترسی به تکنولوژیهای جدید است. یکی دیگر از تبعات این سیاست ناکارآمد بدهیهای مالی خواهد بود، شرکتهای ناکارآمد به دلیل زیانهای مداوم، به استقراض از بانکها و موسسات مالی روی میآوردند که این امر در نهایت به افزایش بدهیهای ملی و فشار بر اقتصاد کل کشور منجر خواهد شد. همچنین با تداوم زیاندهی و عدم سرمایهگذاری صحیح در بهبود زیرساختها، شاهد تخریب زیرساختهای موجود خواهیم بود. این مسأله به معنای از دست رفتن ظرفیتهای تولیدی و خدماتی موجود است.
تأثیرات اجتماعی و اقتصادی
زیانهای مالی عظیم در این شرکتها بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی روزمرهی مردم تأثیر میگذارد. وقتی که یک شرکت بزرگ مانند ایرانخودرو با زیانهای کلان روبرو میشود، این به معنای کاهش اشتغال، افزایش بیکاری، کاهش کیفیت محصولات و خدمات، افزایش قیمتها، عدم توجه به بحث فناوریهای روز و کاهش ایمنی و رضایت مردم و در نهایت ضربه به اقتصاد ملی است.
آینده خصوصیسازی در ایران
با توجه به آمار و اطلاعات موجود، ضروری است تا ریاست قوه قضا، مجلس و دولت هر چه سریع تر نگاهی جدید به فرآیند خصوصیسازی داشته باشند و برای بهبود وضعیت، استراتژیهای مؤثرتری را در نظر بگیرند. بهجای آنکه سهام شرکتها صرفاً به بخش خصوصی واگذار شوند، باید اطمینان حاصل شود که این انتقال به معنای واقعی کلمه به بهرهوری و کارآیی منجر شود. بهعلاوه، نظارت و شفافیت در مدیریت شرکتها باید افزایش یابد تا از وقوع چنین بحرانهایی در آینده جلوگیری شود. در این صورت میتوان امیدوار بود که خصوصیسازی در ایران بهعنوان یک فرصت مثبت و مؤثر در رشد و توسعه اقتصادی کشور عمل کند.
ضرورت بازنگری در سیاستهای خصوصیسازی
برای عبور از این وضعیت بحرانی، نیاز به یک بازنگری جدی در سیاستهای خصوصیسازی و تأکید بر مدیریت مؤثر و شفاف در شرکتها وجود دارد. بدون این تغییرات، این شرکتها نه تنها به زیاندهی ادامه خواهند داد؛ بلکه میتوانند بار سنگینی بر دوش اقتصاد کشور باشند و به رشد و توسعه آن آسیب برسانند.
در شرایط کنونی برخی از شرکتهای خصوصیسازیشده که بهجای افزایش کارآیی زیانهای هنگفت به دنبال دارند و بخش خصوصی کارآمد و توانمند ظرفیت مدیریت این واحدها نظیر ایران خودرو را دارند، مشخصاً نیاز به اقدام و اصلاحات فوری دارد. حال سوال این است که با این همه شواهد و قرائن آیا دولت آماده است تا این چالش را بپذیرد و تغییراتی بنیادین در سیستم اقتصادی کشور بهوجود آورد؟ منتظر تنویر افکار عمومی و پاسخگویی رییس جمهور و وزرای مربوطه در خصوص تغییر این نگرش و بیان دلایل عدم واگذاریها بر اساس منافع ملت به بخش خصوصی واقعی نه خصولتی هستیم.