بزرگترین دارایی صنعت بلاتکلیف خودرو توان مهندسی، مالی و اقتصادی صنعت قطعه سازی بود که عمده آن توسط بخش خصوصی خلق شده است. زنجیره ای بزرگ و قابل احترام و تنها پدیده ای که پس از سه دهه خون دل خوردن مردم برای مملکت باقی مانده است. زنجیره ای که در بزنگاه های توسعه همچون برجام تنها هویتی بود که توانستیم پیش چشم خارجی ها بگذاریم و از توانمان بگوییم. غیر از زنجیره تامین هویت دیگری خلق نکرده ایم جز بدبختی، مکافات، بدنامی و مرگ و کشتار مردم. حالا وقت مرگ همین هویت زنده توسط بخش خصوصی است.
خودروسازان بخش خصوصی میگویند هیچ حمایت تعرفه ای برای افزایش میزان ساخت داخل ندارند پس چرا باید به دنبال دردسر باشند و دو مشتری بزرگ بی همه چیز! داریم و قطعه سازان بسیاری که بیخیال این دو مشتری بزرگ و بی خاصیت شدند و برنامه های جدیدی برای توسعه کسب و کار خود طراحی کردند و امروز تبدیل به اسطوره های بی بدیلی در داخل و خارج از کشور شده اند. اما اکثریتی که مانده اند هیچ روز خوشی را ندیده اند. وقت هایی در آستانه نوروز هر سال قطعه سازان کاسه چه کنم چه کنمشان در دستشان بود که شب عید امسال را چطور جمع کنیم ولی این سال ها هر روزشان کاسه چه کنم چه کنمشان دستشان است. صد البته که همواره نویسنده آنها را مقصر بر سرنوشتشان دانسته و می داند که خود باید همت میکردند و تکلیف مالکیت غلط و مدیریت ناشی از این مالکیت را علیرغم همه هشدارهای عقلانی درک میکردند و سرنوشت را تغییر میدانند نه اینکه همه همت خود را صرف میکردند که این دو خودروساز در باتلاق این مالکیت باقی بمانند اما حالا این است برآیند آنچه که در سه دهه گذشته حاصل شده و تر و خشک، مردم، حاکمیت، دولت و مجلس همه حیرانند که چه باید کرد که لحظه به لحظه حال این مریض وخیم و وخیم تر می شود و هنوز حاکمیت این دست آن دست میکند و میزان بدهی ها و زیان انباشته آنقدر بزرگ شده که از هیچ کس، هیچ کاری ساخته نیست.
صحبت از صد هزار میلیارد تومان مطالبات قطعه سازانی است که اگر همه شان را با شرف بدانیم ولی امروز دیگر نمیتوان از آنها انتظار شرافت داشت و با هر میزان از وجدان هم شده باید سرپا بمانند و تحمل کنند تا این بار خود بتوانند زنده بمانند.
بزرگترین سرمایه موجود صنعت خودرو سالهاست از همه شاخص های مطلوب به ناچار دور است تا در حداقل سطح نقدینگی ممکن تولید و تامین نیاز خطوط تولید خودروسازی را زنده نگه دارد. اینکه همین نفس های باقیمانده بدون تحقیق، توسعه، بازسازی و نوسازی خطوط تولیدشان تا کی ادامه پیدا کند قطعا زمان زیادی ندارد . هیچ دولتی پاسخگوی مشکلات حال و پیش روی صنعت خودرو نیست. همه دولت ها یکدیگر را مقصر میدانند و قطعا دولت پزشکیان هم پاسخگو نخواهد بود. میلیون ها چشم در این سه دهه نگاهشان به حاکمیت بوده است که آبرو، عزت و شرافت این صنعت را به آنها برگرداند. قطعه سازان هم همت کنند تصمیم بگیرند نه دیگر برای نجات همه از صنعت خودرو بلکه برای نجات کسب و کار خودشان، یکبار برای همیشه عاقلانه تصمیم بگیرند، این گور حتی دیگر جنازه ای ندارد که رویش گریه کنند. صلاح مملکت خوش خسروان دانند.
اصغر خسروی مردخه