به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو»، با این حال بر هیچ کس پوشیده نیست که این بلیزر، با بلیزری که ایرانیان میشناسند، تفاوتی عمده دارد و بیشتر برای تسخیر بازار طراحی شده، نه فتح مسیرهای صعبالعبور. بلیزر اما تنها نیست و چندین خودرو آمریکایی دیگر نیز با چنین نقدهایی روبهرو هستند که در ادامه با برخی از آنها آشنا میشویم.
جیپ رنگید
جیپ مدتهاست که برخی از اصیلترین خودروهای آمریکایی را تولید میکند؛ برندی که سعی کرده تا با نیمنگاهی به مشتریان وفادار و بازار رو به رشد خودروهای کراساوور، ترکیبی از اصالت و استحکامی که از جیپ سراغ داشتیم را عرضه کند. در این بین اما عرضه نسل جدید مدل رنگید بود که انتقاداتی گسترده در پی داشت. رنگید کلاسیک در حقیقت گونه خاصی از سری کلاسیک CJ-7 بود که امروزه روحش در مدل رانگلر به حیات ادامه میدهد. نسل جدید رنگید اما برپایه پلتفرم فیات 500X عرضه شده و بیش از آنکه یک شاسیبلند همهفنحریف باشد، کراساووری کوچک و شهری است. علاوه بر این، ظاهر نهچندان زیبا و تقریبا فانتزی آن، انتقاداتی در پی داشته. فروش خوب رنگید اما نشان از سیاست درست جیپ دارد!
شورولت مالیبو
مالیبو در دهه 60 به عنوان محصولی متوسط و خانوادگی، مطابق با معیارهای سنتی خودروهای آمریکایی عرضه شد و تا اوایل دهه 80 نیز چند نسل از آن عرضه شد. با این حال در دهه 90 میلادی بود که مالیبو دوباره بازگشت و نسل پنجم آن برای رقابت با سدانهای خانوادگی آسیایی و اروپایی وارد میدان شد. بسیاری از طرفداران خودروهای آمریکایی در همان زمان نسبت به آینده سنتگرایانه این مدل مایوس شدند، اما فروش مناسب این مدل سبب شده تا هنوز هم مالیبو در بین ما باشد. نسل نهم این خودرو با وجود پلتفرم مدرن و طراحی پویایی که دارد، نتوانسته نظر مثبت آمریکاییبازهای دوآتشه را جلب کند و از نظر آنها بیشتر به یک هیوندای سوناتا آمریکایی شبیه است تا مالیبوی روزهای طلایی دهههای 60 و 70.
بیوک رگال
قطعا بر همگان روشن است که بیوک دهه دوم قرن بیستویکم، تفاوتهای قابل توجهی با این برند در دهههای 50 تا 80 میلادی دارد. تا پایان نسل دوم، مدل رگال یکی از محصولات سنتی و محافظهکار بیوک بود که طرفداران زیادی در میان آمریکاییدوستان سنتی داشت. از آن به بعد و پس از اواخر دهه 80 بود که این خودرو به رقیبی برای خودروهای کامپکت و متوسط وارداتی بدل شد. نسل پنجم این خودرو که در سال 2011 عرضه شد اما به نحوی تیر خلاصی بود بر رویاهایی که بیوکبازان سنتی داشتند. از این نسل بود که رگال به نمونه آمریکایی محصولات اپل بدل شد. با آنکه رگال خودرویی معقول و موردپسند متخصصان است، اما نتوانسته در آمریکا فروش مناسبی داشته باشد و موفقیتش را مدیون بازار رو به رشد چین است.
لینکلن کانتیننتال
فورد از خودروسازانی است که اسامی بیشتر محصولاتش را در طول سالیان حیاتش تغییر داده، کمتر به سراغ زندهکردن نامهای نوستالژیک رفته است. با این حال لینکلن به عنوان زیرمجموعه لوکسساز این گروه، بهتازگی دوباره مدل کانتیننتال را احیا کرد. آخرین نسلی که از این مدل در میانه دهه 90 عرضه شده بود، هنوز هم یک خودرو آمریکایی و طبق معیارهای سنتی علاقهمندان خودروهای آمریکایی بود. نسل دهم کانتیننتال اما با وجود آنکه خودرویی جذاب، مدرن و از همه مهمتر تحسینشده توسط متخصصان و خودرونویسان است، اما از نظر بیشتر علاقهمندان فرسنگها با نمونههای قدیمی فاصله دارد. خصوصا طراحی ظاهری آن که به جای اقتدا به نمونههای قدیمی، به محصولات اروپایی نزدیک شده و پیشرانه 8 سیلندری نیز برای آن در نظر گرفته نشده است.
شورولت ایمپالا
در دوران معاصر، شورولت به جز یک دوره کوتاه در دهههای 80 تا میانه دهه 90 میلادی، همواره محصولی با نام ایمپالا در خط تولید داشته است. با این حال ایمپالا در سالهای اخیر سیر نزولی عجیبی در نظر طرفداران سنتی شورولت داشته است. آخرین ایمپالا حقیقی از نظر آنها، مدل SS سریعی بود که در میانه دهه 90 برپایه شورولت کپریس عرضه شد. پس از آن بود که ایمپالا به یک سدان متوسط خانوادگی دیفرانسیل جلو بدل شد. در نسلهای اخیر نیز المانهایی در طراحی ایمپالا دیده میشود که یادآور رقبای اروپایی و آسیایی است و به مذاق بسیاری خوش نیامده است. ایمپالا اما هنوز هم یکی از محصولات موفق و نسبتا پرفروش شورولت است.