خودروهای ایرانی متهم به الهام از کدام خودروهای خارجی هستند؟
خودرو ملی با نگاهی به آن سوی مرزها
عصر خودرو: از همان ابتدای تولید و عرضه خودروهای ایرانی بود که در بین متخصصان و حتی مردم عادی بحثهایی پیرامون شباهتهای عمدی یا تصادفی این خودروها به برخی محصولات خارجی مطرح شد. امروزه دیگر محصولاتی که با طراحی ایرانی در بازار کشورمان حضوری فعال دارند، به یک و ۲ محصول محدود نشده، تنوع این محصولات به طور قابل توجهی بالا رفته است.
پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۱:۰۰
به گزارش پایگاه خبری «عصرخودرو»، به بهانه عرضه چند محصول جدید همانند دنا در بازار کشورمان برآن شدیم تا در مطلبی به تمامی اتهامات الهامگیری و حتی کپیکاری وارد شده به خودروسازان ایرانی از طرف مردم و متخصصان امر طراحی خودرو پرداخته، ببینیم که هر یک از محصولات ایرانی ممکن است با نگاهی به کدام خودرو غیر وطنی طراحی شده باشند.
اولین تجربه ملی
سمند اولین خودرویی بود که تحت عنوان خودرو ملی (البته پس از پیکانی که بیشتر نمونه مونتاژ شدهای از پلتفرم Arrow گروه Rootes بود تا خودرویی ملی) در دوران پس از انقلاب اسلامی به بازار راه یافت؛ خودرویی که عنوان شد توسط مهندسان و طراحان ایرانی و به کمک چند شرکت مهندسی انگلیسی ساخته و پرداخته شده است. با وجود آنکه کلیت پلتفرم و قوای محرکه سمند برپایه پلتفرم پژو 405 بود، اما همواره از نظر مردم و بسیاری از متخصصان سمند خودرویی ایرانی تلقی شده است.
اما از همان ابتدای ورود به بازار، طراحان سمند متهم به الهامگیری و حتی کپیکاری از روی برخی محصولات اروپایی و ژاپنی شدهاند؛ امری که در بسیاری از موارد به مذاق طراحان و دستاندرکاران پروژه سمند خوش نیامده، واکنشهای تندی نسبت به آن صورت گرفته است. از همان ابتدا بسیاری دم از شباهت خیرهکننده سمند به نمونههای دهه نودی فولکس واگن پاسات (مشهور به نسل B5) میزدند. شاید بتوان مهمترین دلایل این ادعا را در شباهت دماغه (خصوصاً فرم چراغهای جلو و فاصله بین این بخش با جلوپنجره)، یکسانبودن فرم شیشههای کناری، قوسهای روی گلگیرها و تا حدودی چراغهای عقب دانست. برخی از این شباهتها بیش از آنکه به الهامگیری مستقیم از پاسات مرتبط باشند، احتمالاً ناشی از یکسانبودن دوره زمانی عرضه دو خودرو هستند؛ چرا که معمولاً خودروهایی که در یک دوره زمانی مشخص طراحی و ساخته میشوند از اصول و زبان اولیه طراحی مشابهی استفاده میکنند. برای مثال، برخی از ویژگیهای مطرح شده در ظاهر پاسات را میتوان در ولوو S60 آن دوره نیز مشاهده کرد. این بدین معناست که ولوو نیز در طراحی S60 از برخی المانهایی استفاده کرده که پاسات و سمند نیز به عنوان خودروهای طراحی شده در میانه دهه 90 میلادی از آنها بهره جستهاند. با این حال نمیتوان دلیل منطقی دیگری برای بسیاری از این المانهای مشابه میان سمند و پاسات یافت. اما علاوه بر شباهتی که بین طراحی خارجی فولکس پاسات B5 و سمند مشاهده شده است، بسیاری در مورد الهامگیری سمند در بخش طراحی کابین از نسل دهم تویوتا کراون بحث کردهاند. نسل دهم تویوتا کراون بین سالهای 1995 و 1999 در بازار ژاپن و به طور محدود در برخی کشورهای دیگر نیز عرضه شد و یکی از آخرین کراونهایی است که به اصول اولیه و مشخصات بارز این خودرو اصیل ژاپنی وفادار بود.
با مقایسه کابین سمند و تویوتا کراون اما به نکات جالب توجهی میرسیم؛ اول از همه باید به فرم کلی داشبورد اشاره کرد که قوس و شیبهای 2 خودرو تقریباً مشابه هم ارزیابی میشود. علاوه بر این باید به نواحی چوبکاری شدهای اشاره کرد که در 2 خودرو دقیقاً در یک محدوده قرار دارند. از این دو مورد خاص که بگذریم به ادوات قرار گرفته در پایین داشبورد میرسیم که از نظر فرم قوسهای اطراف و چوبکاری شباهت زیادی به هم دارند. در نهایت اما میتوان به چهارشاخه بودن غربیلک فرمان 2 خودرو اشاره کرد که شاید نتوان آن را الهامگیری دانست؛ چرا که بسیاری از خودروهای خانوادگی و سدانهای بزرگ و متوسط از این فرم فرمان استفاده میکنند.
بعدها با ایجاد برخی تغییرات در طراحی سمند و فیسلیفتهای متعددی که هر یک تحت عنوان محصولی مجزا به بازار عرضه شدند، برخی از این شباهتهای ذکر شده محو و یا کمرنگ شدند. با این حال با عرضه سورن بود که بحثهای متعددی پیرامون شباهتهای این خودرو و محصولات آئودی (خصوصاً نسل سوم آئودی A4 با کد B7) به راه افتاد.
فرم چراغهای جلو و عقب، کلیت فرم سپر و آینههای بغل، شکل جلوپنجره و حتی برخی المانهای دیگر در بین این دو خودرو تا حد زیادی شباهت قابل تاملی داشتند. بعدها نیز شباهتهای زیادی بین دنا و سری جدید محصولات میتسوبیشی (با محوریت خودرو ASX) مطرح شد که بیشتر به شبکههای اجتماعی و کاربران فرومهای ایرانی محدود بود.
زیبای ایرانی به سبک و سیاق سایپا
خودرو ملی سایپا با تاخیری طولانی نسبت به ایران خودرو و در یک کلاس پایینتر با نام مینیاتور معرفی شد. بعدها نام این خودرو بحق نامناسب تشخیص داده شده و به تیبا تغییر یافت. از همان ابتدای معرفی تیبا بود که بسیاری پیرامون ظاهر آن به بحث و تبادل نظر پرداختند. بسیاری ظاهر متفاوت تیبا را نامناسب و ناهماهنگ تشخیص داده، نسبت به زیبایی آن با دیده تردید نگاه کردند، اما ظاهر تیبا در میان ایرانیان طرفداران خاص خود را نیز داشت.
اما در کنار این بحث و تبادل نظر پیرامون ویژگیهای ظاهری، اظهار نظرهای گوناگونی در مورد الهام گرفتن طراحان سایپا از خودروهای دیگر در طراحی تیبا مطرح شد. اولین خودرویی که بسیاری دماغه تیبا را شبیه به آن ارزیابی کردند، نسل دوم لانچیا Ypsilon بود. نحوه قرارگیری چراغها در کنار جلوپنجره از جمله مهمترین ویژگیهایی بودند که موجب ایجاد این شباهت میشدند. با این حال نمیتوان شباهت چندانی در سایر قسمتهای این دو خودرو یافت. نسل دوم لانچیا Ypsilon در سال 2003 عرضه شده است؛ اما برای پیدا کردن خودرویی با ظاهری شبیهتر به تیبا باید به سال 2000 و خودرو مفهومی کیاریو SV نگاهی داشته باشیم. کیاریو SV توسط استودیو طراحی IDEA واقع در تورین ایتالیا طراحی شده بود و ظاهری بسیار انقلابیتر از سایر محصولات آن زمان ریو داشت. این خودرو که در نمایشگاه خودرو نیویورک سال 2000 رونمایی شد بعدها با تغییراتی متعدد به نسل اول ریو تبدیل شد که در سال 2001 به بازارهای جهانی راه یافت. همین نسل کیاریو در سال 2003 دچار فیسلیفتی شد که ظاهر آن را جذابتر و قابل قبولتر میکرد. همین نمونه فیسلیفت شده بود که برای مونتاژ در سایپا انتخاب شد و مدتی مهمان بازار کشورمان بود. اما اگر به ظاهر کلی و فرم بدنه کیاریو SV و تیبا بیندازیم ردی از شباهت را خواهیم یافت.
اول از همه باید به فرم کلی چراغهای جلو و نحوه قرارگیری آنها در کنار جلوپنجرهای اشاره کنیم که همگی شباهتهایی به تیبا دارند. علاوه بر این اما شباهتی بین تیبا و خودرو چینی چری QQ6 مشاهده شده که اندکی سوالبرانگیز است. اگر به فرم کلی بدنه این دو خودرو نگاهی بیندازیم مشاهده میکنیم که بسیاری از خطوط بدنه و جزئیاتی همانند محل قرارگیری آینه بغل و حتی جلوپنجره و محل قرارگیری تیبا شباهتی خیرهکننده به چری QQ6 دارد. این خودرو که از سال 2006 در بازار چین (و برخی کشورها همانند شیلی و مصر) حضور دارد، به نحوی برادر چشمبادامی تیبایی محسوب میشود که در ساخت آن تلاش شده تا برپایه تجربیات به دست آمده از مونتاژ کیا ریو، محصولی تماماً ایرانی طراحی و عرضه شود.
سایر محصولات و خودروهای مفهومی
کیا پراید خودرویی بود که از همان ابتدای ورود به کشورمان و سپس در طی مونتاژ و سپس بومیسازی توانست فروشی خیرهکننده را در کشورمان تجربه کند. همین امر سبب شد تا نمونههای دیگری برپایه این خودرو طراحی و ساخته شوند.
اولین گونه جدیدی از پراید که توانست در ایران به فروشی خوب دست یابد، سایپا 141 بود. نمونه لیفتبک پراید که توسط مهندسین ایرانی طراحی و ساخته شده بود، از همان ابتدای کار با انگشت اتهام کپیکاری از روی نسل اپل آسترا لیفتبک مواجه شد.
اگر به بخش عقب این دو خودرو خصوصاً شیشههای عقب و چراغهای عقب نگاه کنیم، ردی از تشابه را خواهیم یافت. با این حال نمیتوان لزوماً این شباهت را ناشی از کپیکاری دانست. ون کاروان که شاید آن را بتوان اولین ون ایرانی دانست نیز شباهتهای زیادی به کرایسلر Voyager (نسل سوم عرضه شده در سال 1996) دارد که در فرم بده و کیت دماغه مشهود است.
علاوه بر محصولاتی که در تیراژی با مقیاس انبوه به بازار کشورمان عرضه میشوند، خودروهایی نیز وجود دارند که از محدوده نمایشی و تحقیقاتی فراتر نرفته، هرگز به مرحله تولید انبوه نرسیدهاند. در این زمینه اما بازار اتهامات داغتر از همیشه است.
سمند کوپه یکی از پروژههایی است که مدتهای مدید بازار شایعات عرضه چنین خودرویی در کشورمان را گرم نگه میداشت. اولین نمونه کوپه سمند که بعدها نام سورن را یدک کشید (سورن بعدها به فیسلیفت دوم سمند اطلاق شد) در دماغه شباهتی به هیوندای سوناتا نسل چهارم فیسلیفت شده (سال 2000) داشت. علاوه بر این نمونه جدیدتری که بعدها تصاویری از آن در فضای مجازی منتشر شد نیز در قسمت عقب شباهتی به مزراتی گرن توریزمو دارد.
پردیس که قرار بود نمونه لوکس و سفارشی سمند باشد نیز توسط بسیاری شبیه به نسل هفتم هوندا آکورد (عرضه شده در سال 2002) تشخیص داده شده است. به جز این دو خودروساز بزرگ کشورمان باید به محصولات شرکت کیش خودرو نیز اشارهای کنیم.
سیناد کوپه که مدتی عرضه آن در بازار ایران به طور جدی مطرح بود، در قسمت عقب شباهتی به بامو سری 3 کامپکت (عرضه شده در سال1993) دارد. علاوه بر این، سیناد ویک که قرار بود یکی از اولین MPVهای ایرانی باشد نیز شباهت غیرقابل انکاری به برادر فرانسوی خود یعنی رنو مگان سنیک داشت که در خطوط و فرمهای کلی بدنه هویداست.
* نیما مجتهدزاده