پایان مهندس محافظه کاری که هرگز با نیسان و سیاست سرشاخ نشد
عصر خودرو- ناصر آقامحمدی بی شک در دو دهه اخیر یکیاز ده نام پرتکرار در بین مدیران ارشد گروه خودروسازی سایپا است.
عصر خودرو- ناصر آقامحمدی بی شک در دو دهه اخیر یکیاز ده نام پرتکرار در بین مدیران ارشد گروه خودروسازی سایپا است.
ناصر آقامحمدی دقیق تر و قدرتمندتر از سعید مدنی سلسله مراتب رشد در گروه خودروسازی سایپا را طی و به شایستگی عنوان مهندس را تا آخرین روز عمر کاری خود حفظ کرد. از سیاست همیشه گریزان ماند. هر آنچه که از سیاست بلد بود صرف حفظ و توسعه تیم تحت امر خود در تمامی گستره گروه خودروسازی سایپا کرد.
اختلاف نظر بین تحلیل گران در تیم داشتن و یا باند داشتن آقامحمدی را در مقایسه شاخص ترین تیم عملیاتی اجرایی سایپا در زمان احمد قلعه بانی می توان سنجید. اگر احمد قلعه بانی کارش تیمی بود پس باید عنوان دیگری برای عملکرد آقامحمدی در این باره در نظر گرفت.
او محافظه کاری قهار بود که باعث می شد همواره از قدرت اول گروه تمکین کند و بزرگترین استثنای زندگی او نبرد تن به تن با جهرودی بود که پیروزی اش نه به واسطه توان او بلکه ناتوانی جهرودی قابل پیش بینی بود.
ناصر آقامحمدی آنقدر محافظه کار بود که زمانی حتی حاضر نشد سرنوشتش با پیشنهاد همکار سابق خود مبنی بر تولید کله گاوی نیسان و خروج از سایپا تغییر کند و اصرار داشت همین راه محافظه کارانه در سایپا را تا انتها پیش بگیرد. گویا اراکی ها از سرنوشت پرریسک قائم مقام فراهانی همواره می ترسند و احتیاط در ژنتیک شان رسوب کرده است.
آقامحمدی به حدی محافظه کار و همیشه در پشت صحنه بود که علیرغم حضور در راس قدرت سایپا در دو دهه گذشته حتی یک روزنامه نگار خودرویی در زندگی حرفه ای خود همراه نداشت به همین دلیل بود که در روز خداحافظی جز مدیر روابط عمومی سابقش کسی برایش مرثیه ننوشت.
دوری آقامحمدی از رسانه ها از ناتوانی علمی و فنی و تجربی او نبود و تنها از ضعف مفرط شخصیتی او در مواجه شدن با افکار عمومی ناشی می شد.
ناصر آقامحمدی روزی و در جایی وقتی در برابر سوال چگونگی انتخاب محصولات چینی ها قرار گرفت، گفت اگر قرار باشد درباره سرنوشت انتخاب این برند جواب دهم باید راجع به سرنوشت همه محصولات سایپا بعد از انقلاب جواب گو باشم!
منتقدین در اوایل دهه نود شمسی به طنز می گفتند آقامحمدی وقتی به چین رسیده در پارکینگ فرودگاه گفته از اینجا تا اینجا هر چی در پارکینگ هست رو میبریم! تبلور این ادعا را می شود در سرنوشت ورشکسته برلیانس به عینه دید.
شاید کورترین نقطه کاری ناصر آقامحمدی انتخاب و پایه گذاری بسیاری از محصولات چینی این گروه به نظر برسد که در دید افکار عمومی قرار گرفت اما واقعیت این است که او در مراسم معارفه سعید مدنی در شهریور 1391 مورد عنایت ویژه وی قرار گرفت و در ادامه مسیر طوفانی مدنی در یک پرونده عجیب و غریب با وی همراهی کرد. پرونده tji که شاید روزی در افکار عمومی حوزه خودرو شکافته شود، محرمانه ترین اتفاق زندگی اوست.
شرکت tji در بدو تأسیس روی پلتفرم یاریس که اتفاقا از خودروهای مورد علاقه شخصی مدنی نیز بود کار می کرد و خودرو ولکس را برای شرکت گریت وال طراحی کرد که خودروسازان راین مدتی این برند را توسط مالک جدیدش یعنی آرمین محمدی تولید کرد . Tji تصمیم می گیرد از تشنگی بی حد و حصر مدیران ایرانی برای تثبیت صندلی خود در رقابت های سیاسی استفاده کند و پلتفرم طراحی شده گریت وال را به آنها بفروشد.
تصمیمی که با واکنش گریت وال و ورشکستگی tji مواجه شد و بعد هم مثل طلب چند ده میلیون دلاری سایپا از ونزوئلایی ها سرنوشت نامعلومی پیدا کرد.
آقامحمدی حتی در چالش سایپا با نیسانی ها هم کوتاه آمد و افکار عمومی این طور برداشت کرد که باز هم فرامین قدرت را دنبال کرده است.
چالشی ترین نقطه زندگی کاری ناصر آقامحمدی در طول عمر کاریش این بود که هیچگاه شهامت نداشت برای آرزویی که حتی از خودش نیز پنهان می کرد با سیاست در خارج از جاده مخصوص مواجه شود. هر چند عده ای معتقدند هرگز درون او چنین آرزویی نبود اما حداقل نگارنده هرگز به چنین باوری نرسید که او صندلی اول خودروسازی سایپا را در خواب های شبانگاهی نمی دید. آنچه که مخالفین این فرضیه ادعا می کنند دوری مفرط او از سیاستمداران است اما در نقطه مقابل چندین نشانه قدرتمند وجود دارد که ثابت می کند او همواره دوست داشت نفر اول گروه سایپا شود ولی دوست نداشت با نزدیکی به عالم سیاست به این عنوان دست پیدا کند که در همان مسیر از دستش دهد. با این باور بسیاری از کنش های او در درون گروه سایپا قابل تفسیر است.
بدون تردید هیچ کس در طی سه دهه صنعت خودرو ایران بسان او مهره چینی نکرد و همچون وی کاریزمای لازم برای حفظ این نیروها و تقویت وفاداری تک تک آنها را نداشت.
ناصر آقامحمدی در هشت سال گذشته فرصت نزدیکی به مردان دولت روحانی را داشت اما ترس او از عالم سیاست نگذاشت او از این شانس بهره ببرد. آقامحمدی حتی مثل سعید مدنی شانس نداشت در یک معادله عجیب و غریب که پوستین دوز نوشت و نقشه اش نگرفت به آرزوی خود برسد و قطعا او ناکام ترین مدیر صنعت خودرو بود که پس از سه دهه تلاش و برنامه ریزی در ناکامی محض جاده مخصوص را ترک کرد. انتظار اینکه سرنوشت او کنار عزیزان، رفقا و رقبای سابقش در کانادا طلوع خواهد کرد و یا اینکه آرزوی خود را در بخش خصوصی دنبال خواهد کرد، انتظار زیبایی است.
اصغر خسروی مردخه