سرگردانی دولت در بحران جاده مخصوص به اوج رسید
گرهگشایی از بنبست حکمرانی غلط در صنعت خودرو
عصر خودرو- افزایش رسمی قیمت خودرو دوباره تکرار شد و این بار در سرگردانی عجیبی رییس جمهور آن را وتو کرد تا اوج ناهماهنگی در یک دولت درباره موضوعی کلیدی را شاهد باشیم.
سه شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۷:۰۰
این موضوع درحالی اتفاق افتاد که این میزان افزایش قیمت، حداقل خواسته خودروسازان بود. اینکه تا کی این روند ادامه خواهد داشت بدون تردید پاسخی ندارد و قطعا پیوسته و از روی ناچاری دیر یا زود شاهد این افزایش قیمتها خواهیم بود. بخشی از این افزایش ها ناشی از تلاطمات اقتصادی کشور و بخش مهم دیگری ناشی از حکمرانی غلط در صنعت خودرو ایران است. بیش از یک دهه پیش حاکمیت تصمیم گرفت بخشی از سهام خودروسازی را واگذار کند. حاکمیت محدودیت قانونی برای خریداران تعریف نکرد و اگر محدودیتی بود و هست ناشی از قواعد نانوشته است که همواره وجود داشته و خواهد داشت.
مانند همه اتفاقات هیچ اندیشه کلانی از قبل و نقشه راه استراتژیکی وجود نداشت که اگر بود قطعا امروز روند کلی صنعت خودرو طور دیگری پیش می رفت.
نتیجه آن تحولات مالکیتی این شد که سایپا خودش به مالکیت خودش رسید و یک قطعهسازی و بخش هایی از زیرمجموعه ایران خودرو مالک بزرگترین خودروساز خاورمیانه شدند؛ مالکیتهایی که نتیجه آن بدبختی امروز جامعه ما در این صنعت است. نتیجه اینکه دولت بر هر دو خودروساز حاکم است و در ظاهر سهامدار جزیی بیش نیست. واقعیت این است که اگر در نتیجه تمام پیچیدگیها به جای قطعهسازان، شبکه فروش خودروسازان مالکیت را در دست میگرفتند، روند این صنعت طور دیگری پیش میرفت.
ضعف استراتژیک شبکه فروش خودروسازان باعث شد مسیر به گونه دیگری پیش برود و سناریوی مالکیت قطعهسازان آن هم به شکل جمعی، کاندیدای اصلی مالکیت خودروسازی شود؛ سناریویی که از همان ابتدای کار دچار چالش های اجرایی شد و قطعه سازان اعتماد نکردند و یا دوست نداشتند اعتماد کنند و از دو قطب بزرگ قطعهسازی هم با کنار کشیدن یکی، کل پروژه دچار بحران شد و اینگونه بود که تعریف جدیدی در قطعهسازان از هویت صنعت خودرو شکل گرفت. آغاز مفهوم ویرانکننده شرکت برادران حجتی به جز ایرج؛ این تعریف یعنی قراردادن دهها و صدها قطعه ساز در برابر قطعه سازی که خارج از توافقات اولیه وارد میدان مین شد تا این دو قطبی هیجان انگیز شکل بگیرد و امروز این دو قطبی همه چارچوب های رسمی و غیر رسمی این صنعت را در همه شمول شکل داده است.
امروز باور داریم کروز به جای پیشروی در این میدان مین برای رسیدن به آرزوهایش، اگر عقبنشینی میکرد و مسیر دیگری را در پیش میگرفت شاید امروز صحنه این صنعت آرایش دیگری داشت ولی آرزوها انسان را تا آخر دور میز نگه میدارد و این شد که اکنون شاهدش هستیم.
دو قطبیسازی امروز، قدرتمندترین ستون پایداری ساختاری صنعت خودرو و همزمان نابود کننده جایگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این صنعت است.
این جمله رشتی ها بسیار معروف است که «دعوا داری ایتا ایتا» یعنی «اگر قصد دعوا داری، یکی یکی بیا جلو» همچنان کل ساختار قدرتمندترین بخش صنعت خودرو را درگیر خود نگه داشته است.
در حالیکه قطعهسازان مشغول دعوای پیچیده سهم بیشتر از این خوان انحصار بسته تولید و عرضه قطعه و بسته ماندن درهای واردات خودرو هستند، خروجی این دعواها نارضایتی مردمی است که این مشکلات را به پای حاکمیت می نویسند که اگر این شیوه غلط است چرا حاکمیت روند را تغییر نمی دهد؛ حرفی که در هر محکمهای خریدار دارد.
همه سرنشینان اجرایی این صنعتِ در این ساختار غلطمانده در تلاشند که گلیم خود را از آب بیرون بکشند. قطعات بیشتر و گرانتری بفروشند، جلوی واردات خودرو و قطعه را بگیرند، به حریف یا حریفان خود ضربه بزنند و در چیدمان سطوح مختلف قدرت در صنعت خودرو پیش بیفتند و همین طور شبانهروز بیشتر این صنعت را در باتلاق فرو ببرند.
این قطعا خواسته خیلی از قطعهسازان نیست اما چیدمان بازی به گونه ای است که تنها شرط حیات به این صورت رقم خورده و نتیجه روشن آن نارضایتی بیپایان و بی حد و حصر جامعه و مصرفکنندگان این صنعت بسیار پیش پا افتاده در زندگی روزمره مردم دنیاست که مثل بچه آدم زندگی میکنند.
در این معادله معیوب هیچ شانسی برای اصلاح هیچ پدیدهای وجود ندارد، نه رابطه حاکمیت با این صنعت، نه رابطه دولت و پارلمان و ذینفعان و کارکنان و شبکه نمایندگان و مهمتر از همه مصرف کنندگان.
این ساختار معیوب در کنار قانون های فسادزای استفاده حداکثری ساخت داخل با بهانههای خوش رنگ اشتغال و تولید ملی در طی سه دهه، راهی برای سعادتمندی مردم در این حوزه بزرگ و اثرگذار اجتماعی باقی نگذاشته است.
دلیل اینکه این ساختار غلط بیش از سه دهه ادامه پیدا کرده و هیچ کس در حاکمیت حاضر نیست این ساختار غلط را تغییر دهد یک معنا بیشتر ندارد و آن این است که همه از این روند ساختار راضی هستند و علت راضی ماندن در این ساختار غلط بسیار روشن است.
همه دشمن یکی و یکی دشمن همه باعث شده همه چیز دوقطبی شود و برای بقای این ساختار پابرجا در تولید خودرو ایران، هزینه های گزافی می شود که در نهایت هزینه آن را مصرف کننده بیچاره پرداخت میکند.
نسل اول قدرتمندان این بازی نابودکننده در آستانه دهه هفتم و هشتم زندگی خود به سر می برند و تمام توانشان در این سه دهه کار در صنعت خودروسازی نتیجه ای جز خوشبختی خودشان و در گام بعد خانواده و حتی چند نسل پس از خود و اگر خیلی خیلی توانا بوده باشند خوشبختی بخشی از همکاران خود در این سه دهه نداشته است. بعید است در این شرایط سخت اقتصادی که مدام در این دههها تکرار شده است، باور کنیم موضوع اشتغال کارگران جز امرار و معاش روزانه نتیجه دیگری به همراه داشته است. مگر این نیست که خوشبختی طبقه کارگران جز در خوشبختی کل اجتماع حاصل نخواهد شد؛ لذا شانسی و زمانی برای خوشبختی مردم و مصرف کنندگان باقی نمانده است.
در شانزدهمین نمایشگاه قطعات، زمزمه هایی شنیده شد که دعوا بس است و آنقدر به بلوغ رسیده ایم که دور میزی جمع شویم و تصمیمات بزرگ بگیریم. در همین زمزمه های قشنگ هم نمیشد راجع به خوشبختی مردم حرفی شنید بلکه در این زمزمه های یواشکی تنها صحبت از یک کلام شدن برای مقابله با تهدیدات خارجی صنعت خودرو در مواجهه با تهدیدات خارج از چرخه فعلی صنعت خودرو بود.
این زمزمه های یواشکی را نمی توان جدی دانست و نمیتوان در راستای اصل حقانیت فعالیت تجاری یعنی قدم نهادن در راه خوشبختی جامعه و مردم آن را متصور شد.
در این راستا که دعواهای پرهزینه صنعت خودرو ممکن است با این زمزمهها در درون ساختار قدرت و ثروتِ مهمترین بخش صنعت خودرو افول کند، باید خوشبین بود و رسانههای تخصصی و ناظران اجتماعی باید این مطالبه را به عنوان تنها راه در دسترس برای تغییر ریل حرکت صنعت خودرو دنبال کنند.
حاکمیت اگر عاقلانه رفتار کند هنوز افراد توانا و سالمی هستند که نسخه نجات را بنویسند و این سرطان را درمان کنند تا عدهای قطعا از سرناچاری برای مشارکت دادن خود در سهمخواهی از این صنعت و برخلاف واقعیتهای کشور بهدنبال واردات خودرو نیفتند.
کلید اصلی در دستان حاکمیت است تا با توان خود این ساختار معیوب به ضرر مردم را اصلاح کند. دردناک است که نتیجه این روند، خریدن خودرو که در دهه هشتاد برای مردم بسیار سهل و آسان شده بود، به آرزویی دردناک و تاسف بار تبدیل شده است؛ دقیقا مثل خانهدار شدن بیخانمانان مملکت.
جدای از حاکمیت، هسته قدرتمند بلوغ یافته صنعت خودرو در کنار یک فرد مرضیالطرفین که اگر محافظه کاری و دلخوری را به خاطر مردم کنار بگذارد کافیست برای خوشبختی مردم و جامعه کنار هم بنشینند و یادگار ابدی برای فرزندان این سرزمین بگذارند. همه معتقدند تنها یک نفر می تواند تمام این صاحبان قدرت را در مسیر خوشبختی جامعه و مردم و نظام قرار دهد. نشانی دقیق است؛ به خاطر مردم کوتاه بیایید و همراه حاکمیت برای نجات ملت تصمیم بگیرید.کسی به رئوس حاکمیت راهکار درست را نشان نمیدهد چون عده زیادی آن را نمی دانند و عده ای هم که میدانند یا نانشان آجر می شود یا نامشان در خطر می افتد. مدیران عامل قدیم، قدیمیتر و جدیدتر هم با همین مکتب پیچیده بر سر کار آمدهاند و خواهند آمد و دلیلی ندارد ساختار را به هم بریزند و قمار کنند. رییس جمهور همین امروز اعلام کند سهام درون شرکتی خودروسازان عرضه شود تا سیل نقدینگی به خودروسازی سرازیر شود، همزمان بزرگان قطعهسازی ایران دور هم جمع شوند و به حاکمیت راهکار ارایه دهند تا همه مشکلات صنعت خودرو یک ماهه و برای همیشه حل شود. تنها راه ممکن بدون تردید همین است و همانطور که یکبار دیگر گفتم «شفاف، شفاف، شفاف».
* اصغر خسروی مردخه
برچسب ها
قطعه سازیقطعات خودروصنعت خودرو ایرانصنعت قطعه سازی کشور